خودکشی و مرگ پدر شهرام امیری «دانشمند هستهای»
+38
رأی دهید
-6
آواتودی: سه سال و یکماه پس از اعدام دکتر شهرام امیری پژوهشگر رادیوایزوتوپهای پزشکی و «دانشمند هستهای» بدست رژیم جمهوری اسلامی ایران، پدر پیر او که دیگر تاب این همه ظلم را نداشت، خودکشی کرد و جان داد.
آقای عسگر امیری ماه گذشته در خانهاش در کرمانشاه خودکشی کرده و نامهای به دست خط خود نیز باقی گذاشته بود؛ او یک ماه بعد از خودکشی، سرانجام شنبه 16 شهریور/ 7 سپتامبر درگذشت.
عسگر امیری در نامه کوتاه دستخطیاش که کهنسالی او نیز از نحوه نگارش لرزان دستش هویداست، به مظالم رفته بر او و خانواده در مورد سرنوشت پسر دانشمند و اعدام شدهاش، اشاراتی کرده است.
پدرش نوشت: پسرش را پس از بازگشت به ایران که «دانشمند و قهرمان هستهای لقب دادند اما پس از مدتی بازداشت شد و ما هم به خاطر حفظ نظام جمهوری اسلامی مدت 7 سال سکوت کردیم و این مدت خیلی اذیت شدیم و حتی ملاقات پسرم را قطع کردند و به ما دروغ میگفتند».
آقای عسگر امیری در نامهاش افزوده که پسرش به ده سال زندان و پنج سال حبس محکوم شده بود ولی «چرا یکمرتبه او را ناحق کشتند و بنده دیگر طاقت زندگی کردن نداشتم». او که نامهاش را با نام عسگر امیری امضا کرده نوشته که قبلا نیز «خودم را در بیت رهبر آتش زدم».
شهرام امیری در جریان سفری به حج در عربستان در خرداد سال 1388 (همزمان با اعتراضهای مردمی در ایران) ناپدید شد؛ رژیم میگفت آمریکا با همکاری فعال سعودی، او را «ربوده است».
یک سال بعد ویدیوهایی از شهرام امیری در اقامتش در آمریکا منتشر شد؛ او هر بار در ویدیوها به نحوه دیگری سخن میگفت و معلوم بود که زیر فشار شدیدی است که نهادهای امنیتی و اطلاعاتی رژیم از راه دور به او وارد کرده و عملا خانوادهاش در ایران را نیز به گروگان گرفته بودهاند.
شهرام امیری در تیر 1389 به دفتر حافظ منافع ایران در آمریکا مراجعت کرد و دو روز بعد، در حالی که از سوی مقامات ارشد رژیم مانند حسن قشقاوی معاون وقت وزارت خارجه مورد استقبال قرار گرفت، وارد فرودگاه تهران شد. همسر و طفل پسر خردسالش اشک میریختند؛ پسرش گردن و آغوش پدر را از روی دلتنگی و هیجان رها نمیکرد.اما بلافاصله رد پای دکتر امیری در ایران ناپدید شد؛ پس از 20 ماه حبس در زندان رژیم، به ده سال دیگر زندان محکوم شد؛ اما قوه قضاییه رژیم خبر حبس ده ساله و تبعید او به خاش را «دروغ خانوادهاش» نامید؛ سخنگوی وقت قوه قضاییه محسنی اژهای گفته بود که شهرام امیری از همان آغاز به اعدام محکوم شد و دیوان عالی نیز آن را تایید کرد.
سرانجام نیز حکومت او را در 13 مرداد 1395/ اوت 2016، یعنی شش سال و یک ماه بعد از کشاندنش به ایران، اعدام کرد.
گزارشهای متعدد در جهان از یکسو او را بیگناه و قربانی و از سوی دیگر، جاسوس دو جانبه و از سوی سوم، عامل افشای اطلاعات مهم از برنامه هستهای ایران مینامیدند. در نبود فضای آزاد تحقیق و بررسی در ایران زیر دیکتاتوری کنونی، بررسی این ادعاها امکانپذیر نیست.
شهرام و خانوادهاش با وجود آنکه شیعی مذهب بودند اما کرد و اصالتا کرمانشاهی هستند. پدر شهرام تا دم مرگ در کرمانشاه همراه با همسر و خانواده زندگی کرد. مادر شهرام تایید کرده که همسرش بر اثر فاجعه زندگی شهرام شدیدا افسرده شده بود.
خون این پدر دردمند نیز به کارنامه طولانی مظالم بیحساب رژیم ایران افزوده شد.
آقای عسگر امیری ماه گذشته در خانهاش در کرمانشاه خودکشی کرده و نامهای به دست خط خود نیز باقی گذاشته بود؛ او یک ماه بعد از خودکشی، سرانجام شنبه 16 شهریور/ 7 سپتامبر درگذشت.
عسگر امیری در نامه کوتاه دستخطیاش که کهنسالی او نیز از نحوه نگارش لرزان دستش هویداست، به مظالم رفته بر او و خانواده در مورد سرنوشت پسر دانشمند و اعدام شدهاش، اشاراتی کرده است.
پدرش نوشت: پسرش را پس از بازگشت به ایران که «دانشمند و قهرمان هستهای لقب دادند اما پس از مدتی بازداشت شد و ما هم به خاطر حفظ نظام جمهوری اسلامی مدت 7 سال سکوت کردیم و این مدت خیلی اذیت شدیم و حتی ملاقات پسرم را قطع کردند و به ما دروغ میگفتند».
آقای عسگر امیری در نامهاش افزوده که پسرش به ده سال زندان و پنج سال حبس محکوم شده بود ولی «چرا یکمرتبه او را ناحق کشتند و بنده دیگر طاقت زندگی کردن نداشتم». او که نامهاش را با نام عسگر امیری امضا کرده نوشته که قبلا نیز «خودم را در بیت رهبر آتش زدم».
شهرام امیری در جریان سفری به حج در عربستان در خرداد سال 1388 (همزمان با اعتراضهای مردمی در ایران) ناپدید شد؛ رژیم میگفت آمریکا با همکاری فعال سعودی، او را «ربوده است».
یک سال بعد ویدیوهایی از شهرام امیری در اقامتش در آمریکا منتشر شد؛ او هر بار در ویدیوها به نحوه دیگری سخن میگفت و معلوم بود که زیر فشار شدیدی است که نهادهای امنیتی و اطلاعاتی رژیم از راه دور به او وارد کرده و عملا خانوادهاش در ایران را نیز به گروگان گرفته بودهاند.
شهرام امیری در تیر 1389 به دفتر حافظ منافع ایران در آمریکا مراجعت کرد و دو روز بعد، در حالی که از سوی مقامات ارشد رژیم مانند حسن قشقاوی معاون وقت وزارت خارجه مورد استقبال قرار گرفت، وارد فرودگاه تهران شد. همسر و طفل پسر خردسالش اشک میریختند؛ پسرش گردن و آغوش پدر را از روی دلتنگی و هیجان رها نمیکرد.اما بلافاصله رد پای دکتر امیری در ایران ناپدید شد؛ پس از 20 ماه حبس در زندان رژیم، به ده سال دیگر زندان محکوم شد؛ اما قوه قضاییه رژیم خبر حبس ده ساله و تبعید او به خاش را «دروغ خانوادهاش» نامید؛ سخنگوی وقت قوه قضاییه محسنی اژهای گفته بود که شهرام امیری از همان آغاز به اعدام محکوم شد و دیوان عالی نیز آن را تایید کرد.
سرانجام نیز حکومت او را در 13 مرداد 1395/ اوت 2016، یعنی شش سال و یک ماه بعد از کشاندنش به ایران، اعدام کرد.
گزارشهای متعدد در جهان از یکسو او را بیگناه و قربانی و از سوی دیگر، جاسوس دو جانبه و از سوی سوم، عامل افشای اطلاعات مهم از برنامه هستهای ایران مینامیدند. در نبود فضای آزاد تحقیق و بررسی در ایران زیر دیکتاتوری کنونی، بررسی این ادعاها امکانپذیر نیست.
شهرام و خانوادهاش با وجود آنکه شیعی مذهب بودند اما کرد و اصالتا کرمانشاهی هستند. پدر شهرام تا دم مرگ در کرمانشاه همراه با همسر و خانواده زندگی کرد. مادر شهرام تایید کرده که همسرش بر اثر فاجعه زندگی شهرام شدیدا افسرده شده بود.
خون این پدر دردمند نیز به کارنامه طولانی مظالم بیحساب رژیم ایران افزوده شد.
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar