ادعای سوزان رایس: با محمد خزاعی دیدار کردم
+5
رأی دهید
-16
رکنا: «سوزان رایس»، سفیر اسبق آمریکا در سازمان ملل متحد در کتاب خاطراتش که به تازگی منتشر شده ادعا کرده با «محمد خزاعی»، سفیر، نماینده اسبق ایران در سازمان ملل متحد دیدار کرده است.
به گزارش رکنا، رایس در بخشی از کتابش با عنوان «عشقِ مخمصه آفرین: حکایتهای من درباره آنچه ارزش جنگیدن داشتند» نخستین دیدار خود با آقای خزاعی را اینطور شرح میدهد: «نخستین ملاقات من با سفیر ایران [در سازمان ملل متحد] از یک روز بعد از ظهر در شهر نیویورک، در روز روشن شروع شد.»
وی اضافه کرد: «به جای پیدا کردن کنجی ساکت در سازمان ملل که موجب حیرت همه میشد یا میزبانی از او در مقر نمایندگی آمریکا که پر از روزنامهنگار بود قرار شد در محل اقامتش با ایشان ملاقات کنم.»
سوزان رایس بعد از نوشتن اینکه به محل اقامت خزاعی مراجعه کرده نوشته است: «به آرامی سمت در رفتیم و زنگ را به صدا درآوردیم که معمولترین کار ممکن بود. دستیار سفیر جواب داد و سفیر، پایین پلهها با ما سلام و احوالپرسی کرد. دستهایم را بیرون آوردم تا با او دست بدهم- همان کاری که روزی چندین بار در سازمان ملل انجام میدهم- ولی او خودش را جمع کرد و دستش را روی سینهاش قرار داد. بعد یادم آمد که مردهای مذهبی ایران با زنها دست نمیدهند.»
رایس در ادامه نوشته است: «سفیر ایران محمد خزاعی بود؛ یک فرد تحصیلکرده در آمریکا که سابقاً عضو مجلس ایران و نماینده این کشور در بانک جهانی بود.» رایس یادآوری کرده «پانیت تالوار»، کارشناس ارشد مسائل خلیج فارس در شورای امنیت ملی آمریکا او را در این ملاقات همراهی کرده است.
سوزایس رایس در بخش دیگری از کتاب به محورهای مسائل مطرحشده در دیدارها و گفتوگوهای ادعایی خود با محمد خزاعی هم اشاره کرده است. او مینویسد: «بسیاری از ملاقاتها و تماسهای تلفنی گاهگاه من با سفیر ایران، برای رد و بدل کردن پیامهایی میان پایتختهای دو کشور یا رایزنی درباره مسائل انجام میشود.»
رایس اضافه میکند: «من دنبال آزادی سه کوهنورد آمریکایی بازداشتشده در ایران که سرانجام آزاد شدند، بودم؛ ضمن اینکه میخواستم آنها رابرت لوینسون، مأمور اسبق افبیای را که از سال ۲۰۰۷ در ایران ناپدید شده و هنوز هم مفقود است برگردانند.»
وی مدعی شده است: «خواستار اتمام حملات نیروهای ایران به پرسنل ارتش آمریکا در عراق شدم و عزم آمریکا برای تلافی آن حملات را به آنها منتقل کردم. از طرف وزارت دفاع آمریکا پیشنهاد راهاندازی یک هاتلاین نظامی میان نظامیان دو کشور به منظور جلوگیری از درگیریهای ناخواسته در خلیج [فارس] را مطرح کردم که ایران آن را نپذیرفت. گاهاً مجبور بودم گلایههای خزاعی درباره شنودهای افبیآی از او و همکارانش در نیویورک را تحمل کنم. اغلب درباره برنامه هستهای ایران رایزنی میکردیم و هشدار میدادم که آمریکا متعهد به متوقف کردن این برنامه با هر ابزار ممکن است.»
به گزارش رکنا، رایس در بخشی از کتابش با عنوان «عشقِ مخمصه آفرین: حکایتهای من درباره آنچه ارزش جنگیدن داشتند» نخستین دیدار خود با آقای خزاعی را اینطور شرح میدهد: «نخستین ملاقات من با سفیر ایران [در سازمان ملل متحد] از یک روز بعد از ظهر در شهر نیویورک، در روز روشن شروع شد.»
وی اضافه کرد: «به جای پیدا کردن کنجی ساکت در سازمان ملل که موجب حیرت همه میشد یا میزبانی از او در مقر نمایندگی آمریکا که پر از روزنامهنگار بود قرار شد در محل اقامتش با ایشان ملاقات کنم.»
سوزان رایس بعد از نوشتن اینکه به محل اقامت خزاعی مراجعه کرده نوشته است: «به آرامی سمت در رفتیم و زنگ را به صدا درآوردیم که معمولترین کار ممکن بود. دستیار سفیر جواب داد و سفیر، پایین پلهها با ما سلام و احوالپرسی کرد. دستهایم را بیرون آوردم تا با او دست بدهم- همان کاری که روزی چندین بار در سازمان ملل انجام میدهم- ولی او خودش را جمع کرد و دستش را روی سینهاش قرار داد. بعد یادم آمد که مردهای مذهبی ایران با زنها دست نمیدهند.»
رایس در ادامه نوشته است: «سفیر ایران محمد خزاعی بود؛ یک فرد تحصیلکرده در آمریکا که سابقاً عضو مجلس ایران و نماینده این کشور در بانک جهانی بود.» رایس یادآوری کرده «پانیت تالوار»، کارشناس ارشد مسائل خلیج فارس در شورای امنیت ملی آمریکا او را در این ملاقات همراهی کرده است.
سوزایس رایس در بخش دیگری از کتاب به محورهای مسائل مطرحشده در دیدارها و گفتوگوهای ادعایی خود با محمد خزاعی هم اشاره کرده است. او مینویسد: «بسیاری از ملاقاتها و تماسهای تلفنی گاهگاه من با سفیر ایران، برای رد و بدل کردن پیامهایی میان پایتختهای دو کشور یا رایزنی درباره مسائل انجام میشود.»
رایس اضافه میکند: «من دنبال آزادی سه کوهنورد آمریکایی بازداشتشده در ایران که سرانجام آزاد شدند، بودم؛ ضمن اینکه میخواستم آنها رابرت لوینسون، مأمور اسبق افبیای را که از سال ۲۰۰۷ در ایران ناپدید شده و هنوز هم مفقود است برگردانند.»
وی مدعی شده است: «خواستار اتمام حملات نیروهای ایران به پرسنل ارتش آمریکا در عراق شدم و عزم آمریکا برای تلافی آن حملات را به آنها منتقل کردم. از طرف وزارت دفاع آمریکا پیشنهاد راهاندازی یک هاتلاین نظامی میان نظامیان دو کشور به منظور جلوگیری از درگیریهای ناخواسته در خلیج [فارس] را مطرح کردم که ایران آن را نپذیرفت. گاهاً مجبور بودم گلایههای خزاعی درباره شنودهای افبیآی از او و همکارانش در نیویورک را تحمل کنم. اغلب درباره برنامه هستهای ایران رایزنی میکردیم و هشدار میدادم که آمریکا متعهد به متوقف کردن این برنامه با هر ابزار ممکن است.»
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar