torsdag 26 januari 2017

*تنبیه بدنی مانع حرف زدن و دفاع دانش آموزان و نیز رشد آنان شده است*

*تنبیه بدنی مانع حرف زدن و دفاع دانش آموزان و نیز رشد آنان شده است*

*تنبیه بدنی مانع حرف زدن و دفاع دانش آموزان  و نیز رشد آنان شده است*

*تنبیه بدنی مانع حرف زدن و دفاع دانش آموزان و نیز رشد آنان شده است*

تنبیه بدنی دانش‌آموزان همواره از خطوط قرمز آموزش و پرورش محسوب شده و می‌شود.
امروز همه می‌دانند که اصلاح رفتار دانش‌آموزان خطاکار با تنبیه بدنی نه تنها نتیجه‌بخش نیست بلکه اثری منفی بر روح و روان دانش‌آموزان گذاشته و آنان را از درس و مشق فراری می‌دهد. با وجود این اصول اثبات شده، هنوز هم گاه و بیگاه خبرهایی از تنبیه‌بدنی دانش‌آموزان از مدارس گوشه و کنار کشور درج می‌شود و مردم و مسئولان را به تعجب وا می‌دارد. 
 به گزارش اف سی ان ان بخش زیادی از نحوه رفتار اکتسابی است ولی درصدی ازآن نیز ذاتی بوده و به شخصیت معلم بستگی دارد .تنبیه دانش‌آموزان را می‌توانیم بخشی از زنجیره خشونت در جامعه بدانیم، اما نمی‌توان پذیرفت که معلم، مانند دانش‌آموز نوجوان، تحت تاثیر فلان سریال تلویزیونی یا فضای عمومی جامعه، دست به خشونت می‌زند.
اگر معلم انسان بالغ و تحصیلکرده‌ای است که برای حضور در مدرسه و تربیت و آموزش دانش‌آموزان صلاحیت لازم را کسب کرده است، اگر معلم در دانشگاه و در دوره‌های ضمن خدمت روانشناسی و علوم تربیتی خوانده و بلد است که خشم خود را در شرایط بحرانی کنترل کند، اگر معلم از آنچنان سلامت نفس و تعادل روانی برخوردار است که تلافی مشکلات صنفی مانند کمی حقوق یا سختی معیشت و کمبودهای مدرسه را سر دانش‌آموز در نیاورد، اگر معلم می‌داند پاسخ تخلفاتی مانند حرف‌زدن، درس بلدنبودن، تکان خوردن، خندیدن، کتاب همراه نداشتن و… کتک زدن نیست، قابل درک نیست که معلمی دردوره نخ‌نما شدن قانون نانوشته تنبیه بدنی در کلاس‌های درس، بازهم گفتگو و رفتاراصلاح‌گرایانه را نادیده بگیرد و از زوربازو برای تربیت دانش‌آموزان استفاده کند.
قانون تنبیه دانش‌آموزان ، شرایطی را برای مدیران مدرسه جهت تنبیه فراهم کرده است که شامل تذکر، اخطارشفاهی در حضور دانش‌آموزان، تغییر کلاس، اخطارکتبی، اخراج موقت و انتقال به مدرسه دیگر است.
از طرفی هم جای علامت سوال بزرگی وجود دارد که آیا وزارت آموزش و پرورش از اتفاقات درون مدارس بی‌اطلاع است و در نهایت باید رسانه‌ها وارد میدان شوند و اینگونه مشکلات تأسف‌آور را نمایان کنند تا آموزش و پرورش وارد عمل شود. «
درآیین نامه اجرایی مدارس این بحث به صراحت مطرح شده و اعلام شده است که تنبیه‌بدنی به هر شکلی در آموزش و پرورش ممنوع است؛ اگر کسی تخلف کند، جریمه می‌شود و بر اساس قوانین، به هیئت تخلفات اداری ارجاع می‌شود.
همانگونه که در آیین‌نامه اجرایی مدارس عنوان شده است، هیچ فردی از مسئولان حاضر در مدارس نباید تنبیه‌بدنی بر دانش‌آموزان اعمال کند و این موضوع از نظر قانون به هر شکلی و هر عنوانی ممنوع است.
در قانون با صراحت گفته شده است که این تنبیه باید روشن‌گرایانه و آگاهانه باشد و شرایط روحی و جسمی، سن و اجتماعی دانش‌آموز مورد توجه قرار گیرد و تنبیه متناسب با تخلفی باشد که دانش‌آموز انجام داده است و از روی غرض نباشد.
در آیین‌نامه اجرایی مدرسه همچنین آمده است که باید شیوه جبران تخلف به دانش‌آموز ارائه شود و از او خواسته شود که خطا و تخلفش را جبران کند و این کار در حضور جمع انجام نشود که این موضوعات هم در آیین‌نامه فوق عنوان شده است.
در مورد حکم افرادی که تنبیه‌بدنی بر دانش‌آموزان انجام می‌دهند هم اعم از مدیر مدرسه، ناظم، معلم و مسئولان مدرسه با توجه به اینکه قانون این موضوع را ممنوع اعلام و تخلف می‌داند، کسی که آن را نقض کند باید هیئت بررسی و تخلفات اداری برای آنها تصمیم‌گیری کند و حکم صادر شود؛ این حکم شامل تذکر، اخطار، توبیخ و یا هر چیزی که قانون برای آن تصمیم گیرد، می‌شود.
*آیین‌نامه انضباطی مدارس مربوط به ۱۳ سال پیش است
یکی از موارد قابل تأمل این است که تمامی این قوانین که در مورد آیین‌نامه اجرایی و انضباطی مدارس نوشته شده، مربوط به سال ۷۹ بوده است و از آن تاریخ تاکنون هیچ‌گونه بازنگری دراین باره انجام نشده است و هنوز در برخی موارد ریزتر شبهاتی وجود دارد که نیاز به بازنگری بر این قانون پس از ۱۳ سال دارد.
امروزه که تمامی برنامه های آموزش و پرورش مطابق با سند تحول بنیادین و تمامی اسناد بالادستی مطابقت پیدا کرده، نیاز است تا آموزش و پرورش در موضوع مقررات اجرایی و انضباطی مدارس بازنگری جدید کند.
ویدئویی در رسانه های اجتماعی منتشر شده است که معلمی دانش آموزان را در شهرستان شهریار با کمربند می‌زند. این ویدئو استثنایی بر قاعده نیست، بلکه هرازگاهی در شبکه‌های اجتماعی نمونه‌های مشابه این اتفاق بازتاب می‌یابد و موجی از نفرت و انزجار به وجود می‌آورد. برای نسل ما این انزجار نشانه‌ی تغییر است و آن هم تغییر ساختاری در نظام ارزشی جامعه.
اما دلایل دیگری هم وجود دارد که مشکل را تشدید می‌کنند؛
تقدیس خشونت به اشکال مختلف در تربیون‌های عمومی، شکاف عظیم طبقاتی و رشد حاشیه نشینی که منجر به هنجار شکنی گسترده می‌شود و فرهنگ لات بازی و شررات را دامن می‌زند. معلمی که در حاشیه شهرها درس می‌دهد و آن هم با حداقل حقوق، بدون آن‌که بخواهد می‌داند کودکان یاغی و عاصی از فقر سیاه را نمی‌تواند با روش‌های دیگر وادار کند تن به انضباط داوطلبانه بدهند. اصولاً او برای یافتن مهارت ارتباطی آموزش ندیده است و اگر بخواهند هم نمی‌داند چه باید بکند. سیستم هم تا زمانی که مورد فشار افکار عمومی قرار نگیرد، حساسیتی نسبت به این مسئله ندارد و اصولاً با رخداد غارت در صندوق ذخیره‌ی فرهنگیان می‌فهمیم حواس مدیران ارشد جای دیگر است و این کار نهادهای مدنی و شبکه‌های اجتماعی است که در مناطق حاشیه شهرها سطح حساسیت خانواده‌ها، دانش آموزان و حتی دست اندرکاران مدارس نسبت به مسئله را برانگیزند. ولی مشکل به طریق دیگری حل می‌شود، آن هم پاگیری نهادهای صنفی خود معلمان است که می‌تواند هم از حقوق آن‌ها دفاع کنند و هم سطح آگاهی آن‌ها را افزایش دهند.
مهم‌ترین کار آن است که دریابیم هم معلم و هم دانش آموز تنبیه شده، قربانی‌اند و رفتارشان ریشه در هزاران عاملی دارند که به صورت پنهان و آشکار یک رخداد منفی را می‌سازند. کودکی که در مدرسه تنبیه می‌شود، ممکن است در خیابان و خانواده هم معرض خشونت قرار بگیرد، همان طور که معلم با تازیانه‌ی فقر و نداری مدام تنبیه می‌شود و به ناچار خشمش را در محیط کاریش تخلیه می‌کند. بدون جنگ با فقر سیاه و سفره‌های خالی نمی‌توان مشکل تنبه را به صورت مجرد حل کرد، هر چند با این درک نمی‌توان تلاش در این مورد را تعطیل کرد. یک کودک فقر زده تا به سن نوجوانی برسد، تنها هویتی که می‌تواند کسب کند زور بازو و نمایش آن است و این امر کار را برای مدارس سخت می‌کند. این کار جامعه است که به این کودکان فرصت دهند تا به اشکال دیگر مثل ورزش کردن، کسب هویت کنند. در درون مدارس به جای دادن این فرصت، تبلیغات کلیشه‌ای برای ارزش‎های رسمی انجام می‌شود که بیش‌تر باعث دلزدگی مخاطبانش می‌شود.
به امید روزی که در جوامع انسانی صلح و دوستی و مهربانی حاکم گردد.
   

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar