جنایاتی که در حق ارمنیهای مسیحی توسط ترکان عثمانی روی داد، از شکلگیری یک تنش مذهبی که در خلال جنگ شکل گرفت متأثر بود و زعمای اسلامی نیز در دامن زدن به این نفرت نقش بسزایی داشتند.
«محبت نیوز»- پاپ فرانسیس از کشتار سراسری ارمنیها توسط ترکیه عثمانی به عنوان «نخسین نسلکشی قرن بیستم» یاد کرد. وی از جامعه جهانی خواست که آن را در مقام واقعهای همانند هولوکاست مورد شناسایی قرار دهند.
دولت ترکیه که نسبت به هر بحث و گفتگویی درباره سرگذشت ارمنیها فوقالعاده حساس میباشد، با احضار سفیر خود از واتیکان عکسالعمل نشان داد. آنها همچنین پاپ فرانسیس را به نفرت آفرینی و اظهار «مدعیات بیاساس» متهم کردند.
مناقشهای که هر بار با بحث کشتار ارمنیها در دوره اوج جنگ اول جهانی بر پا میشود بیانگر آن است که هنوز بسیاری از مسائلی که در خلال آن دگرگونی بزرگ جهانی پیش آمد، کماکان لاینحل باقی مانده است.
متأسفانه اصطلاح «نسل کشی» به دلیل کثرت استفادههای بیجا در سالهای اخیر تا اندازهای اهمیت و اعتبار خود را از دست داده است. بسیاری، هر گونه پیشامد کشتار و خشونت جمعی را با آن یکسان میانگارند حال آنکه هر کشتار گسترده، اخراج خشونتآمیز یک گروه توسط گروه دیگر یا حتی انهدام تام و تمام یک جماعت نیز لزومن نسلکشی تعریف نمیشود. اینگونه مصائب بیشمار از اینرو نسلکشی نام نمیگیرند که میتوانند حاصل در هم شکسته شدن نظم نظامی، رفتار خودسرانه فرماندهان و واحدهای محلی یا حتی تلاشی در جهت مرعوب داشتن گروهی از مردمان باشد. حال آنکه نسلکشی عبارت از یک برنامه هماهنگ است برای امحاء یک گروه از مردمان، همراه با نهادهای فرهنگی و اجتماعی ، اقتصادی آنها.
دلیل آنکه کاربرد اصطلاح نسلکشی در توصیف رویکرد ترکیه عثمانی در قبال ارمنیها، کاربرد دقیقی به حساب میآید آن است که در توصیف خشونتی به کار گرفته شده که توسط دولت و به نحوی هماهنگ برای اخراج و امحاء یک جمعیت کامل انسانی اعمال گردید.
یکصد سال پیش در ۱۵ آوریل ۱۹۱۵ یعنی یک روز پیش از حمله قوای بریتانیا به گالیپولی، مقامات ترکیه ۲۵۰ نفر از چهرههای سرشناس فکری و سیاسی ارمنی را در استانبول بازداشت کردند. در توجیه این اقدام آن را عملی پیشگیرانه برای خنثی کردن مقاومت احتمالی آنها توصیف کردند؛ گروهی از مسیحیان که در مقام یک اقلیت، نسبت به وفاداریشان به ترکیه تردید وجود داشت.
با فرا رسیدن مه ۱۹۱۵، سرکوب داخلی ارمنیها چنان ابعاد گستردهای یافت که دولت بر آن شد آنها را از مناطقی که از لحاظ نظامی حساس محسوب میشدند به دیگر نقاط کوچ دهد. مردان ارمنی وادار شدند که به گردانهای کار اجباری ملحق شوند و مابقی جوامع ارمنی نیز مجبور شدند به مقصد اردوگاههایی لمیزرع در شمال شام حرکت کنند. هزاران هزار ارمنی در طول راه جان باخته، بسیاری دیگر نیز از هستی ساقط و دستخوش تجاوز و تعرض قرار گرفتند. برای بسیاری از ناظران کاملن روشن بود که خطمشی «تهجیر» عملن جز محو کامل ارمنیها، هدف دیگری در پیش رو ندارد.
هنری مورگنتاو سفیر ایالات متحده در عثمانی خاطر نشان کرده است که مقامات عثمانی کاملن آگاه بودندکه «اکثریت قریب به اتفاق» ارمنیها «هیچگاه به مقصد نخواهند رسید» و هنگامی که «مقامات ترک حکم کوچاندن صادر میکردند، صرفن حکم به مرگ یک نژاد کامل میدادند.»
از تابستان ۱۹۱۵ به بعد هزاران ارمنی کشته شدند. این چرخه خشونت تا پایان جنگ استقلال ترکیه در سال ۱۹۲۳، ادامه داشت. تا این مرحله از میان ۵/۲ میلیون جمعیت ارمنی امپراتوری عثمانی در آستانه جنگ حدود ۵/۱ میلیون نفر کشته شده بودند.
در آن دوره نسلکشی ارمنیها را میشد به عنوان آخرین اقدام یک امپراتوریِ فاسدِ و در حال اضمحلال ارزیابی کرد اما جنایاتی که در حق ارمنیهای مسیحی روی داد، از شکلگیری یک تنش مذهبی که در خلال جنگ شکل گرفت نیز متأثر بود. زعمای دینی در دامن زدن به نفرت نقش داشتند. در همین دوره بود که هرازگاه گروهی از نمازگزاران از مساجد بیرون ریخته، در تلاش مسلمان کردن اجباری مسیحیان برمیآمدند. خشونت ضد مسیحی فقط به ارمنیها محدود و منحصر نبود؛ دیگر پیروان کلیساهای شرقی چون آسوریها و کلدانیها و البته یونانیها نیز مشمول این خشونت بودند.
تا پیش از هولوکاستِ نازیها، نسلکشی ارمنیها در خلال سالهای ۱۹۱۵ تا ۱۹۲۳ مهلکترین نمونه سنتز حاصل از تلاقی فرهنگ و نظامیگری محسوب میشد.
متأسفانه دولت ترکیه هنوز نمیتواند ابعاد جنایاتی را که در قلمرواش صورت گرفته موضوع شناسایی قرار دهد. امتناع دولت ترکیه از پاک کردن حسابهای گذشته فقط میتواند به ایجاد یک فضای بدبینی و سوءظن میان گروههای مختلفی منجر شود که امروزه در این منطقه زندگی میکنند. زیرا بار دیگر سایه شوم یک خشونت مبتنی بر فرهنگ بر کل منطقه سنگینی میکند. تا چندی پیش کلیسای جامع ارمنیها در دِیر زور سوریه، در مقام نمادی از کشتارهای بزرگ جنگ اول جهانی عمل میکرد. اما چندی پیش در اوائل سال، گروهی از اسلامگرایان در یک حرکت وحشیانه آن را منفجر کردند. اسناد و مدارک آن را نابود کرده و استخوان صدها جسد بازمانده از قتل عام ۱۹۱۵ را در اطراف پراکنده کردند.
از این رو شناسایی جنایت هولناکی که یکصد سال پیش در حق ارامنه روا شد فقط تصحیح یک خطای تاریخی نیست، گامی ضروری در جلوگیری از توسعه نوعی خشونت اجتماعی که در قرن بیست و یکم گریبانگیر خاورمیانه شده است نیز محسوب میشود. پاپ کار درستی کرد که رسانههای اجتماعی را واداشت به یکصدمین سال نسلکشی ارمنیان توجهی مبذول دارند در خور و شایسته یک چنین واقعهای.
منبع: موسسه ترجمه و تحقیق هور