onsdag 25 mars 2015

آیا ایران تهدیدی بزرگ‌تر از داعش است؟

آیا ایران تهدیدی بزرگ‌تر از داعش است؟

  • 24 مارس 2015 - 04 فروردین 1394
  •  
  • 15اظهارنظر
در چند هفته‌ گذشته، «ایران تهدیدی بزرگ‌تر از داعش است»، شعار ثابت نئوکان‌های آمریکایی، برخی سیاستمداران اسراییلی، تحلیل‌گران منطقه، بخشی از اپوزیسیون ایران، مسرور بارزانی، و در نهایت ژنرال پترائوس بوده است. همه‌ این گروه‌ها بر سر اینکه ایران تهدیدی بیشتر از داعش است، با هم توافق دارند.
یکی از تأثیرگذارترین و پراهمیت‌ترین نظریات درباره‌ «تهدید» در روابط بین‌الملل، نظریه‌ «موازنه‌ تهدید» استیون والت، استاد دانشگاه هاروارد و از نظریه‌پردازان برجسته‌ روابط بین‌الملل است. در حالی که نظریات سنتی موازنه‌ قوا، عامل اصلی رفتار دولت‌ها را توان تهاجمی کشورهای دیگر می‌دانند، موازنه‌ تهدید نگاه عمیق‌تری به روابط دولت‌ها می‌کند و مدعی است عامل اصلی، نه توان تهاجمی، که «اندازه‌ تهدید» دولت‌ها علیه یکدیگر است. در نظریات کلاسیک، «قدرت» و «تهدید» با هم برابر فرض شده‌اند و صرف افزایش قدرت یک دولت، سبب تهدید دولت‌های همسایه می‌شود. والت با چنین فرضی مخالف است.
به نظر والت، تهدید از چهار عامل تأثیر می‌گیرد:
اول) قدرت کلی: جمعیت، مساحت، ژئوپلتیک، تولید ناخالص داخلی، و غیره. قدرت بیشتر، «می‌تواند» منجر به «تهدید» بیشتر شود. کشوری که با کاهش جمعیت روبه‌رو می‌شود، قدرت کلی و در نتیجه توان تهدید کمتری علیه دیگران خواهد داشت. کشوری که مساحت و جمعیت و تولید ناخالصی بسیار کمتر از دولت همسایه دارد، بعید است بتواند تهدیدی جدی علیه همسایه به شمار رود. برای مثال، لوکزامبورگ هیچگاه تهدیدی علیه آلمان نخواهد بود.
دوم) فاصله: با نگاه سنتی، افزایش تعداد سربازان ایران، تهدیدی علیه امنیت ملی تمام کشورها، حتی کشوری دوردست مانند اروگوئه خواهد بود. والت، فاصله را جزو عوامل اصلی تهدید می‌داند و نتیجه می‌گیرد حتی اگر تمامی عوامل دیگر موجود باشند، عامل فاصله به تنهایی می‌تواند مانع از «تهدید» کشوری علیه کشوری دیگر شود.
سوم) توان تهاجمی: توان تهاجمی یک دولت هرگز از بین نخواهد رفت، اما کاهش یا افزایش توان تهاجمی یک کشور بر اساس تغییر در تعداد سربازان، دسترسی به تکنولوژی‌های جدیدتر یا دسترسی به تعداد بیشتر تسلیحات، می‌تواند باعث کاهش یا افزایش تهدید یک دولت علیه دولتی دیگر شود. مثلاً توان تهاجمی بیشتر ایران نسبت به عراق، به این معنی است که تهدیدی که ایران می‌تواند متوجه عربستان کند، بیشتر از تهدید عراق علیه عربستان است.
چهارم) نیت دولت مقابل: برداشت دولت‌ها از نیات دولت‌های دیگر، مهم‌ترین عامل موازنه‌ تهدید است. هند و پاکستان، چین و ژاپن، ایران و عربستان، اغلب برداشتی منفی از نیت طرف دیگر دارند و دیگری را تهدیدی علیه خود به شمار می‌آورند، اما سوئد و نروژ، آمریکا و کانادا، استرالیا و نیوزیلند، برداشتی مثبت از نیات همدیگر دارند، و یکدیگر را تهدیدی نمی‌بینند.
در این چهار زمینه، ایران را با داعش مقایسه کنیم:
قدرت کلی: ایران جمعیت و مساحتی غیرقابل مقایسه با تصرفات داعش دارد. درآمدش از منابع گوناگون است و راه‌های دسترسی‌اش به منابع مالی محدود نیست. ارتش‌هایی منظم و غیرمنظم با اندازه‌ای بسیار بزرگ‌تر از داعش، و با دسترسی به سلاح‌هایی بیشتر و بهتر از سلاح‌های داعش دارد. به آب‌های آزاد دسترسی ساده‌ای دارد و بر خلاف داعش، نیازی به انجام عملیات‌های پیچیده‌ی مخفی برای رسیدن به دریاها ندارد. همین چند جمله برای مقایسه‌ قدرت کلی ایران و داعش کافی است.
فاصله: فاصله‌ داعش با کردستان عراق، دولت‌های جنوب خلیج فارس، و پایگاه‌های آمریکا در منطقه اگر از ایران بیشتر نباشد، کمتر هم نیست. تنها در مورد اسراییل، مناطق سنی‌نشین عراق، و بعضی از کشورهای سنی‌نشین منطقه است که ایران فاصله‌ بیشتری دارد. این به این معنی است که عامل فاصله، تفاوت خاصی در میزان تهدیدی که ایران و داعش متوجه همسایه‌های ایران می‌کنند ایجاد نخواهد کرد.
توان تهاجمی: طبعاً نیازی به توضیح نیست، که توان نظامی ایران، کشوری با دو نیروی نظامی بزرگ، قابل مقایسه با گروهی مثل داعش نیست.
نیت دولت: مسئله‌ اصلی اینجاست. اسراییلی‌ها، نئوکان‌ها، دولت‌های سنی منطقه، خانواده‌ بارزانی، درست یا غلط، باور دارند ایران تهدیدی جدی علیه موجودیتشان است. در عوض، داعش تاکنون حمله‌ای به اسراییل نکرده، با دولت‌های سنی منطقه برخورد خاصی نداشته، و تا این لحظه هم حمله‌ای جدی از سمت داعش متوجه پایگاه‌های آمریکا در منطقه نشده است.
به نظر روشن است که با توجه به تمامی سه مورد اول، ایران تهدیدی بزرگ‌تر از داعش است و با توجه به مورد چهارم، این گروه‌ها حق دارند بیشتر از داعش، نگران ایران باشند. از این نظر، نگارنده با کسانی که ایران را تهدیدی بزرگ‌تر از داعش می‌پندارند موافق است. اختلافی که هست، در نگاه به مورد چهارم-نیت ایران- است، و اینکه آیا اصلاً نیت ایران، هر چه که باشد، می‌تواند مانعی برای همکاری آمریکا با ایران باشد؟
دهه‌هاست که ژاپن و چین، چین و هند، هند و پاکستان یکدیگر را تهدیدی جدی علیه امنیت خود شمرده‌اند. این وضعیت در هفتاد سال گذشته هرگز باعث شکل گرفتن جنگی تمام‌عیار میان این کشورها نشده است. درگیری‌های مرزی در تمامی این موارد وجود داشته است، اما همکاری‌های اقتصادی، سیاسی و حتی امنیتی بین کشورها جز برای دوره‌های کوتاهی، متوقف نشده است. ایران، در مقایسه با داعش، تهدید بزرگ‌تری برای عربستان، اسراییل، دولت منطقه‌ای کردستان عراق، و پایگاه‌های نظامی آمریکا در کشورهای همسایه است.
این اما به معنای قطع همکاری‌های غیرمستقیم و مستقیم آمریکا و ایران نیست. تفاوت نگاه واقع‌گرایانه دولت فعلی آمریکا با دولت‌ها و بازیگران منطقه‌ای نظیر اسراییل و عربستان این است که آمریکا نه به دنبال سلطه در منطقه، که به دنبال جلوگیری از سلطه‌ یک دولت بر منطقه، و تداوم رقابت منطقه‌ای است، و تا وقتی که دولتی به دنبال ایجاد هژمونی در منطقه نباشد، می‌تواند به آسانی با آن دولت، قوی یا ضعیف، همکاری کند. این در حالی است که دولت‌های منطقه نظیر عربستان و اسراییل، همزمان با نگرانی از نیات ایران علیه موجودیت خود، به دنبال افزایش قدرت خود در منطقه و تضعیف دیگران هستند و از این رو با خروج ایران از انزوای بین‌المللی و هر گونه رشد نفوذ ایران مقابله می‌کنند.
اما بر خلاف دیدگاه بازیگران منطقه‌ای، نه تنها ایران می‌داند که سلطه بر منطقه با پیچیدگی‌های خاصش امکان‌پذیر نیست، بلکه رشد قدرت ایران الزاماً به معنای تهدیدی حیاتی علیه این دولت‌ها نیست. ایرانی قدرتمندتر از گذشته، می‌تواند همکاری‌های اقتصادی، سیاسی و امنیتی بیشتری با همسایگان داشته باشد.
همکاری غیرمستقیم ایران و آمریکا در نبرد علیه داعش و رویه‌ نسبتاً مثبت هر دو کشور نسبت به حل مسئله‌ هسته‌ای در دو سال گذشته، باعث بهبودی هر چند اندک در دیدگاه هر دو کشور نسبت به نیات طرف مقابل شده است، به گونه‌ای که عده‌ای از ناظران و تصمیم‌گیران در هر دو کشور را امیدوار به گسترش بیش از پیش روابط دوجانبه کرده است. همکاری هر چه بیشتر آمریکا با ایران، شاید بتواند سبب تغییر برداشت این گروه‌ها و دولت‌های منطقه از نیات ایران در مورد سلطه بر منطقه شود.

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar