هاشمی رفسنجانی؛ تداوم بازیگری موثر
- 8 ساعت پیش
- 1
![](http://ichef.bbci.co.uk/news/ws/660/amz/worldservice/live/assets/images/2014/11/14/141114121544_nazegran_logo.gif)
در ۸۰ سالگی، و ۳۷ سال پس از پیروزی انقلاب، هاشمی رفسنجانی هنوز از بازیگران اصلی در جمهوری اسلامی است. محاکمه غیرعلنی و صدور و اجرای حکم ۱۰ سال زندان برای پسرش مهدی، به کنار؛ موج جدید حمله رسانههای تندرو (به بهانه سخنی از وی در مورد فعالان سیاسی روستایی) و نیز انتقاد تند رییس قوه قضاییه از او، تنها دو شاهد جدید برای بازیگری موثر و نقش مهم هاشمی رفسنجانی است.
نکته مهم، تداوم حضور سیاسی اوست. کنشگری که میدان سیاست و کشاکشهای پرفشار آن را با وجود توهین و تهمت وا نمینهد. چنانکه رد صلاحیت او در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲ و شکستش در تصاحب صدر مجلس خبرگان، مثل شماری دیگر از رخدادهای مهمی که علیه وی بهوقوع پیوسته، بازیگر گرهخورده با جمهوری اسلامی را از حضور فعال در ساختار سیاسی قدرت و روندهای موثر، مأیوس نساخته است.
در متن اصلاح و تغییر
![](http://ichef.bbci.co.uk/news/ws/624/amz/worldservice/live/assets/images/2015/05/04/150504101439_hashemi_amirkabir_640x360_tasnim.jpg)
هاشمی رفسنجانی دستکم از ده سال پیش، به شکل محسوسی در سوی اصلاحطلبی ایستاده، و در مقابل تندروها و اقتدارطلبان ایفای نقش کرده است. در این مسیر، نقطه عطفی چون انتخابات ۱۳۸۸ برای او نیز موجب دوران جدیدی بود. سخنرانی مهم وی در خطبههای نماز جمعه پایتخت در ۲۶ تیرماه ۸۸، آخرین حضور وی در مقام امام جمعه پایتخت بود. او در اوج اعتراض میلیونها شهروند، با انتقاد از "مشکلاتی" که در انتخابات پیش آمد، و کاشتن "بذر تردید" در ذهن مردم، تاکید کرد: "مساله مهم ما اینست که آن اعتمادی که مردم را با آن وسعت وارد میدان کرد و امروز یک مقدار مخدوش شده ما این اعتماد را برگردانیم".
او پیشنهاد کرد که "همه در چارچوب قانون حرکت کنند"؛ "راه برای مناظره و مذاکره و مباحثه و استدلال باز باشد"؛ "افرادی که در زندان هستند به آغوش خانوادههایشان بازگردند"؛ "با آسیبدیدگان حوادثی که اتفاق افتاد همدردی و دلجوئی بشود"؛ و "رسانهها محدود نشوند." هاشمی رفسنجانی از "مسئولان و نیروهای انتظامی و امنیتی" خواست تحققبخش این فضا و شرایط باشند تا "بتوان از مشکلی که میشود اسم بحران روی آن گذاشت بهخوبی عبور کنیم." او بر این موضع ایستاد، و مکرر تصریح کرد که "نمیتوان جامعه را با ارعاب و تهدید و سرکوب اداره کرد." رفسنجانی همچنین معتقد بود: "هیچ وجدان بیداری از وضع پیش آمده راضی نیست."
مواضع و رفتار سیاسی متفاوت هاشمی با اقتدارگرایان، به شکلی قابل پیشبینی با واکنش انتقادی و اعتراضی آنان مواجه شد. رد صلاحیت هاشمی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲ یا ناکامی وی در تصاحب صدر مجلس خبرگان در رقابت با محمد یزدی، تنها دو شاهد مهم از نارضایتی تندروها از رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام ـ مستقل از هجمههای رسانهای به او ـ است.
کنشگری فعال و راهبردی
رفسنجانی نه تنها در چند سال اخیر در برابر تحدیدها و تهدیدها، پا پس نگذاشته بلکه اغلب رویکردی راهبردی نیز پیشه کرده است. یک نمونه از برخورد فعال و نگاه استراتژیک او، در پیام وی به همایش سراسری احزاب و تشکلهای اصلاحطلب کشور (دی ۱۳۹۳) متبلور است. او برگزاری این همایش را از زاویه "توسعه فعالیت احزاب و نهادهای مدنی" و "امکان تعمیق جمهوریت نظام" مورد استقبال قرار داد، و ـ از جمله ـ گفت: "ضرورت دارد دوستان بر حفظ و ارتقاء بنیانهای وحدت ملی از طریق به رسمیت شناختن حقوق حقه همه ملت از همه اقوام و مذاهب تأکید ورزیده و نیز بر لزوم احترام و تضمین هرچه بیشتر حقوق مشروع زنان و فراهم ساختن امکانات مناسبتر حضور مؤثرتر آنان در عرصههای مختلف جامعه و مدیریتی کشور تلاش نمایند."
پیام وی، در فاصلهای محسوس با پیام محمد خاتمی قرار داشت، و با واکنش تند برخی رسانههای وابسته به نهادهای امنیتی ـ نظامی مواجه شد.
![](http://ichef-1.bbci.co.uk/news/ws/624/amz/worldservice/live/assets/images/2015/04/21/150421131249_hashemi_rafsanjani_512x288_httphashemirafsanjani.ir.jpg)
با چنین رویکردی، هاشمی چند سالی است در مرکز توجه نیروهای سیاسی گونهگونی ایستاده؛ نیروهایی که هرچند قریب به اتفاق آنان پیشینه و راهبرد مشترک قدیمی با وی نداشتهاند و زمانی منتقد و حتی مخالف وی بودند، اما عطف به تحولات سیاسی پس از ۸۸، بهگونهای روزافزون در سویی مشترک با رفسنجانی قرار گرفتهاند. عبدالله رمضانزاده، عضو شاخص جبهه مشارکت در مقام تبیین نسبت اصلاحطلبان و هاشمی و توضیح ارزیابی کنش وی، با اشاره به تغییر برخی دیدگاههای وی، تصریح میکند: "الان خیلی به هم نزدیک هستیم."
مستقل از کارگزاران سازندگی ـ که هاشمی حکم "پدر معنوی" ایشان را دارد ـ فاصله میان رفسنجانی با مجاهدین انقلاب و مشارکت و اصلاحطلبان دوم خردادی و محافظهکاران میانه و حتی بخشهای مهمی از اپوزیسیون ملتزم به قانون اساسی (از جمله نیروهای ملی ـ مذهبی) و دگراندیشان مستقل و منتقد حاکمیت، تقلیلی محسوس یافته است. این تغییر نسبت و کیفیت تعامل ـ صرفنظر از اینکه در چه مولفهها و دلایلی ریشه دارد ـ اگر با دهه ۶۰ و ۷۰ مقایسه شود، بیشتر اهمیت خود را ملموس میکند.
رقابتی پیدا و پنهان
شهریور سال گذشته بود که در عیادت از رهبر جمهوری اسلامی در بیمارستان، و پس از آنکه آیتالله خامنهای از "به زحمت افتادن" هاشمی رفسنجانی گفت، او نیز "عشق"اش را به نفر نخست نظام ابراز کرد؛ واژه و مفهومی که بخصوص در این سالهای به حاشیه رفتن هاشمی در ساختار سیاسی قدرت، تأملبرانگیز است.
از مجموعه همراهان ارشد آیتالله خمینی در جریان استقرار جمهوری اسلامی، جز رهبری نظام و هاشمی رفسنجانی کسی در صدر حاکمیت نمانده است. روند حذف بازیگران سیاسی موثر دهه ۶۰، پس از رهبر شدن حجتالاسلام علی خامنهای سیری پیوسته و بلکه فزاینده داشته است. محبوس ساختن میرحسی موسوی و مهدی کروبی، و قهر نفر نخست نظام با خاتمی، سه نمونه مشهور در سالهای اخیر هستند.
هاشمی رفسنجانی که نقشی ویژه در استقرار رهبر کنونی نظام ایفا کرده، با انبانی از دادهها، از مخزنهای بسیار مهم اطلاعات در جمهوری اسلامی است. حذف او تاکنون میسر نشده؛ هرچند رهبری نظام پروایی از شفاف کردن فاصلهاش با وی نداشته است. سخنان آیتالله خامنهای در نماز جمعه ۲۹خرداد ۱۳۸۸ که بر "اختلاف نظرش" با هاشمی، و قرابت دیدگاههایش با احمدینژاد ـ در مقایسه با رفسنجانی ـ تاکید کرد، شاهدی برجسته است.
به دشواری میتوان پذیرفت که رد صلاحیت هاشمی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲ یا ناکامی وی در نشستن بر صدر مجلس خبرگان رهبری نیز بدون نظر رضایت نفر نخست رژیم متحقق شده باشد. چنانکه بعید به نظر میرسد حتی برخورد امنیتی ـ قضایی با مهدی هاشمی و صدور و اجرای حکم سنگین زندان برای وی نیز بدون موافقت رأس هرم نظام سیاسی رخ داده باشد.
این همه، و کیفیت تعامل دو بازیگر دیرین جمهوری اسلامی، وقتی در کنار بیماری پرحاشیه رهبری نظام و نیز در زمانه استقرار دولت روحانی مورد تأمل قرار گیرد، از تداوم رقابت پنهان و پیدا، میگوید. رقابتی در متن رابطه دور و دیر؛ مناسبات پیچیدهای که با وجود تمام کشاکشها و فراز و نشیبها، و مهر و قهرها، بهگونهای ناگزیر در متن نظام برآمده از انقلاب اسلامی، کش یافته است.
در چالش با خودکردهها
![](http://ichef-1.bbci.co.uk/news/ws/624/amz/worldservice/live/assets/images/2015/06/02/150602162446_rafsanjani_khomeini_512x288_a_nocredit.jpg)
هاشمی رفسنجانی در چالش با اقتدارگرایی و نهادهای همسو با تندروهاست؛ وضعی که خود نقشی موثر در تکوین و استقرار آن ـ بهویژه در دهه ۶۰ و حتی ۷۰ ـ داشته است. بهعنوان یک نمونه مهم، او این روزها بر اهمیت انتخابات مجلس خبرگان رهبری (اسفند ۱۳۹۴) تاکید، و مجتهدان میانهرو و همدل با اصلاحات را به نامزدی در آن دعوت میکند. انتخاباتی که فقهای شورای نگهبان با "نظارت استصوابی"شان میتوانند نقشی موثر در کیفیت برگزاری آن ایفا کند.
هاشمی اما خود از عوامل موثر و بانیان اصلی تغییر آییننامه داخلی و به تعبیری قانون انتخابات مجلس خبرگان بوده است. تغییری که کار تأیید صلاحیت نامزدهای خبرگان را از آن پس به فقهای شورای نگهبان سپرد. پیش از این تغییر، صلاحیت نامزدهای این مجلس در حوزههای علمیه تأیید میشد. امروز اما، افزون بر ربع قرن رهبری آیتالله خامنهای و تکوین مجلسی تقریبا نمایشی و فرمایشی به نام خبرگان رهبری، هاشمی در دغدغه ارتقاء کیفیت این نهاد و برای بهبود آن، در چالش با فقهای تندروی شورای نگهبان است.
چالش مهمتر، به مهار و کنترل شخص اول نظام معطوف است؛ موضوعی که نقش هاشمی در تحققش، پس از درگذشت آیتالله خمینی، قابل انکار نیست. چنین است که رفسنجانی در ۸۰ سالگی، و افزون بر ۳۷ سال پس از استقرار جمهوری اسلامی، باید برای بهبود اوضاع کشور انرژی مشددی ـ از طریق لابی با نفر نخست رژیم ـ صرف کند.
تلاش هاشمی برای تثبیت و تعمیق مصالحه با غرب در حوزه انرژی هستهای، یک مورد مهم و جدید است. حوزهای که وی به یمن استقرار روحانی در قوه مجریه، تاکنون در آن کامیاب بوده است.
بازیگری موثر هاشمی در ساختار سیاسی قدرت جمهوری اسلامی ادامه دارد. اهمیت و نقش آن، چنان است که اقتدارگرایان را در عرصههای گوناگون وادار به واکنش تند و تهدید میکند. از صادق لاریجانی، رییس قوه قضاییه منصوب آیتالله خامنهای و یکی از نامزدهای بالقوهی تندروها برای رهبری سوم نظام گرفته تا فقهای تندروی شورای نگهبان و مصباح یزدی و همفکران، و از نمایندگان اقتدارگرای مجلس گرفته تا بازوهای رسانهای راست افراطی (از جمله "کیهان" که مدیرمسئول آن را رهبر جمهوری اسلامی منصوب کرده)؛ فهرست مخالفان و دشمنان ـ و نه فقط منتقدان ـ رفسنجانی، کم نیست.
با این همه، او با استقرار دولت اعتدالگرای روحانی، جاپاهای محکمتر و حوزههای نفوذ بیشتری در ساختار سیاسی قدرت دارد؛ و بهواسطه دیدگاههایی که در چند سال اخیر ابراز کرده، از پشتوانه اجتماعی و محبوبیت بیشتری برخوردار شده است. این همه، بهمعنای تداوم بازیگری موثر سیاستمداری است که خود نیز به دلایل گوناگون، انگیزه کنش فعال و تداوم حضور دارد.
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar