fredag 27 mars 2015

وقتی مجلس ترحیم خبر می‌شود

وقتی مجلس ترحیم خبر می‌شود

رادیو فردا , بنیامین صدر : حجم قابل ملاحظه‌ای از خبرهای روزهای اخیر رسانه‌های ایران به ویژه خبرگزاری‌ها به خبرهای مربوط به درگذشت نزدیکان شخصیت‌های سیاسی همچون خواهر رهبر جمهوری اسلامی یا مادر رئیس جمهوری اختصاص داشت؛پیام‌های تسلیتی که در اغلب نقاط دنیا خبر نیستند و در ایران در غیاب رسانه‌های مستقل و آزاد شکل خبری به خود گرفتند.
 
در مقابل اما برخی خبرهای مرتبط با جامعه همچون مرگ یک دانش آموز در غرب ایران به دلیل برخورد با مین آن هم در حوالی مدرسه‌اش و خودسوزی یک کارگر در جنوب ایران در اعتراض به نابرابری و تنگنای اقتصادی کمتر بازتابی در رسانه‌های ایران پیدا کرد.
 
به همین بهانه از حسین قاضیان، جامعه شناس ساکن آمریکا، پرسیدم که چرا در ایران پیام تسلیت و مجلس ترحیم یا حتی مجلس عقد و عروسی سیاسیون تا این اندازه بازتاب خبری پیدا می کند و کارکرد رسانه ای دارد؟
حسین قاضیان: «باید نگاه کنید به محدودیت‌های سیاست‌ورزی در ایران. بخشی از محدودیت‌های سیاست‌ورزی محدودیت‌های نهادین است. یعنی نبودن یک ساختار حزبی در جامعه که امکان سیاست‌ورزی از مسیر آنها هموار باشد و انجام شود. همینطور سرکوب سازمان‌یافته حرکت‌های اعتراضی در جامعه؛ بنابراین مردن یک آدم که نسبتی با سیاسیون دارد و حوادثی از این دست، مجلس ختم، پیام تسلیت افراد سرشناس می‌شود ابزار سیاست‌ورزی و خبر در محدوده‌ای که در حال حاضر مجالش هست.
 
 بنابراین محتوای پیامی که چه کسی فرستاد، چه گفت، چگونه فرستاد، چه اشاره‌هایی کرد، چه کنایه‌هایی داشت، در عمل تبدیل می شود به ابزار سیاست ورزی یا مبارزه سیاسی و اجتماعی.
 
 در مجموع سرکوب سازمان‌یافته و نبود ویژگی‌های نهادی در جامعه رفتار سیاسی را رسانده به جایی که فقط از طریق مجلس ختم یا نوشتن پیام تسلیت می‌شود سیاست‌ورزی کرد. از طرف دیگر لختی و رخوت جامعه مدنی هم مطرح است. جامعه مدنی هم نسبت به وقایعی همچون خودسوزی یک دستفروش در اعتراض به نابرابری و تنگدستی واکنش نمی‌دهد، به دلیل اینکه خود این جامعه مدنی هم از حیث منابع وابسته است به دولت و بنابراین فقیر است و این فقر به آن امکان حرکت مستقل را نمی‌دهد. از طرف دیگر آنقدر درگیر زندگی روزمره است که نمی‌تواند بیرون از خودش را نگاه کند و دیگری را امتداد خودش بداند. آن "دیگری" را-کسی که خودش را آتش زده - به مثابه آدمی در دوردست، بیگانه و بی‌ارتباط می‌بیند. خودش را امتداد او و او را امتداد خودش احساس نمی‌کند. این بیگانگی و ازهم‌گسیختگی اجتماعی که خودش را در فقدان همبستگی اجتماعی نشان می‌دهد در عمل سبب می‌شود که واکنشی هم در برابر آنها نشان ندهد.»
 
به نظر می رسد که مجالس ترحیم و گردهمایی‌هایی اینچنینی دیگر نقشی فراتر از مجلس ترحیم یا همدردی پیدا کردند. یعنی یک نگاه سیاسی یا جهت‌دار بر آن حاکم است؟«بله. شواهد که گواه این است. علاوه بر اینکه شما می‌دانید که یک سنت مبارزه به ویژه مبارزه مذهبی بوده در جامعه ما. برای نمونه نگاه کنید انقلاب بر دوش همین مراسم ختم و فاتحه‌خوانی و چهلم‌های کسانی که در درگیری‌ها کشته یا به تعبیر انقلابیون شهید می‌شدند، اتفاق می‌افتاد و چهلم قبلی چهلم بعدی را به وجود می‌آورد و خودش می‌شد یک مجرا و معبری برای مبارزه سیاسی در آن دوره. این سنت ادامه پیدا کرده تا امروز. یعنی با شکل دیگری نه به شکل اعتراضی انقلابی که در گذشته بود، اما نوعی نشانه‌های نارضایتی، که افراد با حضور در این مجلس ابراز می‌کنند. چه شخصیت‌های سیاسی که دیگر در حکومت مجالی ندارند و از طریق حضور در چنین مجالسی و حضور در رسانه ها به این طریق خودشان را مطرح می کنند یا به نوعی اعلام همبستگی می کنند با شخصیت هایی که معمولا بیرون از نظام سیاسی یا منتقد و مخالف قلمداد می شوند. بنابراین آن سنت مبارزه سیاسی گذشته و وجود مجراهای واقعی همچون کالبدی مثل مسجد، مراسم ختم، حسینیه‌ها و امثال آن این امکان را داده که در عمل این مجرا به عنوان بستری برای شکلی از سیاست‌ورزی که امروزه امکان‌پذیر هست- با وجود فقری که جامعه مدنی دارد و فقدان نهادهای سیاسی- مطرح شود.»
نگاهی به اخبار خبرگزاری‌ها در دو هفته اخیر نشان‌دهنده موجی از پیام‌های تسلیت بود در خبرگزاری‌هایی که کارکرد خبری دارند. به عنوان نمونه درگذشت خواهر رهبر جمهوری اسلامی یکی از این موارد بود که با موجی از خبرهای تسلیت و انتشار آن در خبرگزاری‌های رسمی روبرو بودیم. چرا خبرگزاری‌ها تا این حد خبرهای خودشان را به چنین خبرهایی اختصاص می‌دهند؟«خب صحنه واقعی سیاسی از اخبار واقعی سیاسی خالی است. یک اینکه سیاست‌ورزی آزادانه و مبتنی بر مسائل اصلی که مردم با آن روبرو هستند یا در جریان نیست یا پنهانی است. بنابراین آن مباحث عمومی پیرامون آن حوزه‌های اصلی که مربوط به تصمیم‌گیری‌های سیاسی است در سطح کلان در عمل‌ از حوزه و بستر عمومی اجتماعی خارج است. جامعه هم اینقدر به خودش سازمان نداده که آن خبرها برایش مهم باشند که این در رسانه‌ها متجلی شود. به همین ترتیب این جور خبرها می‌شود چیزهای جذاب. چون سیاست‌ورزان دارند از طریق آن سیاست‌ورزی می‌کنند و این چهره‌ها که ممکن است از لحاظ چهره، جذابیت خبری داشته باشند موضوع خبر قرار می گیرند. بنابراین آنها هم نوعی بازتاب‌دهنده تقاضایی هستند که در جامعه وجود دارد و البته که به دلایل بیشتر سیاسی این تقاضا را تشدید هم می‌کنند چون مجراهای دیگر سیاست‌ورزی که مربوط می‌شود به تصمیم‌گیری‌های عمومی درباره بسیاری از مسائلی که با زندگی مردم سروکار دارد در عمل به روی مردم بسته است و عموم مردم هم تصورشان از سیاست‌ورزی تصوری است که سیاستمداران در حد همین فعالیت‌هایی مثل مجلس ختم به آنها القاء می‌کنند یا نشان می‌دهند.»

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar