مجموعه کارتونی سیمپسونها چگونه سرنوشت تلویزیون را تغییر داد
- 11 مارس 2015 - 20 اسفند 1393
همزمان با بیست و پنجمین سالگرد آغاز پخش مجموعه کارتونی سیمپسونها، جا دارد تا نگاهی بیاندازیم به طنز نوآورانه ای که نویسندگان این مجموعه بانی آن بودند و در سالهای پس از آن بر بسیاری از محصولات تلویزیونی تاثیر شگرفی داشت.
بینندگانی که با دقت مجموعه سیمپسونها را تماشا کرده اند می دانند که چند ثانیه اول شروع هر اپیزود از این مجموعه، صحنه هایی که اعضای خانواده سیمسون برای تماشای تلویزیون روی مبل بزرگ اطاق نشیمن خود می نشینند، عناصری از مجموعه های تلویزیونی و یا فیلم های جاودانه سینمایی الهام گرفته است.
این توجه هوشمندانه به جزییات و ظرایف یکی از رازهای موفقیت کم نظیر و تعداد کثیر علاقمندان و تماشاگران این مجموعه تلویزیونی است.
دارن فرانیچ یک منتقد تلویزیون و سینما چندی پیش نوشته بود: "مت گرونینگ خالق مجموعه سیمپسونها اشاره مستمر و مکرر به عناصری از محصولات سرگرمی دیگر را به یک روش هنری موثر بدل کرده و مجموعه سیمپسونها از اولین اپیزود آن تا به امروز مملو از الهام و اشارات هوشمندانه به آثار فرهنگی نخبه گرا و یا عامه پسند است."
مجموعه سیمپسونها کار خود را به عنوان جانشین و یا وارث مجموعه کارتونی و پرطرفدار عصر حجرشروع کرد که در سالهای دهه شصت میلادی پایه گذار و شکل دهنده نوع جدیدی از کمدی تلویزیونی بود. قالب کلی که مت گرونینگ برای خلق سیمپسونها انتخاب کرد چیزی بود که افراد بالغ در دهه نود و پس از آن از دوران کودکی خود و کارتون عصر حجر به خوبی به یاد داشتند.
حتی در دوره های اولیه تولید و پخش مجموعه سیمپسونها که طراحی شخصیت های کارتون کمی خام تر، صدای شخصیت ها نپخته تر بود و نویسندگان هنوز مشغول صیقل دادن شخصیت و خصوصیات افراد این خانواده بودند، به خوبی می شد نشانه های یک گنجینه بزرگ از فرهنگ پاپ را که در این مجموعه نهفته است مشاهده کرد.
اما در دوره سوم این مجموعه در سالهای ۱۹۹۱ و ۱۹۹۲ سیمپسونها از این نظر به اوج کیفیت خود رسید و به حق به بهترین محصول کمدی دهه نود میلادی بدل شد.
این قدرت خارق العاده مجموعه سیمپسونها در گنجاندن اشارات هوشمندانه به فرهنگ پاپ را به خوبی می توان در اپیزودی به نام "عاشق شدن دوست بارت" دید، صحنه ای که در آن بارت سیمپسون پسر خانواده شیشه پر از پول خورد پدرش را می رباید.
تمام این صحنه در حقیقت بازآفرینی زیرکانه صحنه های اولیه فیلم "ایندیانا جونز: مهاجمان صندوق گمشده" ساخته استیون اسپیلبرگ است. در بخشی از این صحنه هومر سیمسون در تعقیب پسر شیطان خود درست مثل یک تخته سنگ عظیم از پله ها پایین می رود که پس از حدود ۲۰ سال برای بسیاری از علاقمندان آن هنوز هم به یادماندنی ترین و خنده دار ترین صحنه از مجموعه سیمپسونها است.
کولاژ کارتونی
قاعدتا هر طرفدار مجموعه سیمپسونها اپیزود و یا دوره مورد علاقه خود را دارد ولی برای من به یادماندنی ترین و جالب ترین بخش های آن اپیزودهای دوره ششم و اپیزود دو قسمتی شروع دوره هفتم با عنوان "چه کسی به آقای برنز شلیک کرد" است.
این اپیزود دو قسمتی بیعتی است با سریال دالاس و در عین حال مملو از اشاراتی است به سلاطین مامبو وسرگیجه ساخته آلفرد هیچکاک و در قالب شخصیت دکتر کولوسوس می توان خصوصیات هر دانشمند دیوانه فیلم های کم هزینه را مشاهده کرد.
اما جادوی ماندگار سیمپسونها چیزی فراتر از یک گنجینه غنی از لطیفه های مربوط به فرهنگ پاپ است.
کریستوفر اروینگ نویسنده و مورخ فرهنگ پاپ می گوید: "سیمپسونها به خاطر اینکه یک محصول نمایشی بسیار عالی و ارزنده است توانست تمام شوخی ها در مورد فرهنگ پاپ را به خوبی به کار بگیرد. طنز، کنار هم چیدن استعاره های ضد و نقیض و گنجاندن جلوه های فرهنگ پاپ ستون فقرات این مجموعه نمایشی نیستند. این مجموعه بر مدار مناسبات افراد ساخته و پرداخته شده و دقیقا به همین خاطر است که شخصیت های این کارتون نه تنها باورکردنی بلکه دوست داشتنی هستند."
کریستوفر اروینگ معتقد است که این مجموعه عناصری از عادات و فرهنگ افراد به اصطلاح خوره کامپیوتر را نیز برجسته می کند که نشان می دهد نویسندگان این مجموعه از چنین مضامینی لذت می برند. ولی اکثر بینندگان اشارات واضح به فیلم ها و مجموعه های تلویزیونی مشهور را تشخیص می دهند و میزان این اشارات و استعاره های الهام گرفته از فرهنگ پاپ آنقدر زیاد و متنوع است که هر بیننده ای می تواند با بخشی از آن احساس قرابت بکند.
کریستوفر کوک، مورخ بریتانیایی فرهنگ نیز معتقد است که مجموعه سیمپسونها نه فقط با محصولات تلویزیونی بلکه با روند تحول فرهنگ پاپ ارتباط نزدیکی دارد.
او می افزاید:"هنرمندان تاثیر گذار در فرهنگ پاپ مثل ریچارد همیلتون، روی لیکتنستاین و اندی وارهول در دهه های قبل از چنین روشی استفاده کرده اند. اما سیمپسونها تنها مجموعه تلویزیونی است که این روش بازآفرینی و اشاره به گذشته را به خوبی پیاده کرده است. مسلما مت گرونینگ خالق سیمپسونها که اصلا یک کارتونیست بود، با آثار افرادی مثل لیکتنستاین آشنا بوده است."
کریستوفر کوک می افزاید: "اما به نظر من سیمپسونها یکی از اولین نمایش های تلویزیونی پسامدرنی است که توانست به شبکه های تلویزیونی متعارف و سراسری آمریکا راه یابد. برخی از صاحبنظران معتقدند که محصولات پسامدرن در حقیقت کولاژی از عناصر و مصالح دوره های هنری قبلی به یک سبک و سیاق نامتعارف هستند. آنچه که این مواد و مصالح نامتجانس را به هم می چسباند در حقیقت نگاه طنز و طعنه آمیز است و به نظر من این سبک را می توان به وفور در مجموعه سیمپسونها دید."
برای تمام نسل ها و یا شکافی بین نسل ها؟
دیوید استابز منتقد محصولات تلویزیونی معتقد است که مجموعه سیمپسونها با جهت گیری بیش از حد به سمت سلیقه خورهها، بخشی از نفوذ و جذابیت خود را از دست داده است.
او می افزاید:"مت گرونینگ خالق سیمپسونها زمانی ادعا می کرد که این مجموعه ضد فرهنگ متعارف و رسمی است. ولی به اعتقاد من فقط در دوره های اولیه آن چنین خصوصیتی داشت و به مرور این عنصر مهم در مجموعه سیمپسونها تضعیف شده است."
اما آیا این روش منحصر به فرد در خلق مجموعه سیمپسونها ، یعنی اشارات مکرر به عناصر فرهنگ پاپ، یک مشکل و ضعف ذاتی به وجود می آورد؟ شاید چنین باشد. اشاره و یا الهام گرفتن از تبلیغات تجاری دهه های گذشته و یا بازیهای اولیه کامپیوتری و ترانه ها و موسیقی پاپ دهه های قبل در دوره هایی می تواند بسیار تاثیر گذار باشد چون در ذهن بینندگان خاطرات دوران گذشته را زنده می کند.
اما اگر امروزه کسی که کمتر از ۲۰ سال دارد دوره های اول مجموعه سیمپسونها را تماشا کند برای درک هر یک از این اشارات به فرهنگ پاپ دهه های گذشته مجبور است به گوگل مراجعه کند چون هیچیک از آنها را نمی شناسد و به یاد نمی آورد. شناخت غیرمستقیم این اشارات به فرهنگ پاپ دهه های گذشته نمی تواند احساس نزدیکی و عاطفه بینندگان جوان تر را برانگیزد.
دیوید استابز ضمن تایید این نکته می گوید: "به نظر من نسل جوان امروزی که به حد کافی با محصولات سینمایی و تلویزیونی دهه های قبل آشنا نیست، نمی تواند به خوبی استعاره های مجموعه سیمپسونها را درک کند. جوانان امروزی با رسانه های کاملا متفاوتی بزرگ شده اند و اکثر آنها به جای شبکه های تلویزیونی بزرگ، محصولات سرگرمی خود را از طریق دی وی دی و یا شبکه های کابلی و اینترنتی ویژه پخش فیلم تماشا می کنند."
در حالیکه بینندگان فعلی مجموعه سیمپسونها آن را به خاطر اشارات مکرر و هوشمندانه به محصولات فرهنگی دهه های گذشته می ستایند، نسل های بعدی ممکن است برای دریافت این استعاره ها با مشکل مواجه شوند.
به همین خاطر برخی از منتقدان محصولات تلویزیونی معتقدند که برنامه ها و نمایش های کمدی محصول دهه نود و یا دهه های قبل از آن با وجود تمام ظرایف و هوشمندی به کار برده شده در آنها نمی توانند برای نسل جوان امروزی جالب و خنده دار باشند. به گفته یکی از آنها اگر قرار باشد طنز نهفته در هر اشاره و استعاره این برنامه ها را برای نسل جوان توضیح داد دیگر خنده دار نخواهد بود.
اما کریستوفر کوک مورخ بریتانیایی فرهنگ معتقد است که طنز مجموعه سیمپسونها به این زودی ها کهنه نخواهند شد.
او می افزاید:"به اعتقاد من در آینده رشته های دانشگاهی برای تحلیل و آموزش سیمپسونها به دانشجویان و علاقمندان تاسیس خواهد شد. اما مهمتر از همه این است که با توجه به جایگاه ویژه سیمپسونها در محصولات فرهنگی دو دهه اخیر و نقش آن در پایه گذاری یک سبک جدید، مسلما نسل های آینده به کشف راز موفقیت این مجموعه و در نتیجه درک اشارات و استعاره های نهفته در آن علاقمند خواهند شد."
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar