روایت هاشمی رفسنجانی از زمانی که ایران در فکر تولید سلاح اتمی بود
9
رأی دهید
-6
شنبه ۹ آبان ۱۳۹۴ - ۳۱ اكتبر ۲۰۱۵
اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت که ایران در سالهای جنگ با عراق به دنبال دست یابی به سلاح هستهای بوده و شخص او و علی خامنهای، رئیس جمهور وقت ایران به دنبال ملاقات با عبدالقدیرخان، پدر برنامه هستهای پاکستان بودهاند.
هاشمی رفسنجانی در گفتوگو با وبسایت " امید هستهای ایرانیان" به تشریح برنامه هستهای ایران از ابتدای جمهوری اسلامی پرداخته و توضیح داده که اگر ایران "ضرورت پیدا کند" تا از سلاح هستهای استفاده کند، " قدرت ما محفوظ است".
عبدالقدیر خان دانشمند هستهای پاکستان که از سوی ایالات متحده به عنوان "یک خطر جدی" توصیف شده بود، پیش از این به فروش اسرار هستهای به لیبی، ایران و کره شمالی اعتراف کرده است.
آقای هاشمی میگوید که پاکستان برای دیدار مقامات ایران با عبدالقدیر خان همکاری نکرده و کمک این دانشمند هستهای در حدی بوده که نقشه را به ایران داده تا بعدها خود ایران مشغول ساخت این فنآوری شود.
او میگوید که پس از پایان جنگ و در دوران ریاست جمهوری او شروع به غنی سازی کردند: " از همان چیزهایی که از پاکستان گرفته بودیم، کنار هم چیدند که ما هم برای بازدید رفتیم. کارگاهی هم در کنار سالن برای قطعهسازی درست کردیم که خودمان بسازیم. قطعات، مواد و فلزات خاصی را که لازم بود، تأمین کردیم و کار در دو جهت شروع شد."
به گفته هاشمی مقامات ایران خیلی زود متوجه میشوند که "قضیه پیچیدهتر از این چیزهاست که ما فکرش را میکردیم".
این مقام ارشد جمهوری اسلامی با حمایت از توافق هستهای ایران و قدرتهای جهانی گفته که " لزومی ندارد به طرف مسایل هستهای نظامی برویم" اما در عین حال گفت: "این درست است که ما اجازه رفتن به طرف سلاح هستهای را نداریم، ولی اگر شرایطی پیش بیاید و ضرورت پیدا کند و یا دشمنی پیدا کنیم که بخواهد از این سلاح استفاده کند، قدرت ما محفوظ است."
کاندولیزا رایس: توافق هسته ای با ایران "بسته ۱۰۰ میلیارد دلاری" ناامن سازی خاورمیانه است
+6
رأی دهید
-4
شنبه ۹ آبان ۱۳۹۴ - ۳۱ اكتبر ۲۰۱۵
سخنرانی رایس در موسسه چتم هاوس لندنکاندولیزا رایس وزیر امور خارجه اسبق آمریکا در سخنانی در انتقاد از توافق اخیر هسته ای با ایران، این توافق را به یک بسته مالی 100 میلیارد دلاری برای ناامن سازی خاورمیانه تشبیه کرد.
به گزارش عصر ایران به نقل از وب سایت روزنامه "ایندپندنت" بریتانیا رایس که پنج شنبه در نشست موسسه "چاتم هاوس" در لندن سخن می گفت، برای نخستین بار در یک موضعگیری آشکار از توافق هسته ای دولت اوباما با ایران انتقاد کرد.
او که در فاصله سال های 2005 تا 2009 (دوره دوم دولت بوش) وزیر امور خارجه آمریکا بود، در انتقاد از توافق هسته ای با ادعای اینکه این توافق خطر مسابقه تسلیحاتی بین کشورهای منطقه را در پی دارد، گفت:" من تا کنون در انتقاد از این توافق هیچ سخنی نگفته ام چون می دانم که رسیدن به این توافق با چه سختی ها و مرارت هایی حاصل شده است. من خود یکی از بانیان تشکیل گروه 1+5 به همراه جک استراو(وزیر امور خارجه اسبق بریتانیا) بودم.
او افزود:" ما ایده تشکیل گروه 1+5 را در نوامبر سال 2006 و در خانه استراو نهایی کردیم بنابراین من خود از حامیان اصلی ایده سیاست دو گانه (مذاکره و تحریم) در قبال ایران بودم.
رایس در ادامه گفت:" از نظر من این توافق بخش های خوبی دارد اما قیمتی که بابت حصول آن پرداختیم بسیار بالا بود.
رایس که هم اینک مدیر مرکز جهانی کسب و کار و اقتصاد در دانشگاه استنفورد است، در ادامه گفت شرایط توافق هسته ای با ایران او را به یاد بحران عراق در اوایل دوران بوش می اندازد. به ادعای وزیر امور خارجه آمریکا در آن دوران مشکل اصلی آمریکا با دولت صدام حسین در عراق این بود که دولت واشنگتن از ماهیت اصلی آنچه که دولت صدام در بغداد انجام می داد اطمینان نداشت و هم اینک نیز به ادعای او دولت واشنگتن با این توافق در عمل از آنچه که ایران قرار است انجام دهد اطمینان ندارد.
رایس افزود: از همه مهم تر این توافق 100 میلیارد دلار در اختیار ایران می گذارد تا منطقه را ناامن کند. از سوی دیگر رفع تحریم های تسلیحات متعارف برای ایران نگرانی درباره احتمال شروع یک مسابقه تسلیحاتی در خاورمیانه را بیشتر می کند. ایران می تواند سلاح های متعارفی بخرد که نه تنها اسراییل و عربستان را بلکه ایالات متحده را هم تهدید کند."
رایس در خاتمه گفت او انتظار ندارد با این نواقص توافق هسته ای دولت باراک اوباما توافق را به هم بزند بلکه اصرار دارد دولت واشنگتن با همکاری شرکای اروپایی ترتیباتی اتخاذ کند که در صورت انجام اقدامات و سیاست های غیر قابل پذیرش از سوی ایران، واشنگتن به همراه متحدان خود بار دیگر تحریم های ایران را برقرار کند.
میدانیم که در دهه چهل و پنجاه خورشیدی، اسلامگرایی همچون یک ایدئولوژی ضدسرمایهداری و به عنوان رقیب مارکسیسم پا به عرصه سیاست و نظریه گذاشت. این ایدئولوژی و حاملان آن در انقلاب پنجاه و هفت پیروز شدند و توانستند دستگاه دولت را در اختیار بگیرند. باور عمومی این است که پس از جنگ بخش زیادی از حاملان این ایدئولوژی از آن گسستند به «راست» چرخیدند و ادبیاتی لیبرال و نولیبرال را جانشین اسلامگرایی ضدسرمایهدارانه کردند.
در این یادداشت میکوشم این باور را زیر سوال ببرم و در مقابل فرضیه دیگری طرح کنم: اسلامگرایی و سخنوری(رتوریک) ضدسرمایهدارنهاش از همان ابتدا اسب تروای گروهی بود که در پی دستیابی به موقعیت مسلط اقتصادی و سیاسی بودند. اسلامگرایی ضدسرمایهدارانه تنها تسمه نقالهای بود برای قدرتگیری گروههای اجتماعی هراسان از مدرنسازی شتابان و تناقضساز پهلوی. بنابراین «نولیبرال» شدن این «طبقه» نه حاصل گسست از «آرمانهای بربادرفته انقلاب اسلامی» که دقیقا حاصل جوهر حقیقی آن آرمانها ست.
سه مرحله اسلامگرایی: مقاومت، تمامیتخواهی، پساتمامیتخواهی نوسرمایهدار
نخست یک گاهشناسی کوتاه:
اسلامگرایی در ایران تاکنون سه مرحله را پشت سر گذاشته است. نخستین مرحله با لحظه علی شریعتیمشخص میشود. آثار علی شریعتی بازنماییکننده لحظه تشکیل نفس اسلامی است. طرح فکری شریعتی در یک کلام و به صورت بسیار خلاصه تلاش برای صورتبندی نظریه سوژه اسلامی است.
مرحله دوم، با لحظه روح الله خمینی مشخص میشود. مهمترین عمل آقای خمینی بنیانگذاری دولت اسلامی بود. اهمیت او در تعالی اسلامگرایی از آگاهی به دولت است. گذر از نفس به دولت با انقلابی نیرومند شکل گرفت و همین امر دولت جدید را از مشروعیتی کمنظیر برخوردار کرد. دولت اسلامی در مرحله اول ایدهآلی تمامیتخواهانه داشت: بنیان نهادن جامعه یکدست اسلامی. نهاد مرجع و کلیدی آن زندان بود. اوین در دهه شصت چکیده نهایی آن سالها ست.
در دهه چهل و پنجاه اسلامگرایی ایدئولوژی مقاومت بود. در دهه شصت به ایدئولوژی دولت بدل شد. اگر پرسش اصلی ایدئولوژی اسلامی در مرحله اول «نفس اسلامی چیست؟» بود، پرسش اساسی مرحله دوم به «دولت اسلامی چیست؟» تغییر کرد. دولت جدید فضای گشودهای برای نسل جدیدی از نظریهپردازان، روزنامهنگاران، نویسندگان، هنرمندان، و خصوصا فیلمسازان (اهمیت سینما در حکومت اسلامی موضوعی مفصل است که مجالی دیگر میطلبد.) ایجاد کرد. آنها فرماندهان جوان و تازهنفس جنبش اسلامی بودند که ماموریتشان فتح سنگر به سنگر تمامیت جامعه مدنی بود. نبرد تازهای آغاز شد. در هر حوزه مسائل مختلفی سربر میآورد: هنر اسلامی چیست؟ سینمای اسلامی چیست؟ آیا علم اسلامی ممکن است؟ نسبت اسلام با علوم انسانی جدید چیست؟
مرحله سوم پیچیدهترین مرحله است و آن را نمیتوان به راحتی خلاصه کرد. در این دوره میراث تمامیتخواهی محدود و گزینشی شد و با نوعی سرمایهداری در آمیخت. نهاد مرجع و کلیدی در این دوره بازار است. در سطح ایدئولوژیک در این دوره شاهد ظهور اسلامگرایی محافظهکار هستیم. هر دو جناح حکومت، با درجاتی مختلف محافظهکار هستند. مسئله اصلی در این دوران که هنوز از آن جدا نشدهایم، نسبت ایدئولوژی اسلامی با لیبرالیسم و سرمایهداری است.
تولد یک طبقه: بورژوازی اسلامی
واقعیت درونی مراحل سهگانه جنبش اسلامی، چیزی نیست جز نبردی برای تشکیل یک طبقه جدید. اکنون که گدازه جنبش اسلامی سرد شده است، میتوانیم شکل نهایی و واقعی آن را ببینیم: یک بورژوازی اسلامی. تاریخ پنجاه سال اخیر ایران، زمانی برای شکلگیری این طبقه بوده است.
مراحل سهگانه ایدئولوژی اسلامی، یعنی مقاومت، دولت تمامیتخواه، و پساتمامیتخواهی نوسرمایهدار منطبق است بر مراحل سهگانه تشکیل یک طبقه: در مرحله اول جنبش اسلامی شکل گرفت. این جنبش ریشه در طبقات و گروهای مختلفی داشت: خردهبورژوازی مذهبی، بورژوازی سنتی (بازار)، بخشی از روحانیون و حتی بخشهایی از طبقه کارگر، و تهیدستان و لمپنپرولتاریای شهری. جنبش اسلامی همچون توری بزرگ مجموعهای ناهمگن از طبقات مختلف را زیر پرچمی واحد جمع کرد. تنها وجه اشتراک این مجموعه ناهمگن حس کینتوزی شدید به خردهبورژوازی و بورژوازی نوپای دوران پهلوی، و نوعی حس مذهبی مشترک بود.
از همین رو جنبش اسلامی را نمیتوان با مفاهیم کلاسیک مارکسیستی توضیح داد. این درست است که خردهبورژوازی مذهبی مهمترین موتور متحرکه این جنبش بود و عملا بیشتر روشنفکران ارگانیک جنبش اسلامی از میان این قشر برخاستند، اما بسیار اشتباه است این جنبش را به این لایه از طبقه متوسط فروبکاهیم.
جنبش اسلامی را همواره باید همچون توری بزرگ درنظر بگیریم که از ناراضیان دولت پهلوی نیروهایی صید کرد. یکی از مهمترین مشخصات اسلامگرایان و کسانی که به بسیج سیاسی و اجتماعی آنها پیوستند احساس خودآگاهی شدید گروهی آنها بود. نه چپها، نه لیبرالها، نه طبقه متوسط سکولار و غیره، هیچکدام تا این اندازه به وجود خود به عنوان یک گروه متمایز خودآگاه نبودند. میتوان گفت در سالهای ابتدای انقلاب این گروهها در برابر موج اسلامی جدید که کاملا به وجود خود به عنوان یک گروه متمایز آگاه بود، گیج بودند. دههها طول کشید که «سکولارها» به گونهای نصف نیمه و ضعیف توانستند هویتی جدید در برابر اسلامگرایان بسازند. هویتی که هنوز در برابر انسجام نسبی اسلامگرایان کمرنگ و بیسو ست.
مرحله اول و دوم پیش - تاریخ تشکیل بورژوازی اسلامی است. موجی که از سالهای چهل حرکت کرده بود، با انقلاب، دولتی جدید بنیان گذاشته بود، رفته رفته در سالهای پس از جنگ با تسلط نهایی بر ابزار تولید و منابع سرمایه به یک طبقه به معنای تقریبا کلاسیک کلمه بدل شد. اکنون حدود و صغور این طبقه کم و بیش مشخص شده است. بورژوازی اسلامی تنها در ایران این چنین صورتبندی کلاسیکی داشته است و با انقلاب تودهای وسیع و قدرتمندی به قدرت رسیده است.
در ترکیه و مصر بورژوازی اسلامی مسیر نسبتا متفاوتی را طی کرده است. اما در این کشورها هم نقطه آغاز معمولا یک رادیکالیسم جعلی ضدسرمایهدارانه و ضدغربی بوده است و در ادامه چرخش محافظهکارانه و استقرار یک طبقه بورژوای جدید. در ترکیه صبر و زیرکی اسلامگرایان آنها را در قدرت نگه داشت. در مصر ذوقزدگی عجولانه و خامدستی آنان موجب شکستشان شد. نقطه اوج مرحله سوم تولد یک امپریالیسم محلی است. رشد بورژوازی اسلامی در ایران، ترکیه و عربستان آنها را وارد رقابتهای منطقهای و یک امپریالیسم محلی کرده است و درست از همین رو ایدئولوژی آنها عناصری از ملیگرایی ایرانی یا ترکی یا عربی را به خود جذب کرده است. پیامد این وضعیت جنگها، رقابتها و کشمکشهای منطقهای است که تازه در آغاز آن هستیم.
سخنوری(رتوریک) ضدسرمایهدارنه اسلامگرایی از همان ابتدا شوخی تلخی بیش نبود. اسلامگرایی از روز نخست ایدئولوژی سلطه بود و هرجایی که مسلط شد نوعی سرمایهداری خشن و دولتهایی کم یا بیش مستبد به بار آورد. ندیدن پیوستگی تاریخ اسلامگرایی و «روح اسلامی» که با اراده به قدرت، فراسوی نیتهای فردی به طرف سلطه بیشتر بر انسان و طبیعت حرکت میکند، خطایی فلسفی و سیاسی ست.
روسیه هشدار داده است که اعزام نیروی ویژه آمریکا به شمال سوریه، خطر جنگ نیابتی در منطقه را بیش از پیش میکند.
سرگی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه پس از دیدار با جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا در وین گفته است که در چنین شرایطی، نیاز به همکاریهای نظامی میان روسیه و آمریکا افزایش مییابد.
آمریکا اعلام کرده است که قصد دارد دهها نیروی عملیاتی ویژه برای همکاری مستشاری در جنگ علیه گروه موسوم به دولت اسلامی (داعش) به شمال سوریه اعزام کند.
این کشور گفته است در صورت موفقیت این روش، تعداد نیروهای خود را افزایش خواهد داد.
آقای لاوروف گفته است آمریکا "یکجانبه و بدون مراجعه به رهبری سوریه" دست به چنین کاری زده است.
روسیه از ماه پیش دست به بمباران هوایی مخالفان بشار اسد، از جمله شماری از گروههای مورد حمایت کشورهای عربی زده و ایران، دیگر حامی مهم سوریه در کنار روسیه، به حضور مستشاری خود در سوریه افزوده است.
شماری از کشورها از جمله ایران روز گذشته در وین، پایتخت اتریش در نشستی برای حل بحران سوریه شرکت کردند. این برای اولین بار بود که ایران به چنین نشستی دعوت میشد.
شرکتکنندگان در این نشست در باره آینده سیاسی بشار اسد، رئیسجمهوری سوریه به توافق نرسیدند اما از سازمان ملل متحد خواستند تا روندی را شروع کند که به برقراری آتشبس و برگزاری انتخابات تازه در این کشور بینجامد.
تاکنون شماری از کشورهای عربی مانند عربستان سعودی با حضور ایران در چنین نشستهایی به شدت مخالف بودند.
این کشورها خواهان کنارهگیری بشار اسد، رئیسجمهوری سوریه هستند.
جنگ سوریه که از مارس ۲۰۱۱ شروع شد تاکنون بیش از ۲۵۰ هزار کشته و میلیونها آواره بر جای گذاشته است.
یک گزارش داخلی منتشر شده در سازمان ملل میگوید چهار نفر از کارکنان این سازمان که در ایمیل رسمی خود تصاویر جنسی کودکان را همرسان کرده بودند، اخراج شدهاند.
این چهار نفر در حالی اخراج شدهاند که پیش از این یک نفر دیگر از کارکنان این سازمان به خاطر حمل ۱۷۳ کیلوگرم ماریجوانا با استفاده از اتومبیل سازمانی از کار برکنار شده بود.
این پنج مورد در فاصله اول ژوئیه ۲۰۱۴ تا پایان ژوئن ۲۰۱۵ رخ دادهاند.
در این گزارش سازمان ملل، اطلاعاتی درباره محکومیت قضایی این افراد منتشر نشده است.
سازمان ملل میگوید چهار کارمند مذکور به خاطر "سواستفاده از فنآوری ارتباطی و اطلاعاتی سازمان ملل" از کار اخراج شدهاند.
در گزارش این سازمان مشخص نشده است که افراد خاطی در کدام قسمت مشغول به کار بودهاند و دقیقا چه زمانی از کار برکنار شدهاند.
فرحان حق، سخنگوی سازمان ملل روز جمعه گفته است کلیه موارد ارتکاب به جرم به مقامهای مربوطه ارجاع داده شدهاند.
به گفته او خود این مقامات درباره نحوه و میزان اطلاعاتی که منتشر خواهد شد، تصمیم خواهند گرفت.
در گزارش سازمان ملل، موارد دیگری از برخوردهای انضباطی با کارکنان این سازمان ذکر شده است. از جمله با یکی از کارکنان به دلیل گردآوری تصاویر پورنوگرافی، برخورد انضباطی صورت گرفته است.
این فرد از مقام خود به رتبه پایینتری منتقل شده و مقرر شده است که تا دو سال دیگر ترفیع دریافت نکند.
در گزارش سازمان ملل جزییات اخراج چندین کارمند دیگر هم منتشر شده است.
در یکی دیگر از این موارد یکی از کارکنان این سازمان در ماموریت صلحبانی "یک مامور نظامی را خلع سلاح کرده است."
در گزارش سازمان ملل از رفتار کارکنانش موارد دیگری از قبیل "محدودسازی رفت و آمد" افراد و اتومبیلها "مرعوب کردن و برخورد فیزیکی" با مردم، آسیب زدن به یک خودروی سازمان ملل و رها کردن روزنامهنگاران در منطقه بدون مجوز دیده میشود.
وزیر امور خارجه بحرین در یک نشست امنیتی در منامه، ایران را مانند داعش، تهدیدی برای منطقه خواند.
شیخ خالد بن احمد آلخلیفه، وزیر امور خارجه بحرین در سخنرانی خود، حمایت ایران از "خرابکاری" در کشورهای عربی را مشابه تهدید گروه موسوم به دولت اسلامی (داعش) برای منطقه دانسته است.
وزیر امور خارجه بحرین همچنین ایران را به قاچاق اسلحه به بحرین متهم کرده است.
ایران چنین اتهامهایی را رد میکند.
روابط ایران و بحرین طی چند سال اخیر به شدت متشنج بوده است.
این روابط عمدتا از سال ۲۰۱۱ و به دنبال سرکوب معترضان شیعه بحرینی تیره شد. در آن سال نیروهای امنیتی عربستان سعودی در سرکوب اعتراضات به نیروهای بحرینی کمک کردند.
بحرین در مهر ماه سال جاری، کاردار ایران در منامه را "عنصر نامطلوب" خواند و ٧٢ ساعت به او فرصت داد که خاک این کشور را ترک کند.
ایران نیز در واکنش، کاردار بحرین در تهران را "عنصر نامطلوب" خواند و او را از کشور اخراج کرد.
بحرین تا کنون چندین بار افرادی در داخل خاک این کشور به ارتباط با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و حزبالله لبنان متهم کرده و آنها را بازداشت و زندانی کرده است. ایران این اتهام را هم رد کرده است.
بابک زنجانی، تاجر ایرانی متهم به فساد مالی، در اولین جلسه دفاعیاتش بیژن زنگنه، وزیر نفت ایران و وزارتخانه متبوعش را به سیاسیکاری، دروغگویی و تلاش برای فریب دستگاه قضایی متهم کرد.
به گزارش تسنیم، آقای زنجانی، امروز شنبه ۹ آبان، با دفاع از فعالیتهای اقتصادی خود گفت: "موضوع وصول پول نفت نیست بلکه نداشتن حساب بانکی برای وصول است. وزیر نفت این موضوع را برای تسویه حساب سیاسی و انجام کارهای حزبی راه انداخته است."
به گزارش فارس او گفت بیژن زنگنه "دستوری مدیریت شده برای اقدامات سیاسی و برخورد با منتقدان" دارد و به همین دلیل "اعلام میدارد تحریمها به وزارت نفت ارتباطی ندارد و با سر و صدا و سیاهنمایی از قوه قضاییه کمک میخواهد."
محاکمه بابک زنجانی از حدود یک ماه پیش آغاز شده است. سه جلسه قبلی به خواندن کیفرخواست اختصاص داشت و دادگاه از امروز دفاعیات آقای زنجانی را میشنود.
یکی از اتهامات عمده آقای زنجانی، که توسط بیژن زنگنه مطرح شده، این است که او در جریان دور زدن تحریمهای ایران بیش از دو میلیارد دلار حاصل از فروش نفت ایران را به خزانه دولت واریز نکرده است.
آقای زنجانی این اتهام را رد میکند. او امروز در دادگاه گفت: "اینکه میگویند زنجانی چند بار حرف زده و بازی کرده و کاری انجام نداده، زیادهروی است، میخواهند من حساب ویژهای برایشان باز کنم و برایشان پول بریزم. آیا وظیفه من است برای شما حساب باز کنم و اگر نشود باید مرا به بازی متهم کنید؟"
در هفتههای اخیر وکلای آقای زنجانی اعلام کردهاند که او بدهی خود به وزارت نفت را میپردازد و وزارت نفت هم گفته است که او برای ارائه ضمانتنامه شماره حساب خواسته است.
'۵.۸ میلیارد یورو گمشده'
به گزارش تسنیم، بابک زنجانی در بخشی از دفاعیاتش گفت: "اگر موضوع وصول پول نفت است، چرا وزیر نفت مبلغ ۵.۸ میلیارد یورو نفتی را که به یک شخص عادی فروخته وصول نمیکند. این شخص کسی است که حتی یک خودرو ندارد و سالها پیش از من مبلغی به صورت قرضی گرفته بود."
با توجه به اتهاماتی که بابک زنجانی علیه بیژن زنگنه، وزارت نفت و بانک مرکزی عنوان کرد قاضی صلواتی به او گفت که حق ندارد از اشخاص دیگر نام ببرد و به آنها توهین کند.
بابک زنجانی پاسخ داد که توهینی نکرده است. او گفت: "آیا سکوت و حمایت از خودیها و تهمت به من به عنوان حرامخور و همچنین به رسانهها و پرسنل وزارت نفت درست است و میتوان آن ۵.۸ میلیارد را خورد؟"
او بانک مرکزی و وزارت نفت را به ناتوانی و گرفتن "ژستهای سیاسی" متهم کرد و گفت: "اینکه میگویند در هر کشوری بانک دارند و میتوانند مطالبات را وصول کنند یک دروغ است، چرا که اگر یک چنین توانایی وجود داشت پولهای نفتی را وصول میکردید، این ژستها را برای کسی بگیرید که کشور را نمیشناسد نه من که کل دنیا دور زدهام."
آقای زنجانی این دو نهاد دولتی را متهم کرد که تلاش کردهاند دستگاه قضایی را فریب بدهند و گفت: "من به درستی دادستان ایمان دارم و مطمئن هستم [اما] چون اطلاعات غلط به او دادهاند، فریب خورده است."