آیا خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا یک 'فرصت تاریخی' برای ایران است؟
- 22 دقیقه پیش
در پی رأی اکثریت مردم بریتانیا در همهپرسی تاریخی ۲۳ ژوئن (۳ تیر ماه) به خروج آن کشور از اتحادیه اروپا، وزارت امور خارجه ایران در بیانیهای اعلام کرد که "ایران خواهان گسترش روابط با کشورهای اروپایی بر مبنای احترام مقابل و دخالت نکردن در امور داخلی یکدیگر است و خروج بریتانیا تغییری در این روش ایجاد نمیکند". اما در کنار این موضع رسمی اظهارنظرهایی منتشر شد که در لابلای آن میشد استقبال ایران از این تحول را مشاهده کرد.
حمید ابوطالبی، معاون سیاسی دفتر رئیس جمهور ایران، در صفحه توییتر خود نوشت: "خروج انگلیس یک فرصت تاریخی برای ایران است".
نظر وی در پایگاه اطلاعرسانی دولت نیز منعکس شد. این نگرش هر چند که موضع ر سمی ایران نیست، اما میتواند منعکس کننده داوری و تحلیل بخشی از دولت در قبال این مسئله باشد.
از طرفی مسعود جزایری، معاون ستاد کل نیروهای مسلح گفت: "انگلیس باید تاوان سالها استعمارگری و جنایت علیه بشریت را بپردازد و جدا شدن بخشهایی از این کشور کمترین بهایی است که خواهد پرداخت"؛ و این اظهارنظر هم میتواند بازتاب دهنده برداشت بخشی از دستگاه نظامی کشور باشد.
این برداشتها میتواند بر اساس دو استدلال شکل گرفته باشد.
اول: سیاستهای دولت بریتانیا نسبت به ایران تقریباً همواره با آمریکا هماهنگ است و در مواقعی که تنش بین حکومت ایران و آمریکا افزایش یافته، بریتانیا معمولا نقش مخالف ایران را در اتحادیه اروپا بازی کرده ضمن اینکه به لحاظ سیاسی از نفوذ قابل توجهی در اتحادیه مزبور برخوردار بوده است. به این ترتیب، خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا باعث حذف یک نیروی قدرتمند مخالف حکومت ایران از اتحادیه خواهد شد.
دوم: از دید ایران، رأی مثبت اسکاتلند و ایرلند شمالی به ماندن در اتحادیه اروپا میتواند مقدمات جدا شدن آنان از بریتانیا را از طریق همهپرسی فراهم کند. از دید ایران این امر به تضعیف قدرت بریتانیا منجر خواهد شد.
در مورد نظریه اول، نباید فراموش کرد که کشاندن مسئله هستهای ایران به سازمان ملل در سالهای ۲۰۰۵ و ۲۰۰۶ به ابتکار مشترک فرانسه و بریتانیا صورت گرفت. حتی در جریان مذاکرات اخیر هستهای بین سالهای ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۵ آتش فرانسه برای برهم زدن توافق هستهای به مراتب از دیگر کشورها، از جمله بریتانیا داغتر بود. مواضع آلمان در خلال مذاکرات هستهای که از زبان آنگلا مرکل، صدراعظم این کشور شنیده میشد، گاه تندتر از دیگر رهبران اروپایی بود. در فوریه سال ۲۰۱۶، خانم مرکل شرط روابط عادی و دوستانه با ایران را شناسایی اسرائیل عنوان کرد. بنابراین مشکل ایران با اتحادیه اروپا منحصر به مواضع بریتانیا نیست. با این حال خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، با توجه به نزدیکی سیاستهایش به آمریکا در مورد ایران، میتواند تحولی مثبت از دید حکومت ایران تلقی شود.
در مورد نظریه دوم و تضعیف بریتانیا بر اثر جدا شدن احتمالی اسکاتلند و ایرلند شمالی، چنین تحولی، فی نفسه تغییر چشمگیری در قدرت "انگلستان" که هسته اصلی قدرت را در بریتانیا (شامل انگلستان، اسکاتلند، ولز، و ایرلند شمالی) تشکیل میدهد ایجاد نخواهد کرد. موسسه "ژئواستراتژیک اروپا" در جریان تحقیقی در سال ۲۰۱۴ کشورهای جهان را با لحاظ کردن متغیرهای متعددی به لحاظ قدرت به چهار گروه شامل، ابرقدرت، قدرت جهانی، قدرت منطقهای، و قدرت محلی تقسیم کرده است. بحث در مورد جزئیات پارامترهای در نظر گرفته شده از حوصله این مقاله خارج است، اما آمریکا در مقوله ابرقدرت جای گرفت در حالی که بریتانیا تنها کشوری بود که در جایگاه دوم و در مقوله قدرت جهانی ایستاد (برای دیدن گزارش و ردهبندی کشورها به اینجا مراجعه کنید). بقیه کشورهای مورد مطالعه قدرتهای منطقهای و یا محلی محسوب شدهاند.
اما امروزه، قدرت نرم به همراه قدرت سخت یکی از دو مؤلفه اصلی قدرت کشورها را تشکیل میدهد. طبق تعریف متخصصان روابط بینالملل، قدرت نرم شامل قابلیتها و ظرفیتهای یک کشور است به نحوی که بتواند بدون نیاز به پرداخت پول و یا توسل به اسلحه رفتار دیگر ملل را با خواستههای خود همسو کند. این قدرت بنا به تعریف، سه مؤلفه را در بر میگیرد: اول قدرت فرهنگی (بهطور مثال در مورد بریتانیا، از زبان انگلیسی گرفته تا جیمز باند و هری پاتر و موسیقی پاپ و خانم ادل و قدرت دیجیتال و بیبیسی و...)، دوم ارزشهای تعریف شده سیاسی و سوم سیاست خارجی. سازمان مشاوره پرتلند با در نظر گرفتن ۷۵ متغیر، کشورها را از نظر قدرت نرم ردهبندی کرده است. در ردهبندی سال ۲۰۱۶، بریتانیا بعد از آمریکا در رده دوم قرار گرفته است (برای دیدن گزارش و ردهبندی به اینجا مراجعه کنید). این گزارش پیش از همهپرسی اخیر تهیه شده است. نکته بسیار مهمی که به بحث ما مربوط میشود این بخش از گزارش مربوط به بریتانیا است که میگوید: "در صورت خروج [بریتانیا] از اتحادیه اروپا قدرت نرم آن کشور به طور قابل ملاحظهای کاهش خواهد یافت... حرکت به سمت در خروجی بهطور قطع نفوذ جهانی بریتانیا را به عقب باز خواهد گرداند". علت این امر از دست رفتن نفوذ و صدای آن کشور در اتحادیه اروپا است.
کاهش قدرت اقتصادی و رکود در بریتانیا، در کوتاه مدت، مورد اتفاق اقتصاددانان است.
اما از طرفی، یکی از عوامل قدرت بریتانیا در سطح جهان داشتن "رابطه ویژه" با ایالات متحده است، رابطهای که نظیر آن بین هیچ کشور غربی با آمریکا وجود ندارد. سفر جان کری به لندن در روز ۲۷ ژوئن به منظور اطمینان دادن به بریتانیا برای ادامه "رابطه ویژه" با آمریکا پس از خروج آن کشور از اتحادیه اروپا صورت گرفته است.
در نتیجهگیری نهایی، با خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، قدرت پر نفوذی که میتوانسته همسو با آمریکا عمل کند و در چارچوب اتحادیه اروپا با ایران از در مخالفت درآید از گردونه خارج شده است. با این حال، این امر به رفع مشکلات ایران با اروپا، به خصوص با فرانسه که قدرتی مطرح در اتحادیه اروپاست منجر نخواهد شد.
از سوی دیگر، در حالی که از قدرت سخت بریتانیا کاسته نخواهد شد، قدرت نرم آن کشور به دلیل از دست رفتن نفوذش در اروپا به شدت آسیب خواهد دید. این امر از دید حکومت ایران مثبت تلقی میشود.
"رابطه ویژه" آمریکا با بریتانیا مسئلهای است که در هر حال بر ایران تاثیرگذار است، چه بریتانیا در اتحادیه اروپا باشد و چه نباشد. در این خصوص مهم این است که در پی استعفای دیوید کامرون چه نوع نخستوزیری و با چه گرایشی بر سر کار خواهد آمد. آیا سیاستمداری راست و رادیکال مانند بوریس جانسون به نخستوزیری خواهد رسید؟ در آن صورت اگر جریانی مشابه که دانالد ترامپ آن را نمایندگی میکند در آمریکا به قدرت برسد، آیا دو کشور بلوک جداگانهای با رویکردی تهاجمی در برابر ایران شکل نخواهند داد؟ فراموش نباید کرد که آقای ترامپ از جدا شدن بریتانیا از اتحادیه اروپا ابراز خرسندی کرده است.
در مجموع هنوز زود است که بتوان بهطور قاطع گفت که خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا یک فرصت تاریخی برای ایران ایجاد کرده است. باید منتظر ماند و دید که برآیند عوامل فوق، ظرف یک سال آینده که تکلیف انتخابات آمریکا هم مشخص خواهد شد به کدام سو تمایل پیدا میکند.
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar