ناگفته های نصیرآیاد؛ نامه سرگشاده مادر ابوبکر بهرام زهی به احمد شهید
خبرگزاری هرانا – ابوبکر (صدیق) بهرام زهی کارمند تقدیر شده هلال اهمر راسک همراه با نزدیک سی تن از مردان ساکن روستای نصیرآباد شهر سرباز پس از واقعه ترور یک بسیجی ساکن این منطقه در سحرگاه ۱۴ دیماه بازداشت شد و از آن تاریخ از او اطلاعی در دست نیست. مسئولان مربوطه تاکنون ضد و نقیض گوییهای زیادی درباره این بازداشتهای جمعی داشتهاند، خانواده این بازداشت شدگان نیز بر بیگناهی فرزندان خود و قربانی بودن آنان تاکید میکنند، مادر این شهروند بلوچ با نگارش نامهای که نسخهای از آن در اختیار هرانا قرار گرفته با تاکید بر بیگناهی فرزند خود از سازمانهای حقوق بشری و گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد برای رهایی فرزند خود استمداد میطلبد. متن کامل این نامه در پی میآید:
من مادر صدیق بهرام زهی هستم که فرزندم در ۱۴ دیماه به همراه بقیهٔ نصیرآبادیها دستگیر شد.
هنگام نماز صبح نیروهای پلیس بدون زدن در به خانه هجوم آورده وارد تک تک اتاقها شدند و تمام مردها را در سالن جمع کردند و اسم آنها را پرسیدند، فرزندم که از خواب بیدار شده بود، بدون ترس و واهمهای ایستاد و اسمش را گفت، او را به همراه پسر عمویش که در خانهٔ ما خوابیده بود دستگیر کردند و در جواب ما که نگران و مستاصل بودیم گفتند فقط چند تا سوال از آنها داریم.
گوشیهای او را نیز بردند و تمام اتاقها را زیر و رو کردند اما چیزی به دست نیاوردند.
صدیق امدادگر هلال احمر بود و هنگام این ترورها جزو امدادگرانی بود که سر صحنه حاضر شدند، چگونه امکان دارد او در این کارها دست داشته باشد؟
اگر دست داشت چرا با خیال راحت در کنار خانوادهاش خوابیده بود و فرار نکرده بود؟ چرا در خانهاش هیچ چیزی پیدا نشد؟ و هزاران چرای دیگر که همه نشان دهندهٔ ساختگی بودن این جریانها است.
در جایی مسولان میگویند این افراد بصورت تیمی در یک خانه دستگیر شدهاند در حالیکه هر کدام در خانههایشان بیخبر از همه جا خواب بودهاند و در جایی دیگر آنها را وابسته به جیش العدل میخوانند و مسول دیگری نیز آنها را گروهکی داخلی و خطرناکتر از جیش العدل میداند که سالیان زیادی در بیرون از مرزها آموزشهای نظامی دیدهاند!!!
این همه تناقض نشانهٔ چیست؟
آیا غیر از اینست که هر کدام از مسولیین هر اتهامی که دلشان بخواهد به آنها میزنند؟ بدون آنکه دلیلی برای این سخنهایشان داشته باشند.
و به هر ارگان دولتی که مراجعه میکنند آنها را بسویی دیگر پاس میدهد و بعد از گذشت قریب به یک ماه، تماس تلفنی و ملاقات به جای خود که هنوز اطلاع نداریم در کجا نگهداری میشوند!!
لذا از تمامی نهادها و افرادی که مدافع حقوق بشر هستند بویژه آقایبان کی مون و احمد شهید تقاضا داریم هر چه سریعتر پیگیر این جریان شوند قبل از اینکه فرزندان ما در زندانهای مخوف اطلاعاتی پرپر بشوند.
هنگام نماز صبح نیروهای پلیس بدون زدن در به خانه هجوم آورده وارد تک تک اتاقها شدند و تمام مردها را در سالن جمع کردند و اسم آنها را پرسیدند، فرزندم که از خواب بیدار شده بود، بدون ترس و واهمهای ایستاد و اسمش را گفت، او را به همراه پسر عمویش که در خانهٔ ما خوابیده بود دستگیر کردند و در جواب ما که نگران و مستاصل بودیم گفتند فقط چند تا سوال از آنها داریم.
گوشیهای او را نیز بردند و تمام اتاقها را زیر و رو کردند اما چیزی به دست نیاوردند.
صدیق امدادگر هلال احمر بود و هنگام این ترورها جزو امدادگرانی بود که سر صحنه حاضر شدند، چگونه امکان دارد او در این کارها دست داشته باشد؟
اگر دست داشت چرا با خیال راحت در کنار خانوادهاش خوابیده بود و فرار نکرده بود؟ چرا در خانهاش هیچ چیزی پیدا نشد؟ و هزاران چرای دیگر که همه نشان دهندهٔ ساختگی بودن این جریانها است.
در جایی مسولان میگویند این افراد بصورت تیمی در یک خانه دستگیر شدهاند در حالیکه هر کدام در خانههایشان بیخبر از همه جا خواب بودهاند و در جایی دیگر آنها را وابسته به جیش العدل میخوانند و مسول دیگری نیز آنها را گروهکی داخلی و خطرناکتر از جیش العدل میداند که سالیان زیادی در بیرون از مرزها آموزشهای نظامی دیدهاند!!!
این همه تناقض نشانهٔ چیست؟
آیا غیر از اینست که هر کدام از مسولیین هر اتهامی که دلشان بخواهد به آنها میزنند؟ بدون آنکه دلیلی برای این سخنهایشان داشته باشند.
و به هر ارگان دولتی که مراجعه میکنند آنها را بسویی دیگر پاس میدهد و بعد از گذشت قریب به یک ماه، تماس تلفنی و ملاقات به جای خود که هنوز اطلاع نداریم در کجا نگهداری میشوند!!
لذا از تمامی نهادها و افرادی که مدافع حقوق بشر هستند بویژه آقایبان کی مون و احمد شهید تقاضا داریم هر چه سریعتر پیگیر این جریان شوند قبل از اینکه فرزندان ما در زندانهای مخوف اطلاعاتی پرپر بشوند.
مادر ابوبکر بهرام زهی
سید بیبی رندی
سید بیبی رندی
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar