Payam-Yazdanjoo
مرکز مطالعات لیبرالیسم-علی‌رضا کیانی: پیام یزدان‌جو، نویسنده و مترجم ایرانی‌ است که به عنوان یک روشنفکر در حوزه عمومی نیز عقاید خود را درباره مسائل روز اظهار می‌کندبا او که ساکن پاریس است درباره ترورهای اخیر این کشور که منجر به کشته‌شدن هفده نفر، از جمله چند روزنامه‌نگار شد، گفت‌وگو کرده‌ایماو در مقام دفاع از آزادی بیانِ کاریکاتوریست‌های نشریه “شارلی ابدو”، از مسلمانان می‌خواهد که به جای درخواست محدودیت برای آزادی بیان، آنها نیز از ابزار آزادی بیان برای ابراز مخالفت خود استفاده کنند.
علیرضا کیانیپس از ترورهای پاریس، برخی از تحلیل‌گران، مسلمانانی را که در غرب زندگی می‌کنند «اقلیت تحت ستم» می‌خوانند، و انتقاد از آنان با استفاده از «آزادی بیان» را ستم بیشتر به این اقلیت می‌داننداین ادعا چه اندازه به واقعیت نزدیک است؟
پیام یزدانجوآن طور که من می‌فهمم، آزادی بیان دو قید اساسی داردیک قید حقوقی، که مشخص می‌کند قانوناً چه چیزهایی را می‌شود آزادانه بیان کرد، و یک قید اخلاقی، که در اختیار خود فرد است و بنا بر آن، با توجه ملاحظات اخلاقی خود، می‌تواند از حق قانونی‌اش برای بیان آزادانه استفاده کندیکی از این ملاحظات اخلاقی احتمالاً همین ادعا است که، اهانت به یک اقلیت زیر ستم یا حتا انتقاد آزارنده از آن می‌تواند اقدامی غیرضروری و یا شاید ستمی دوچندان بر آن اقلیت باشداین‌جا، دو نکته‌ی دیگر را هم باید مد نظر گرفتاول این‌که، اگر تصور کنیم اقلیت مورد بحث ما تا حدی و از جهاتی به خاطر اشکالات خودش زیر ستم بوده، انتقاد ما از آن می‌تواند اخلاقاً موجه باشد و چه بسا در نهایت به سود آن اقلیت تمام شوددیگر این‌که، بعضی اقلیت‌ها مانند مسلمانان در فرانسه و یا هندوها در بریتانیا پیوستگی و همبستگی آشکاری با یک اکثریت دینی و قومی یا یک جمعیت بسیار بزرگ‎تر در خارج از این کشورها دارند، و رفتار آن اکثریت‌ها شیوه‌ی برخورد دیگران با همین اقلیت‌ها را هم، عادلانه یا ناعادلانه، تحت تأثیر قرار می‌دهد.
علیرضا کیانیمنظور از ستم به اقلیت‌ها در این‌جا تبعیض‌های گسترده و نهادینه است؛ مثلاً آن طور که دهه‌ها بر سیاه‌پوستان در آمریکا اعمال می‌شد.
پیام یزدانجوبه لحاظ قانونی، چنین تبعیضی در کشورهای اروپایی عمدتاً وجود نداردالبته، همیشه این امکان هست که با وجود حقوق برابر و قانون عادلانه، به دلایل تاریخی و فرهنگی یا حتی نژادپرستی و اروپامحوری، فرصت استفاده‌ی هم‌سان از حقوق همگانی برای بعضی اقلیت‌ها فراهم نشود.
علیرضا کیانیبا این اوصاف، آیا نشریه‌ی «شارلی ابدو» حق کشیدن کاریکاتور پیامبر اسلام را داشت؟
پیام یزدانجوبا توجه به اصل آزادی بیان در فرانسه، قانوناً این حق را داشت.
علیرضا کیانیدر این که بر اساس اصل آزادی بیان می‌توانست این کار را بکند شکی نیست.منظورم همان حق اخلاقی است که شما به عنوان قید اخلاقی آزادی بیان مطرح کردید.
پیام یزدانجوگفتم که، قید اخلاقی آزادی بیان به تشخیص خود فرد بستگی داردآن حق اخلاقی را باید از منظر استفاده‌کننده از حق آزادی بیان دید و سنجید. «شارلی ابدو» حتماً تشخیصش این بوده که می‌تواند و باید این کار را بکندمی‌تواند دلایلش را توضیح بدهد یا ندهدمن می‌توانم بگویم اگر جای آن‌ها بودم این کار را نمی‌کردم، اما من جای آن‌ها نیستم و حق ندارم به جای آن‌ها و برای آن‌ها تصمیم بگیرم.
علیرضا کیانیمی‌دانیم که مسیحیان هم از شاکیان «شارلی ابدو» بودند و چندبار این نشریه را به دادگاه کشاندندپرسش این است که چرا واکنش مسیحیان مسالمت‌آمیز بود، ولی واکنش مسلمانان خشونت‌بار؟
پیام یزدانجوپاسخ تا حدودی در این بحث جامعه‌شناختی است که، آن مسیحیان در کشوری با تاریخ و فرهنگ مسیحی زندگی می‌کنند، و آن کاریکاتورها به نظرشان احتمالاً آن‌قدرها تهدیدکننده و آزارنده نیستنداین البته همه‌ی ماجرا نیستآن مسیحیان در عین حال به قوانین مدنی در یک جامعه‌ی سکولار پای‌بندند؛ نه قوانین مدنی اجازه‌ی آن‌چنان خشونتی را به آن‌ها می‌دهد، و نه در مسیحیتِ این مسیحیان تکلیفی تحت عنوان برخورد تروریستی با توهین‌کنندگان به مقدسات مسیحی تعریف شده است.
علیرضا کیانیپرسشی که در راستای پرسش بالا مطرح می‌شود این است که، «کتاب مقدس»یهودیان هم نوشته‌هایی خشونت‌بار دارداما کمتر پیش می‌آید که گروهی یهودی دست به ترور کسانی بزند که مثلاً کاریکاتوری از مقدسات یهودیت کشیده باشند.
پیام یزدانجواین همان تفاوت دین‌باوری سکولار و بنیادگرایی دینی استدین‌باوری سکولار می‌پذیرد که متون مقدس ادیان حامل یک وجه تاریخی استاین متن‌ها در زمان و مکان خاصی مطرح و مکتوب شده‌اند و در زمان و مکان ما دلیلی برای اِعمال تمام اوامری که در آن‌ها آمده نیستبه عکس، بنیادگرایی دینی اعتقادی به تاریخی بودن آن متن‌ها نداردیک ایمان غیرانتقادی، یک ایمان به تعبیر خودش ناب، دارد که در گذر از زمان و مکان تغییری نمی‌کند و دائم به بنیادهای اولیه بر می‌گرددتا وقتی رویکرد سکولاری به متون مقدس اسلامی اتفاق نیافتد، این خطر همیشه وجود دارد که بنیادگرایانی به این «متون مقدس» استناد کنند و به دنبال بازآفرینی قهرآمیز گذشته در زمان حال باشند.
علیرضا کیانیبعضی اعتقاد دارند که توهین به پیامبر اسلام مانند توهین به پدر یک فرد مسلمان است و بر این اساس نباید توهین کردمنظور از توهین در این‌جا مثلاً کشیدن کاریکاتوری از پیامبر اسلام است.
پیام یزدانجوشاید برای بعضی از مسلمانان این‎گونه باشد؛ شاید برای بعضی از آن‌ها، پیامبر عزیزتر از پدر باشدبا این حال، این مقایسه به نظرم سست و سطحی است، بدوی است، به همین یک دلیل ساده که بسیاری از چهره‎های منفور مسلمانان هم پدر بوده‌اند و بنابراین از دید همین مسلمانان به بعضی از پدرها می‌شود به شدت انتقاد کرداصلاً چنین مقایسه‌ای می‌تواند برای بسیاری از مسلمانان به معنای اهانت به پیامبر باشد، چون شأن الوهی و فرانژادی او از دید مؤمنان را به یک رابطه‌ی خونی و خویشاوندی تقلیل می‌دهد.
علیرضا کیانیآیا شما به تفکیک بین آزادی اهانت و آزادی بیان قائل هستید؟ منظور از آزادی اهانت همین به طنز کشیده شدن مقدسات اسلامی داشت.
پیام یزدانجوبه عنوان کسی که از موضع برون‌دینی اظهار نظر می‌کند، تصور می‌کنم حق آزادی اهانت بخشی از حق آزادی بیان ما است، چون مرز بین انتقاد و اهانت روشن نیستانتقاد می‌تواند در شرایطی آن‌قدر شدید و برخورنده باشد که اهانت تلقی شوداغلب، اصلاً نیازی نیست که کاریکاتوری از یک شخصیت مقدس بکشید تا مؤمنان به یک دین را آزرده کنیدانتقاد مکتوب و مستدل هم به دید بسیاری از مؤمنان برخورنده و توهین‌آمیز استحرفی که از موضع نقادانه بیان می‌شود اصولاً آزارنده و برخورنده است، و اتفاقاً مؤمنان به ادیان مختلف هم این تجربه را در تواریخ ادیان خود می‌بینندانتقادات پیامبران و دین‌آوران هم برای مردم دوران خودشان به شدت برخورنده بوده، آن‌ها هم علیه وضع موجود مردم‌شان شوریده‌اندو البته در همین ادیان، انتقادات به شدت برخورنده‌ای به ادیان دیگر یا به کافران و مشرکان می‌شودبا گفتمان درون‌دینی هم نمی‌شود اصلی تحت عنوان منع اهانت یا ممنوعیت انتقاد اهانت‌آمیز را به عنوان یک اصل عمومی و شامل حال همگان اثبات کرد.
علیرضا کیانیبا این حساب، شما فکر می‌کنید که واکنش منطقی مسلمانان به این انتقادها یا اهانت‌ها چه باید باشد؟
پیام یزدانجوواکنش اولیه می‌تواند این باشد که، انتقاد و اهانتی را که با استفاده از آزادی بیان مطرح شده، متقابلاً با استفاده از آزادی بیان جواب بدهند و یا به شکل مدنی شکایت کننددر وضع فعلی البته چنین واکنشی کفایت نمی‌کندکافی نیست که تروریست‌ها را مرتد و غیرمسلمان بخوانند، هم‌چنان که مدافعات غیرانتقادی از کلیت اسلامِ واقعاً موجود، یا «یک» اسلام اصیل و آرمانی، عملاً چاره‌ساز نیستمسلمانان باید صراحتاً و مشخصاً از اسلام‌ها حرف بزنند، هم‌چنان که در مورد مسیحیان مدت‌ها است که از انواع مسیحیت‌ها حرف می‌زنیم.مسلمانان باید خودشان را با اسلام خاص خودشان بشناسانند.
علیرضا کیانیدر مورد ادعای اسلام‌ستیزی و برخورد نژادپرستانه یا تبعیض‌آمیز با مسلمانان در کشورهای غربی چه فکر می‌کنید؟
پیام یزدانجوبه نظرم، التقاط مفهومی آزارنده‌ای در مورد اصطلاح اسلام‌ستیزی و دلالت‌های ضمنی‌اش وجود داردضرورت دارد که بین اسلام‌هراسی یا اسلام‌ستیزی و مسلمان‌هراسی یا مسلمان‌ستیزی تفاوت قائل شویم.البته که اولی می‌تواند تا درجاتی به دومی هم ختم شود، اما در هر حال این دو را نباید هم‌سان گرفتبه علاوه، بی آن‌که بخواهم واقعیت اسلام‌هراسی و مسلمان‌هراسی را زیر سؤال ببرم، تصور می‌کنم بخش زیادی از این هراس‌ها یا حتی ستیزه‌ها واکنشی به اقدامات اسلام‌گرایان برای مخالفت با امکان اسلام‌گریزی است؛ منظورم مبارزات خشونت‌بار بنیادگرایان با افراد و یا فرهنگ‌هایی است که به دلایل شخصی و اجتماعی به شریعت یا تعالیم اسلامی ایمان و علاقه ندارنداگر امکان اسلام‌گریزی در جوامع غربی و در بسیاری از نقاط دیگر فراهم باشد، اسلام‌ستیزی که هیچ، اسلام‌هراسی هم تا حد زیادی از بین خواهد رفتاز اسلام‌گریزی تا مسلمان‌ستیزی راه درازی هست.