شادی صدر: مجموعه فعالان انگیزه و تعهد دارد
ماهنامه خط صلح - شادی صدر، حقوقدان، موسس و از مدیران سازمان عدالت برای ایران است. خانم صدر که به عنوان وکیل حقوقی فعالیت میکند و عضو شبکه وکلای داوطلب است، تاکنون دستکم ۶ جایزهی معتبر در رابطه با فعالیتهای حقوق بشریاش دریافت کرده است.
در دهمین سالگرد تاسیس مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، به سراغ این فعال حقوق بشر رفتهایم و از وی در رابطه با تفاوت سازندهای که به ماندگاری و تداوم فعالیت یک تشکل حقوق بشری میانجامد، پرسیدهایم. شادی صدر با اشاره به اینکه دوام آوردن ۱۰ ساله در حوزهی حقوق بشر مهمترین موفقیتی است که مجموعه فعالان، با تمام فراز و نشیبهایی که داشته، به دست آورده است به خط صلح میگوید “گروهها و سازمانهایی در این عرصه میتوانند دوام بیاورند که این کار نه تنها برایشان شغل نباشد که بخشی از زندگیشان باشد.”
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران را چگونه توصیف میکنید و اگر بشود از عملکرد این گروه یک ویژگی مثبت را برجسته کرد، آن ویژگی از نظر شما چه خواهد بود؟
اینکه بعد از ۱۰ سال مجموعه فعالان را چهطور توصیف میکنم این است که باید بگویم به طور مشخص خبرگزاری شما، هرانا، یک خبرگزاری جا افتاده در حوزهی حقوق بشر است و یکی از اصلیترین منابع اخبار این حوزه است؛ ۱۰ سال تجربه و تداوم کار از طرفی و حجم، تنوع و گستردگی اخباری که در طول روز تولید میکنید از طرف دیگر، باعث میشود که به راحتی بتوان گفت نمونهی دیگری جز هرانا نداریم؛ و خوب من فکر میکنم که مجموعه فعالان به هرانا گره خورده است و به نوعی یکی محسوب میشوند. در واقع ما مجموعه فعالان حقوق بشر را به عنوان امر جداگانه از هرانا، لااقل امروزی که اینجا هستیم، نمیبینیم.
مهمترین ویژگی هم تداوم کار است. دوام آوردن ۱۰ ساله در حوزهی حقوق بشر به نظر من مهمترین موفقیتی است که این گروه، با تمام فراز و نشیبهایی که داشته، به دست آورده است؛ بعضی از این فراز و نشیبها را میدانیم و بعضیهایش را نمیدانیم. با همهی سختیهایی که وجود داشته، وجود دارد و خواهد داشت، این مجموعه دوام آورده و به کار اصلیاش که رساندن خبرهای حقوق بشری ست، ادامه داده است.
همان طور که اشاره هم داشتید، فراز و نشیبها و مشکلات مجموعه فعالان و به طور کلی جامعهی مدنی و گروهها و یا تشکلهای مدافع حقوق بشر ایرانی بسیار زیاد است و همین مسئله، به دوام نیاوردن بسیاری از این گروهها منجر میشود. با این توضیح، تفاوت سازندهای که از نظر شما به ماندگاری و تداوم فعالیت یک تشکل حقوق بشری میانجامد، چه میتواند باشد؟ در این خصوص چه تفاوتی را به طور اخص میتوانید برای مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، ذکر کنید؟
منی که خارج از این مجموعه بودم، دلیل این ماندگاری و تداوم را دقیقاً نمیدانم که چه بوده است. مثل یک باغ میوه میماند که درختهایش میوههای خوب به عمل میآورد ولی باغبانش فرد دیگری است و من فقط میوههایش را میبینم و میتوانم از آنها استفاده کنم و در نهایت میگویم که چقدر خوشمزه و تر و تازه هستند؛ علت موفقیت باغبان، اینکه از چه خاک، کود و آبی برای به عمل آوردن این میوهها استفاده کرده و از چه روشی بهره برده را نمیدانم. این یک امر درونی است و قاعدتاً این خود مجموعه است که بهتر از هر کسی میتواند این دلایل را بگوید؛ اینکه چطور توانسته با چالشهایش مبارزه کند، چه چالشهایی را موفقیت پشت سر گذاشته است و در رویارویی با چه چالشهایی ناموفق بوده است.
با این حال، اگر از بیرون بخواهم قضاوت کنم، علیرغم اینکه هیچ وقت با همهی افراد مجموعه فعالان حقوق بشر در ارتباط نبودم و همهشان را نمیشناسم، اما آن معدود افرادی را که میشناسم، مهمترین ویژگیشان این است که انگیزهی بسیار بالایی برای اینکه کاری برای دیگران بکنند و با وجود تمام مشکلات کار را ادامه بدهند، دارند و این مسئله به نظرم از هر چیزی مهمتر است؛ آدمهایی که این انگیزه و به تبع تعهد را دارند که از خورد و خوراک و خواب خود بزنند و صدای قربانیان نقض حقوق بشر را به گوش همه برسانند و کاری را پیش ببرند.
بدون آدمهایی که چنین انگیزههایی دارند، شاید هیچ گروهی نتواند دوام بیاورد. همان طور که گفتم این مسئلهای بسیار مهم است و هرچه میگذریم، خصوصاً در حوزهی حقوق بشر و به خصوص در حوزهی حقوق بشر ایران، این مسئله مهمتر هم میشود. ممکن است ایرادات زیادی به لحاظ تئوریک به این حرف وارد باشد اما من در عمل دیدم که گروهها و سازمانها و مجموعههایی که افراد اصلیشان، خودشان هیچ وقت تجربهی جدی نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی نداشتند، در نهایت یا کمرنگ میشوند و یا دوام نیاوردهاند و یا از این عرصه بیرون رفتهاند. علت هم این است که عرصهی حقوق بشر ایران، عرصهای نیست که برای بیزینس وارد آن بشوی؛ خیلیها برای بیزینس وارد این عرصه میشوند اما برای بیزینس نمیشود در این عرصه ماند و خوب کار کرد. معمولاً کسانی میتوانند بمانند که خودشان دغدغهی شخصی و تجربهی نقض حقوق بشر در ایران را داشته باشند و به نوعی جان به در برده از نقض حقوق بشر باشند و بخواهند که برای دیگرانی که در شرایط مشابهشان هستند، دنیا را جای بهتری کنند. در واقع آن انگیزهای که ما از آن صحبت میکنیم در بیشتر موارد (البته استثنائاتی هم وجود دارد و نمیتوان به عنوان قاعدهای کلی از آن سخن گفت) و با توجه به مشاهدات من از بین گروهها و سازمانهای حقوق بشر ایرانی در طول سالهای گذشته و به خصوص سالهایی که خارج از ایران بودم، این است که گروهها و سازمانهایی توانستهاند موفق باشند و کارهای تاثیر گذار، آن هم به شکل طولانی مدت و ماندگار انجام بدهند که این کار نه تنها برایشان شغل نباشد که بخشی از زندگیشان باشد. برای اینکه چنین باشد، افراد باید دغدغهی شخصی و تجربهی نقض حقوق بشر داشته باشند و همان طور که گفتم به خاطر آن تجربهشان، خودشان را در کنار آن قربانی نقض حقوق بشر ببینید و نه صرفاً یک کارشناس حقوق بشر که از بالا به همهی مسائل نگاه میکند.
این ویژگی در افرادی که من از مجموعه فعالان میشناسم وجود دارد و البته از آنجا که همهی افراد آن را نمیشناسم، در نتیجه نمیتوانم در مورد همهی آنها قضاوت کنم.
خانم صدر، اگر بخواهید به همکاران و همراهان این گروه در یک دههی گذشته سخنی بگویید، آن چه خواهد بود؟
اول از همه به شما تبریک میگویم که در حوزهی حقوق بشر ۱۰ سال دوام آوردهاید؛ برای اینکه کار آسانی نیست و همهی ما میدانیم که پایدار نگه داشتن یک کار جمعی آن هم در این حوزه سختتر از شروع آن و تشکیل یک گروه جدید است.
با توجه به پیشینهی روزنامه نگاری که دارم اجازه بدهید توصیهای عمومی کنم؛ چون خبر را میشناسم و اهمیت سرعت عمل در خبررسانی را هم میدانم. اینکه وقتی در یک خبرگزاری و یا روزنامه کار میکنیم، خبرها با سرعت به دست مخاطب برسد، نکتهی بسیار مهمی است. در اینجا، با در نظر گرفتن اینکه کار، کار حقوق بشری است و با جان آدمها سر و کار دارد، به نظر من وقتی به عنوان فعال حقوق بشر در حال انجام کار حقوق بشری هستیم، بر خلاف کار روزنامهنگاری همیشه باید در نظر بگیریم که سرعت و دقت وزنی یکسان ندارند و دقت وزنی بیشتر از سرعت دارد چون با جان آدمها سر و کار داریم.
با تشکر از اینکه وقتتان را در اختیار خط صلح، قرار د
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar