رقبای جایزۀ بهترین فیلم خارجی در اسکار ۲۰۱۵
- 5 ساعت پیش
بخش فیلم های خارجی اسکار، بخش بسیار مهم و تعیین کننده ای برای سینماگران غیر انگلیسی زبان است. نامزد شدن یا برنده شدن یک فیلم خارجی (غیر انگلیسی زبان) در اسکار میتواند موفقیت آن فیلم و فروش بین المللی آن را تا حد زیادی تضمین کرده و به شهرت جهانی کارگردان آن یاری رساند.
این موقعیت به ویژه برای سینماگران نوظهور کشورهای کوچک که صاحب صنعت سینمای ضعیفی اند، امتیاز بزرگی است. در این عرصۀ سخت رقابت که هر سال تنگ تر و سخت تر می شود، عموماً فیلم هایی شانس بیشتری برای موفقیت دارند که پخش کننده قوی تری داشته باشند و نیز مورد حمایت قوی منتقدان سینمایی و رسانه ها باشند.
به عنوان مثال طبیعی است که شانس فیلمی مثل قصه های وحشی که از پشتیبانی وسیع کمپانی سونی پیکچرز کلاسیکز برخوردار است، به نسبت فیلم هایی مثل جزیرۀ ذرت از گرجستان یا امروز ساخته رضا میرکریمی از ایران، بسیار بالاتر است.
امسال، رقابت در این بخش نسبت به سال های قبل شدیدتر بود چرا که ۸۳ فیلم در این بخش شرکت کرده بود در حالی که در سال ۲۰۱۳، رقابت بین ۷۶ فیلم شرکت کننده بود. ضمن اینکه تعداد فیلم های مطرح و اسم و رسم دار در لیست امسال که جوایز مهمی مثل نخل طلای کن، گلدن گلوب و جوایز انجمن های مختلف منتقدان فیلم را هم برده و از حمایت شرکت های با نفوذ سینمایی هم برخوردار بودند زیاد بود.
با این حال آکادمی اسکار(با حدود ۶۰۰۰ عضو)، در آخرین مرحله انتخاب خود، از میان ۸۳ فیلم ارائه شده از سراسر جهان، پنج فیلم تیمبوکتو از موریتانی، لویاتان از روسیه، آیدا از لهستان، قصه های وحشی از آرژانتین و نارنگی ها از استونی را نامزد دریافت جایزه بهترین فیلم خارجی اعلام کرد.
تقریبا همه فیلم های نامزد شده، جزو فیلم های مهم و بحث برانگیز سال گذشته اند و با موضوع های بسیار مهم جهان امروز از فساد در روسیه کنونی گرفته تا جنگ داخلی در گرجستان، خشونت در آرژانتین، و جهادگران اسلامی در موریتانی سرو کار دارند.
ایدا (لهستان)
پاول پاولیکوفسکی، سینماگر لهستانی، قبلا با فیلم تابستان عشق من که در بریتانیا ساخت مطرح شد اما بعد به زادگاهش لهستان برگشت و فیلم ایدا را ساخت. ایدا، روایت زندگی راهبۀ جوانی به نام آیدا در دهۀ شصت است که کشف راز تلخی دربارۀ گذشته اش و اینکه پدر و مادر او یهودی و از قربانیان هولوکاست بوده اند، او را در وضعیتی بحرانی قرار می دهد.
فیلم در دو بخش روایت می شود؛ بخش اول در خارج از صومعه می گذرد و به جستجوی ایدا برای یافتن اعضای خانواده اش مربوط است و بخش دیگر در درون صومعه و به کشمکش درونی آیدا برای رفتن و یا ماندن در صومعه مربوط است.
ایدا در سال ۲۰۱۳، جایزۀ بهترین فیلم جشنوارۀ فیلم لندن را دریافت کرد و مورد ستایش بسیاری از منتقدان سینمایی قرار گرفت. فیلمبرداری سیاه و سفید و درخشان لوکاس زال و ریژارد لنچوسکی نیز نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین فیلمبرداری است اگرچه آنها رقبای بزرگی مثل امانوئل لوبزکی، فیلمبردار فیلم بردمن و میخاییل کریچمن، فیلمبردار لویاتان دارند.
قصههای وحشیانه (آرژانتین)
قصه های وحشیانه، کمدی سیاه و انتقادی دامیان زیفرون که پدروآلمادوار، فیلمساز سرشناس اسپانیایی به همراه برادرش اگوستو آن را تهیه کرده، نمایندۀ سینمای آرژانتین در اسکار امسال است. قصه های وحشی با تم جنون و خشونت سر و کار دارد. فیلمی که از شش اپیزود غیرپیوسته تشکیل شده که تم مشترک همه آنها خشونت و رفتار وحشیانه آدم هایی است که قرار گرفتن در شرایطی ناهنجار و غیر انسانی، تعادل آنها را به هم زده و آنها را به حد جنون رسانده و همه چیز را ویران می کنند.
فیلمساز در هر اپیزود، داستان کوتاهی را دربارۀ واکنشهای هیستریک و خشونتآمیز آدم ها در موقعیت های خاص روایت میکند: دو راننده که هنگام رانندگی در جاده، کنترلشان را از دست می دهند و سر هیچ و پوچ به جان هم می افتند، مردی که شب تولد فرزندش را باید با ماموران ادارۀ راهنمایی رانندگی که ماشین او را برده اند سر و کله بزند و از رفتار غیر انسانی آنها به ستوه می آیند.
زنی که شب عروسی اش می فهمد همسرش با دختر دیگری رابطه دارد و عروسی را به آشوب می کشد، دختر جوانی که خدمتکار یک رستوران بین راهی است و با ورود ناگهانی مردی که پدرش را در گذشته به قتل رسانده، آتش انتقام در وجودش زبانه می کشد و تصمیم می گیرد به کمک صاحب رستوران، او را مسموم کند.
قصه های وحشیانه، نخستین بار در بخش مسابقه جشنواره کن سال گذشته به نمایش درآمد و مورد توجه بسیاری از منتقدان سینمایی قرار گرفت.
نارنگیها (استونی)
با اینکه پیش از این فیلم های زیادی دربارۀ جنگ داخلی در کشورهای جدا شده از اتحاد جماهیر شوروی سابق ساخته شده اما نارنگیها ساختۀ زازا اوروشادزه، کارگردان گرجستانی، که دربارۀ جنگ داخلی گرجستان در دهه نود است، فیلمی انسانی، ضد جنگ و متفاوت است.
بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و به دنبال آغاز جنگ های نژادی/ قومی در منطقه، بسیاری از مردم از ترس جانشان مجبور به ترک سرزمین و خانه و زندگی خود شدند. نارنگی ها، داستان پیرمرد روستایی یک دنده ای را روایت می کند که در بحبوحۀ جنگ داخلی گرجستان، حاضر نیست خانه و کاشانه اش را ترک کند و از منطقۀ جنگی بگریزد.
او می خواهد بماند و به همسایه اش مارگوس در جمع آوری محصول نارنگی باغش کمک کند اما این تصمیم آنها در وضعیتی که دو گروه متخاصم جلوی درِ خانه های آنها با هم می جنگند، حرکتی جنون آمیز به نظر می رسد. آنها دو سرباز زخمی از دو جبهه مخالف را پناه داده و به درمان آنها می پردازند.
با گذشت زمان و به تدریج، دشمنی دو سرباز که به اجبار در کنار هم قرار گرفته اند، به دوستی تبدیل می شود. پیام فیلم آشکارا ضد جنگ و صلح طلبانه است و روشن است که تا چه حد می تواند در دنیای پر از خشونت و تنش امروز تاثیر گذار باشد. نارنگی ها در سال گذشته موفق به دریافت جایزه بهترین کارگردانی از جشنواره فیلم ورشو شد. بسیاری از منتقدان، بازی لمبیف اولفساک، بازیگر سرشناس سینمای گرجستان و فیلمبرداری رین کوتوف را ستوده اند. اوروشادزه بعد از شنیدن خبر نامزدی فیلمش در اسکار گفت که خوشحال است پیام انسانی فیلمش از طرف اعضای آکادمی دریافت شده است.
لویاتان (روسیه)
لویاتان، ساختۀ آندره زویاگنیتسف، برداشتی مدرن از کتاب ایوب(تورات) و کتاب فلسفی و سیاسی تامس هابز است که در قالب کشمکش مردی عادی با سیستم فاسد روسیه بیان شده است.
در این فیلم، زویاگینتسف، بدون اینکه به شعار یا موعظه های اخلاقی و دینی متوسل شود، با نگاهی دینی و تا حد زیادی بدبینانه، جامعۀ امروز روسیه و فساد سیاسی و اخلاقی حاکم بر آن را مورد نقد قرار می دهد. این که چگونه انسان مدرن می تواند با دولت مطلقه که به منظور حفاظت از او در برابر شر ایجاد شده اما خود به شر مطلق بدل می شود، مواجه شود و چگونه می تواند آزادی خود را به دست آورد و عدالت در حق او چگونه اجرا می شود.
کولیا، مکانیک اتومبیلی است که همانند ایوب پیامبر، همه، از شهردار فاسد شهر گرفته تا همسر جوانش لیلیا، بهترین دوستش(دیمتری) و پسرش(روما) در برابر او می ایستند، به او نارو زده، خیانت می کنند و یا تنهایش می گذارند و در نهایت او را از پا درمی آورند. از دید زویاگنیتسِف، در نابودی کولیا، همۀ نهادهای سیاسی و مذهبی از کلیسا گرفته تا دولت، نقش دارند.
لویاتان را باید اوج زیبایی شناسی بصری زویاگینتسف دانست با نماهای عریض میخاییل کریچمن از چشم اندازها و مناظر طبیعی سرد و غم انگیز روسیه که بستر تراژدی های هولناک انسانی است. تصویر اسکلت نهنگی عظیم (لویاتان) که بر ساحل افتاده، بر خوف این تراژدی می افزاید.
زویاگنیتسف، جایزه بهترین فیلمنامه را در فستیوال کن سال گذشته به خاطر لویاتان دریافت کرد. لویاتان همچنین برندۀ جایزه گلدن گلوب به عنوان بهترین فیلم خارجی گردید. این فیلم، نخستین فیلم روسی بعد از فیلم جنگ و صلح (۱۹۶۹) اثر سرگئی باندارچوک است که برندۀ جایزۀ گلدن گلوب شده است.
تیمبوکتو (موریتانی)
فیلم تیمبوکتو ساخته عبدالرحمان سیساکو، فیلمساز اهل موریتانی، از نظر موضوع و سبک بصری، اثر قابل توجهی است. سیساکو را باید در کنار سینماگرانی چون عثمان ثمبن و سلیمان سیسه، از مهم ترین سینماگران امروز آفریقا دانست که به موقعیتی جهانی دست یافته است. مهاجرت، تبعید و جهانی شدن، از تم های اصلی کارهای سیساکوست.
سیساکو در فیلم تیمبوکتو، یک روستای عقب ماندۀ آفریقایی را که زیر سلطۀ جهادگران اسلامی انصار دین است به تصویر کشیده است. گروه های متحجر و خشک مغزی که می خواهند درک فناتیک خود از شریعت اسلامی را با زور و سرنیزه به مردم به ویژه زنان تحمیل کنند. آنها با بی حجابی زنان، موسیقی، فوتبال و کشیدن سیگار مخالف اند. زن ستیزی آنها تا حدی است که نه تنها گذاشتن برقع را برای زنان اجباری کرده اند بلکه از آنها می خواهند که دست و پای برهنه خود را نیز بپوشانند.
سنگسار زنان و مردان به اتهام زنا و شلاق زدن دختران جوان به اتهام خواندن آواز(فرقی نمی کند که آواز عاشقانه باشد یا شعرهایی در مدح الله و پیامبر اسلام) و ازدواج اجباری دختران کم سن وسال، گوشه هایی از ستم و خشونتی است که به نام خدا و دین در تیمبوکتو صورت می گیرد.
سیساکو در گفتگوی مطبوعاتی کن بعد از نمایش فیلمش گفته بود که فیلم او تنها دربارۀ مالی نیست بلکه درباره افراط گرایی مذهبی و رنج است که موضوعی جهانی است و تنها به مالی یا سرزمین های آفریقایی تعلق ندارد. او گفت که چهره اسلامی که اهل مدارا و عشق است به وسیله همین گروه های جهادی و افراطی مسلمان در دنیا تخریب شده است.
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar