بوسههای ماندگار در تاریخ هنر
- 1 مارس 2015 - 10 اسفند 1393
عشاق عین صخری - ده هزار سال قبل از میلاد
این پیکره در دهه سی میلادی در بیت لحم کشف شد و از آن زمان در موزه بریتانیا نگهداری می شود. این مجسمه به آغاز دوران کشاورزی برمی گردد و قدیمی ترین تجسم هنری از عشق و رابطه جنسی است.
هر چند زوجی که در این مجسمه تراشیده شده صورت ندارند و جنسیت آنها را نمی توان تعیین کرد، اما کاملا واضح است که آن دو در حال بوسیدن یکدیگر هستند.
هر دو پیکر از یک سنگ تراشیده شده و هزاران سال است که همچون یک پیکر واحد یکدیگر را در آغوش گرفته اند.
جام آتیکی منقش به پیکره های سرخ - ۴۸۰ قبل از میلاد
جامهای یونان باستان و آتیک که بخشی از آن قلمرو و فرهنگ بود، اکثرا به تصاویری از بوسه منقش بودند ولی در موارد نادری این بوسه ها بین یک مرد و یک زن بود.
در آن دوران از تمدن یونان، نمایش عشق بین زن و مرد از نظر اخلاقی مشکل آفرین بود. ولی همانطور که در مورد این جام سفالی که بسیار سالم باقی مانده و اکنون در موزه لوور پاریس نگهداری می شود، می بینیم رابطه و اظهار علاقه بین مردان سالخورده و مردان جوانتر یک فضیلت اخلاقی تلقی می شد.
این تصویر حک شده بر جام سفالی آتیکی بوسه ای بین دو معشوق هم رده نیست. همانطور که در تصویر می بینیم مرد مسن تر و ریشو به نسبت مرد جوان در موقعیت برتری قرار دارد و با کشیدن موهای او صورت مرد جوان را برای بوسیدن به خود نزدیک کرده است.
هرکول و اومفالیا - سال ۱۷۳۵
در نقاشی های دوران رنسانس به تصویر کشیدن بوسه در کمال تعجب بسیار نادر است.
در نقاشی های این دوران هنری حتی تجسم صحنه در آغوش کشیدن عیسی و یهودا بیشتر از موارد بوسه عشاق بر لبان یکدیگر است. اما در دهه های آغازین قرن هجده میلادی و با ظهور جنبش هنری روکوکو که سبکی بسیار تزئینی بود، نقاشان نوآور و بلند پرواز آن دوران به خلق آثاری در مورد عشق اروتیک روی آوردند.
در این تابلوی نقاشی فرانسوا بوشه، نقاش فرانسوی دهه های میانی قرن هجدهم، ابرقهرمان یونانی را در صحنه ای از هم آغوشی با اومفالیا ملکه لیدیه نشان می دهد.
براساس داستانهای اساطیری، هرکول به مدت یک سال برده ملکه لیدیه بود.
روان احیا شده با بوسه کوپیدو - ۱۷۸۷ ، ۱۷۹۳
آنتونیو کانووا هنرمند ونیزی نیمه دوم قرن هجدهم بزرگترین مجسمه ساز دوران نئو کلاسیک در اروپا بود و آثارش بخوبی استعداد بی نظیر او در تراشیدن پیکرهای انسانی از سنگ مرمر را نشان می دهند.
شاهکار او در تجسم عشق اسطوره ای که در آن کوپیدو خدای عشق شهوانی معشوق خود پسخوخه (روان) را با بوسه ای بر لبانش به هوش می آورد، ظرافت و کمال آثار کانووا را نشان می دهد که تقلیدی آگاهانه از هنر یونان و روم باستان در دوران موسوم به عصر روشنگری در اروپا بود.
از مجموعه اشعاری بربالش، ۱۷۸۸
در دوره هنری ادو در ژاپن اروتیسم یا بیان آشکار تمایلات جنسی یکی از موضوعات اصلی تندیس های چاپی بود و آثار اوتامارو کیتاگاوا یکی از هنرمندان برجسته این دوره به طور مشخص روی به تصویر کشیدن رابطه جنسی تمرکز داشت.
این یکی از نقاشی های به نسبت پوشیده او از یک مجموعه دوازده تایی با عنوان اشعاری بر بالش (اشعار مخده) است که تمامی آنها به شکل بسیار آشکاری صحنه های عشق بازی پرهیجان را به تصویر کشیده اند.
در دهه های بعد تعدادی از نقاشان اروپایی و به طور مشخص ادوار مانه نقاش فرانسوی دهه های میانی قرن نوزدهم و هانری دو تولوز لوترک نقاش فرانسوی دهه های پایانی قرم نوزدهم، برای به تصویر کشیدن بی محابای روابط عاشقانه در آثار خود از نقاشی های دوران ادو در ژاپن الهام گرفتند.
بوسه ، ۱۸۸۲- ۱۸۸۹
این مجسمه یکی از برجسته ترین موارد تجسم عشق رمانتیک در هنر غرب است. پیکر این زن و مرد در آغوش یکدیگر، از یک قطعه سنگ مرمر تراشیده شده است.
اما آنچه سرنوشت شخصیت هایی که الهام بخش این اثر بودند، بسیار دردناک بود. این مجسمه ظاهرا عشق فرانچسکا د ریمینی به معشوق خود را نشان می دهد. او دختر حاکم شهر راونا در شمال ایتالیا در اواخر قرن سیزده میلادی بود و پس از برملا شدن این عشق "نامشروع" آنطور که دانته در اثر معروف خود به نام دوزخ می نویسد، او و معشوقش به جهنمی ابدی محکوم شدند.
آگوست رودن پیکر تراش و هنرمند برجسته فرانسوی پایان قرن نوزده و اوایل قرن بیستم، در اصل قصد داشت پیکر این زوج را به عنوان بخشی از یک مجموعه بزرگ مجسمه سازی تحت عنوان دروازه های جهنم ارائه دهد ولی به دلیل محبوبیت بی نظیر این اثر، تصمیم گرفت آن را به صورت یک مجسمه مستقل و جداگانه حفظ کند.
پیگمالیون و گالاتئا - حدود ۱۸۹۰
هر چند امروزه ژان لئوم ژروم نقاش و تندیسگر مشهور فرانسوی نیمه قرن نوزدهم، به خاطر نقاشی مارگیران و حرامسراهای افسانه ای مشرق زمین شهرت دارد، ولی او تابلوهای نقاشی و مجسمه هایی با موضوع پیگمالیون خلق کرده که در حقیقت به معنای عشق دیوانه وار یک هنرمند به آثاری است که خلق می کند.
پیگمالیون یک مفهوم اساطیری یونانی است و به پادشاه کوپروس نسبت داده می شود که هیچ زنی را لایق عشق خود نمی دانست. بنابراین از زن مطلوب خود مجسمه ای ساخته و دیوانه وار به آن عشق باخت و از آفرودیته خواست تا به آن جان ببخشد و در نهایت با او ازدواج کرد.
البته این مفهوم ابتدا توسط اووید شاعر روم باستان و بعدها توسط جورج برنارد شاو نمایشنامه نویس ایرلندی نیمه اول قرن بیستم به شهرت رسید و جوهره آن بردباری برای خلق یک فانتزی عاشقانه و ابدی است. ولی در عین حال تمثیل و استعاره ای گاه خطرناک از به هم ریختن مرزهای واقعیت و ایده آل هاست.
بوسه ، ۱۹۰۸- ۱۹۰۹
گوستاو کلیمت، نقاش نمادگرای اتریشی اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم که تا مدت ها در تاریخ هنر غرب جایگاه شایسته ای نیافته بود در دهه های اخیر شهرت و اهمیت دوباره ای پیدا کرده است.
هر چند این تندیس به شدت تزیینی او در میان بازدیدکنندگان از قصر بلودره در شهر وین همیشه محبوبیت فراوانی داشته است. این تابلو مثل تمام آثار گوستاو کلیمت از دوره موسوم به "عصر طلایی" این هنرمند، پیکر یک زوج را تجسم کرده که با استفاده از تزیین لباس آنها با جزییات فراوان، طوری به نظر می رسد که آن دو در حالتی که یکدیگر را در آغوش گرفته اند، در واقع یک پیکر هستند.
عشاق ، ۱۹۲۸
پوشش یا لفافه ای که در این اثر به یادماندنی از رنه ماگریت، نقاش سورئالیست بلژیکی میانه قرن بیستم می بینیم در بسیاری از نقاشی های دیگر او خود را نشان می دهد.
شاید به کارگیری این استعاره در آثار او یک انگیزه شخصی داشته باشد. زمانیکه او نوجوان بود مادرش غرق شد و لباس او چهره اش را پوشانده بود. این تابلو ممکن است تجسم عشق حقیقی، عشق عقیم و یا ناشناختگی عشق باشد ولی رنه مارگریت آن را روشن نکرد و تا پایان عمر تاکید می کرد که پرداخت سورئالیستی او از موضوع این تابلو هیچ مفهوم مطلق و محضی ندارد.
لی تر دوم ، ۲۰۱۲
یکی از آثار زانله موهولی از عکاسان معاصر و برجسته آفریقای جنوبی که وضعیت و زندگی زنان همجنسگرای آن کشور موضوع اصلی کارهای اوست.
برای او این عکس های مستند روشی از مبارزه علیه خشونت و تبعیض های جنسیتی و در عین حال برجسته کردن جزییات زندگی گروهی است که در آفریقای جنوبی مجال ظهور علنی ندارند.
در سال ۲۰۱۲ خانه او درشهر کیپ تاون مورد سرقت قرار گرفت و تعداد زیادی از عکس های او نابود شدند. اما این تصویر که سالم ماند، نماد گویایی از پایداری و مقاومت عشق در برابر تمام تلاش های برای سرکوب آن است.
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar