حسن میرکاظمی؛ رفیق مداحان ؛ تاجر بسیجی و حالا مفسد اقتصادی
+44
رأی دهید
-0
مشهورترین تصویر حسن میرکاظمی مربوط به سال ۱۳۸۸ است که سوار بر موتور و کلت به کمر در سرکوب معترضان نقش داشت.رادیو فردا ،رضا حقیقت نژاد
غلامحسین اسماعیلی، سخنگوی قوه قضائیه ایران هفته گذشته گزارشها درباره بازداشت حسن میرکاظمی معروف به حسن رعیت را تأیید کرد. خبر بازداشت او نخستین بار ۱۵مرداد در شبکههای اجتماعی منتشر شده بود.
بنابر روایت یک عضو حزب اصلاحطلب اتحاد ملت، میرکاظمی در «باغ شخصیاش به همراه ۱۷ قلاده ببر» بازداشت شده است. باغ وحشی در جاده کرج که به «بهشت گمشده» مشهور است و یک پاتوق پر رفت و آمد محسوب میشود.
پاتوق حسن میرکاظمی که سال ۱۳۹۱ از سوی سایت بازتاب به عنوان «تاجر بسیجی» معرفی شد، محدود به همین باغ نبوده و او یک باشگاه ورزشی هم داشته و با رفقای نزدیک در آنجا دور هم جمع میشدند.
تصویر اول؛ رفقای مداح
«هیئت ثارالله مسجد امام الهادی» محله شمسآباد که بیست سالی عمر دارد، از پرمشتریترین هیئتهای عزاداری تهران است. بسیاری از کسانی که در سالهای گذشته در ایام محرم به این هیئت رفتهاند، حتماً یک مرد میانسال مو جوگندمی را دیدهاند که شال سبز بر گردن یا پیچیده دور سر نزدیک به مداحان نشسته و بر سر و سینه میزند. او سید حسن میرکاظمی است، از اعضای قدیمی پایگاه بسیج الهادی همان منطقه و اسپانسر مراسمهای مذهبی هیئت ثارالله.
حسن میرکاظمی در کنار محمود کریمی؛ داستان هفتتیرکشی آنها در یک ماجرای تصادف اتومبیل جنجالی شد.هیئت ثارالله و حسن میرکاظمی ده سالی است که میزبان دو مداح مشهور تهران در ایام محرم است؛ محمود کریمی و محمدرضا طاهری. این روزها همزمان با خبر بازداشت میرکاظمی، فیلمی از حضور این دو مداح در یک باشگاه ورزشی به همراه حسن میرکاظمی منتشر شده است.
محمود کریمی، دوستی بیشتری با میرکاظمی دارد و حاشیههای قدیمیتری هم دارند. مشهورترین حاشیه آنها به نیمهشب ۵ دیماه ۱۳۹۲ باز میگردد که وقتی در اتوبان بابایی تهران با خودرویشان در حال حرکت بودند، با یک خودروی ۲۰۶ تصادف کردند و پس از درگیری با صاحبان خودرو، اقدام به هفتتیر کشی کردند و ۵ تیر به ماشین پژو شلیک کردند. آن زمان وبسایت آینده در گزارشی نوشت که احتمالا هفتتیر متعلق به حسن میرکاظمی بوده ولی مسئولیتش را متوجه محمود کریمی کردند تا ماجرا راحتتر جمع و جور شود.
داستان هفتتیر کشی محمود کریمی و حسن میرکاظمی، دو تصویر مشابه دیگر هم دارد. تصویر اول مربوط به کشاکش روزهای سرکوب پس از انتخابات است که حسن میرکاظمی هفتتیر به کمر دارد و سوار بر موتور در خیابانهای تهران جولان میدهد. بابک زنجانی گفته است او در آن دوران پلیس بوده و برای دفاع از کشور انجام وظیفه میکرده و «برای جان مردم روی موتور اینور آنور میدوید» ولی سایت بازتاب نوشته که میرکاظمی «هیچ مسئولیت انتظامی نداشته و به صورت خودسرانه و بدون مجوز از اسلحه در برابر معترضان استفاده کرده است».
تصویر دیگر را نیز سایت بازتاب اسفند ۱۳۹۱ منتشر کرد. زنجانی و میرکاظمی در جریان سفر تاجیکستان به ترکیه، سوار بر جت شخصی بابک زنجانی بودند و اسلحه همراه داشتند. این تصویرها اما هیچگاه منجر به توضیح مقامهای مسئول درباره مسئولیت و مجوزهای حسن میرکاظمی نشد.
محمدرضا طاهری (نفر اول از سمت چپ)، مداح مشهور و شریک حسن میرکاظمی.اما محمدرضا طاهری هم سالهاست که یک شرکت تاسیس کرده با اسم «لوح مهراندیش خام»، به شماره ثبت ۳۲۰۶۲۷. کار شرکت از سال ۱۳۸۷ شروع شد و در زمینه صادرات و واردات و «تولید و ساخت انواع لوح فشرده خام» محوز فعالیت داشت. شرکت «لوح مهراندیش خام» که قبلا دفترش در مرکز تهران، حوالی میدان انقلاب بود، سه سالی است که که دفترش را منتقل کرده شمال شهر، میدان آرژانتین. دو عضو جدید هم به هیات مدیره شرکت اضافه شدهاند: سید حسن میرکاظمی، به عنوان رئیس هیات مدیره و سید مسعود میرکاظمی، وزیر نفت دولت احمدینژاد و رئیس کمیته طرح و برنامه ستاد انتخاباتی ابراهیم رئیسی به عنوان مدیرعامل شرکت.
تصویر دوم؛ بدهکار میلیون دلاری
شرکت دنیای فلز سال ۱۳۴۰ در کیلومتر ۱۹جاده مخصوص کرج، در زمینی به مساحت ۶۵هزار متر مربع توسط خانواده وکیلی تاسیس شد. این شرکت که قبل از انقلاب ۵۷ از واحدهای موفق در تولید لوله و پروفیل بود، پس از انقلاب مانند بسیاری دیگر از واحدهای تولیدی به تملک حکومت درآمد. این شرکت مصادرهشده حدفاصل سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۲ تحت عنوان خصوصیسازی به خانواده میرکاظمی واگذار شد. روحالله و حسن میرکاظمی، دو چهره اصلی شرکت در عرض چند سال کار شرکت را توسعه دادند، ۴ شرکت جدید راهاندازی کردند و به بازار صادرات وارد شدند.
حسن میرکاظمی برای توسعه شرکت دنیای فلز و شرکتهای وابستهاش سراغ بانک کشاورزی رفت. بانک کشاورزی ۱۵ آذر ۱۳۸۷ اعلام کرد که شرکتهای میرکاظمی ۱۷۵میلیارد تومان به این بانک بدهکارند و شش ماه است که هیچ وجهی برای جبران بدهی نپرداختهاند. ۱۷۵ میلیارد تومان به قیمت دلار آن زمان، حدود ۱۸۵میلیون دلار میشد. بانک کشاورزی همچنین گزارش داده بود که ۴۰درصد این مبلغ بدون وثیقه بوده و صرفاً با ضمانت میرکاظمی پرداخت شده است. این عبارت به خوبی قدرت نفوذ میرکاظمی را نشان میداد. برادران میرکاظمی مدیریت این شرکت را سال ۹۶ به چند نفر دیگر واگذار کردند و چند شرکت تازه در حوزه فولاد راهاندازی کردند تا موقعیتشان را به عنوان یکی از غولهای موثر بازار فلزات ایران حفظ کنند و گزارشی هم درباره سرنوشت بدهیها منتشر نشده است.
علاوه بر این، بهار امسال گروهی با عنوان عدالتخواهان در استان گلستان خبر دادند که میرکاظمی، ۳۷میلیون یورو از بانک مرکزی صادرات استان گلستان وام گرفته که کالا وارد کند ولی ارز را از کشور خارج کرده و کالا هم وارد نکرده است. این پرونده هم قدیمی است و گفته میشود سازمان بازرسی کل کشور چند سال قبل به آن وارد شده ولی تاکنون پولی برگشت داده نشده است.
به گفته زاکانی در این پرونده که میزان بدهی و سودش به ۱۵۰۰میلیارد تومان رسیده، با دخالت اکبر طبری، معاون اجرایی دفتر رئیس قوه قضاییه رأی به سود میرکاظمی صادر شده و بانک صادرات به پولش نرسیده است.
میرکاظمی در آن سالها که بانک کشاورزی دنبال طلبش بود، در آسیای میانه و غرب ایران در حال تردد بود. بازار صادراتی شرکتهای آنها کشورهایی چون افغانستان، ارمنستان و عراق را در بر میگرفت و حسن میرکاظمی، مسئول صادرات و سفر به این کشورها بود. او در کشاکش این سفرها، با بابک زنجانی آشنا شد که آن سالها در آسیای میانه و کردستان عراق مشغول به کار بود.
تصویر سوم؛ شریک بابک زنجانیحسن میرکاظمی در هواپیمای شخصی بابک زنجانیبابک زنجانی، کلاهبردار مشهور که اکنون به جرم «فساد فیالارض» عدم پرداخت ۳میلیارد دلار پول حاصل از فروش نفت ایران به اعدام محکوم شده و در زندان است، از سال ۱۳۹۰ به طور جدی سرو کلهاش در اقتصاد ایران پیدا شد. آنگونه که امیرعباس سلطانیفر، نماینده مجلس نهم روایت کرده، مسعود میرکاظمی «در ورود بابک زنجانی به بخش نفت، نقش پررنگی داشت». میرکاظمی بعدها با بابک زنجانی اختلاف پیدا کرد و شروع به مصاحبه و افشاگری علیه او کرد. نفر دومی که برای بابک زنجانی ایفای نقش کرد، حسن میرکاظمی بود که به نوشته وبسایت بازتاب، «رابط بابک زنجانی با یک محفل امنیتی بود». او در مهمترین کمکش به بابک زنجانی، او را به سعید مرتضوی، مدیرعامل وقت سازمان تامین اجتماعی معرفی کرد. سعید مرتضوی آقای میرکاظمی را نیروی ارزشی بسیار مورد اعتماد معرفی کرده است.
آشنایی زنجانی و مرتضوی زمینهساز یک معامله ۴میلیارد یورویی بین زنجانی و مرتضوی شد و قرار بود زنجانی ۱۳۷ شرکت تامین اجتماعی را صاحب شود که با افشاگری رسانهای این معامله ناکام ماند.
نقطه اوج افشاگری، انتشار یک فیلم ۳۰دقیقهای در فروردین سال ۱۳۹۲ بود که نشان میداد جلسهای با حضور مرتضوی، بابک زنجانی و حسن میرکاظمی برگزار شده و در آن از رشوه خواهی ۳۰میلیارد تومانی فاضل لاریجانی، برادر صادق لاریجانی، رئیس سابق قوه قضاییه سخن به میان آمد. این ماجراها حتی به بازداشت موقت سعید مرتضوی منجر شد، حمید باقری درمنی هم در آن جلسه بود و بعدها به جرم فساد تحت تعقیب قرار گرفت و دیماه ۱۳۹۷ اعدام شد ولی حسن میرکاظمی سالم جان به در برد.
بابک زنجانی البته این ارتباطات را مفت به چنگ نیاورده بود. او در کیش شرکت سورینت را داشت و با حسین شیرازیمنش آشنا شد که همراه با حسن میرکاظمی پروژه تجاری-توریستی «تجار کیش» را پیش میبردند. این دو در آن دوران بحران مالی داشتند، بابک زنجانی به آنها ۴۳میلیارد تومان پرداخت کرد تا بدهیهایشان را بپردازند. او کل پروژه را تملک کرد، یک هتل هم از حسن میرکاظمی خرید و شیرازیمنش و میرکاظمی، دست چپ و راستش شدند. حسین شیرازیمنش، ۱۵دی ۱۳۹۲ بازداشت شد و همان زمان، ابراهیم رئیسی که معاون اول قوه قضاییه بود گفت شاید دستیار دیگر زنجانی یعنی میرکاظمی بازداشت شود ولی چنین نشد و او به فعالیتهای اقتصادیاش ادامه داد.
تصویر چهارم؛ مفسد گرفتار
حالا پس از بیست سال حاشیه، حسن میرکاظمی که پشت بسیاری ایستاده بود، پشتش خالی شده و راهی زندان شده است. اینطور که در نامه علیرضا زاکانی به ابراهیم رئیسی آمده، او «ارتباط وثیق» با اکبر طبری داشته و با اعمال نفوذ طبری پرونده بدهی هزار و پانصد میلیارد تومانی او به بانک صادرات گلستان به نفع میرکاظمی مختومه شده است.
از حلقه مافیایی که میرکاظمی عضوش بود، فعلاً سعید مرتضوی، اکبر طبری و بابک زنجانی در زندان هستند، پرونده حسین شیرازی منش مشخص نیست به کجا رسیده، حمید باقری درمنی اعدام شده، فاضل لاریجانی معلوم نیست کجاست و شایعاتی درباره خروجش از کشور منتشر شده است. البته یک مهره دیگر هم وجود دارد. در فیلمهایی که از جلسات این حلقه فاسد منتشر شد، بارها به نام یزدی، معاون وزارت اطلاعات دولت احمدینژاد اشاره شد که به رصد و هدایت ماجرا مشغول بوده است.
در این ساختار مافیایی حسن میرکاظمی را نهایت بتوان رابط چهرههایی چون یزدی دانست، مهره ارشد امنیتی نه مشخص است اکنون چه مسئولیتی دارد و به بهانههای امنیتی دربارهاش سخنی گفته نمیشود؛ مافیای فساد در ایران کماکان مصونیت دارد.
بنابر روایت یک عضو حزب اصلاحطلب اتحاد ملت، میرکاظمی در «باغ شخصیاش به همراه ۱۷ قلاده ببر» بازداشت شده است. باغ وحشی در جاده کرج که به «بهشت گمشده» مشهور است و یک پاتوق پر رفت و آمد محسوب میشود.
پاتوق حسن میرکاظمی که سال ۱۳۹۱ از سوی سایت بازتاب به عنوان «تاجر بسیجی» معرفی شد، محدود به همین باغ نبوده و او یک باشگاه ورزشی هم داشته و با رفقای نزدیک در آنجا دور هم جمع میشدند.
تصویر اول؛ رفقای مداح
«هیئت ثارالله مسجد امام الهادی» محله شمسآباد که بیست سالی عمر دارد، از پرمشتریترین هیئتهای عزاداری تهران است. بسیاری از کسانی که در سالهای گذشته در ایام محرم به این هیئت رفتهاند، حتماً یک مرد میانسال مو جوگندمی را دیدهاند که شال سبز بر گردن یا پیچیده دور سر نزدیک به مداحان نشسته و بر سر و سینه میزند. او سید حسن میرکاظمی است، از اعضای قدیمی پایگاه بسیج الهادی همان منطقه و اسپانسر مراسمهای مذهبی هیئت ثارالله.
حسن میرکاظمی در کنار محمود کریمی؛ داستان هفتتیرکشی آنها در یک ماجرای تصادف اتومبیل جنجالی شد.هیئت ثارالله و حسن میرکاظمی ده سالی است که میزبان دو مداح مشهور تهران در ایام محرم است؛ محمود کریمی و محمدرضا طاهری. این روزها همزمان با خبر بازداشت میرکاظمی، فیلمی از حضور این دو مداح در یک باشگاه ورزشی به همراه حسن میرکاظمی منتشر شده است.
محمود کریمی، دوستی بیشتری با میرکاظمی دارد و حاشیههای قدیمیتری هم دارند. مشهورترین حاشیه آنها به نیمهشب ۵ دیماه ۱۳۹۲ باز میگردد که وقتی در اتوبان بابایی تهران با خودرویشان در حال حرکت بودند، با یک خودروی ۲۰۶ تصادف کردند و پس از درگیری با صاحبان خودرو، اقدام به هفتتیر کشی کردند و ۵ تیر به ماشین پژو شلیک کردند. آن زمان وبسایت آینده در گزارشی نوشت که احتمالا هفتتیر متعلق به حسن میرکاظمی بوده ولی مسئولیتش را متوجه محمود کریمی کردند تا ماجرا راحتتر جمع و جور شود.
داستان هفتتیر کشی محمود کریمی و حسن میرکاظمی، دو تصویر مشابه دیگر هم دارد. تصویر اول مربوط به کشاکش روزهای سرکوب پس از انتخابات است که حسن میرکاظمی هفتتیر به کمر دارد و سوار بر موتور در خیابانهای تهران جولان میدهد. بابک زنجانی گفته است او در آن دوران پلیس بوده و برای دفاع از کشور انجام وظیفه میکرده و «برای جان مردم روی موتور اینور آنور میدوید» ولی سایت بازتاب نوشته که میرکاظمی «هیچ مسئولیت انتظامی نداشته و به صورت خودسرانه و بدون مجوز از اسلحه در برابر معترضان استفاده کرده است».
تصویر دیگر را نیز سایت بازتاب اسفند ۱۳۹۱ منتشر کرد. زنجانی و میرکاظمی در جریان سفر تاجیکستان به ترکیه، سوار بر جت شخصی بابک زنجانی بودند و اسلحه همراه داشتند. این تصویرها اما هیچگاه منجر به توضیح مقامهای مسئول درباره مسئولیت و مجوزهای حسن میرکاظمی نشد.
محمدرضا طاهری (نفر اول از سمت چپ)، مداح مشهور و شریک حسن میرکاظمی.اما محمدرضا طاهری هم سالهاست که یک شرکت تاسیس کرده با اسم «لوح مهراندیش خام»، به شماره ثبت ۳۲۰۶۲۷. کار شرکت از سال ۱۳۸۷ شروع شد و در زمینه صادرات و واردات و «تولید و ساخت انواع لوح فشرده خام» محوز فعالیت داشت. شرکت «لوح مهراندیش خام» که قبلا دفترش در مرکز تهران، حوالی میدان انقلاب بود، سه سالی است که که دفترش را منتقل کرده شمال شهر، میدان آرژانتین. دو عضو جدید هم به هیات مدیره شرکت اضافه شدهاند: سید حسن میرکاظمی، به عنوان رئیس هیات مدیره و سید مسعود میرکاظمی، وزیر نفت دولت احمدینژاد و رئیس کمیته طرح و برنامه ستاد انتخاباتی ابراهیم رئیسی به عنوان مدیرعامل شرکت.
تصویر دوم؛ بدهکار میلیون دلاری
شرکت دنیای فلز سال ۱۳۴۰ در کیلومتر ۱۹جاده مخصوص کرج، در زمینی به مساحت ۶۵هزار متر مربع توسط خانواده وکیلی تاسیس شد. این شرکت که قبل از انقلاب ۵۷ از واحدهای موفق در تولید لوله و پروفیل بود، پس از انقلاب مانند بسیاری دیگر از واحدهای تولیدی به تملک حکومت درآمد. این شرکت مصادرهشده حدفاصل سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۲ تحت عنوان خصوصیسازی به خانواده میرکاظمی واگذار شد. روحالله و حسن میرکاظمی، دو چهره اصلی شرکت در عرض چند سال کار شرکت را توسعه دادند، ۴ شرکت جدید راهاندازی کردند و به بازار صادرات وارد شدند.
حسن میرکاظمی برای توسعه شرکت دنیای فلز و شرکتهای وابستهاش سراغ بانک کشاورزی رفت. بانک کشاورزی ۱۵ آذر ۱۳۸۷ اعلام کرد که شرکتهای میرکاظمی ۱۷۵میلیارد تومان به این بانک بدهکارند و شش ماه است که هیچ وجهی برای جبران بدهی نپرداختهاند. ۱۷۵ میلیارد تومان به قیمت دلار آن زمان، حدود ۱۸۵میلیون دلار میشد. بانک کشاورزی همچنین گزارش داده بود که ۴۰درصد این مبلغ بدون وثیقه بوده و صرفاً با ضمانت میرکاظمی پرداخت شده است. این عبارت به خوبی قدرت نفوذ میرکاظمی را نشان میداد. برادران میرکاظمی مدیریت این شرکت را سال ۹۶ به چند نفر دیگر واگذار کردند و چند شرکت تازه در حوزه فولاد راهاندازی کردند تا موقعیتشان را به عنوان یکی از غولهای موثر بازار فلزات ایران حفظ کنند و گزارشی هم درباره سرنوشت بدهیها منتشر نشده است.
علاوه بر این، بهار امسال گروهی با عنوان عدالتخواهان در استان گلستان خبر دادند که میرکاظمی، ۳۷میلیون یورو از بانک مرکزی صادرات استان گلستان وام گرفته که کالا وارد کند ولی ارز را از کشور خارج کرده و کالا هم وارد نکرده است. این پرونده هم قدیمی است و گفته میشود سازمان بازرسی کل کشور چند سال قبل به آن وارد شده ولی تاکنون پولی برگشت داده نشده است.
به گفته زاکانی در این پرونده که میزان بدهی و سودش به ۱۵۰۰میلیارد تومان رسیده، با دخالت اکبر طبری، معاون اجرایی دفتر رئیس قوه قضاییه رأی به سود میرکاظمی صادر شده و بانک صادرات به پولش نرسیده است.
میرکاظمی در آن سالها که بانک کشاورزی دنبال طلبش بود، در آسیای میانه و غرب ایران در حال تردد بود. بازار صادراتی شرکتهای آنها کشورهایی چون افغانستان، ارمنستان و عراق را در بر میگرفت و حسن میرکاظمی، مسئول صادرات و سفر به این کشورها بود. او در کشاکش این سفرها، با بابک زنجانی آشنا شد که آن سالها در آسیای میانه و کردستان عراق مشغول به کار بود.
تصویر سوم؛ شریک بابک زنجانیحسن میرکاظمی در هواپیمای شخصی بابک زنجانیبابک زنجانی، کلاهبردار مشهور که اکنون به جرم «فساد فیالارض» عدم پرداخت ۳میلیارد دلار پول حاصل از فروش نفت ایران به اعدام محکوم شده و در زندان است، از سال ۱۳۹۰ به طور جدی سرو کلهاش در اقتصاد ایران پیدا شد. آنگونه که امیرعباس سلطانیفر، نماینده مجلس نهم روایت کرده، مسعود میرکاظمی «در ورود بابک زنجانی به بخش نفت، نقش پررنگی داشت». میرکاظمی بعدها با بابک زنجانی اختلاف پیدا کرد و شروع به مصاحبه و افشاگری علیه او کرد. نفر دومی که برای بابک زنجانی ایفای نقش کرد، حسن میرکاظمی بود که به نوشته وبسایت بازتاب، «رابط بابک زنجانی با یک محفل امنیتی بود». او در مهمترین کمکش به بابک زنجانی، او را به سعید مرتضوی، مدیرعامل وقت سازمان تامین اجتماعی معرفی کرد. سعید مرتضوی آقای میرکاظمی را نیروی ارزشی بسیار مورد اعتماد معرفی کرده است.
آشنایی زنجانی و مرتضوی زمینهساز یک معامله ۴میلیارد یورویی بین زنجانی و مرتضوی شد و قرار بود زنجانی ۱۳۷ شرکت تامین اجتماعی را صاحب شود که با افشاگری رسانهای این معامله ناکام ماند.
نقطه اوج افشاگری، انتشار یک فیلم ۳۰دقیقهای در فروردین سال ۱۳۹۲ بود که نشان میداد جلسهای با حضور مرتضوی، بابک زنجانی و حسن میرکاظمی برگزار شده و در آن از رشوه خواهی ۳۰میلیارد تومانی فاضل لاریجانی، برادر صادق لاریجانی، رئیس سابق قوه قضاییه سخن به میان آمد. این ماجراها حتی به بازداشت موقت سعید مرتضوی منجر شد، حمید باقری درمنی هم در آن جلسه بود و بعدها به جرم فساد تحت تعقیب قرار گرفت و دیماه ۱۳۹۷ اعدام شد ولی حسن میرکاظمی سالم جان به در برد.
بابک زنجانی البته این ارتباطات را مفت به چنگ نیاورده بود. او در کیش شرکت سورینت را داشت و با حسین شیرازیمنش آشنا شد که همراه با حسن میرکاظمی پروژه تجاری-توریستی «تجار کیش» را پیش میبردند. این دو در آن دوران بحران مالی داشتند، بابک زنجانی به آنها ۴۳میلیارد تومان پرداخت کرد تا بدهیهایشان را بپردازند. او کل پروژه را تملک کرد، یک هتل هم از حسن میرکاظمی خرید و شیرازیمنش و میرکاظمی، دست چپ و راستش شدند. حسین شیرازیمنش، ۱۵دی ۱۳۹۲ بازداشت شد و همان زمان، ابراهیم رئیسی که معاون اول قوه قضاییه بود گفت شاید دستیار دیگر زنجانی یعنی میرکاظمی بازداشت شود ولی چنین نشد و او به فعالیتهای اقتصادیاش ادامه داد.
تصویر چهارم؛ مفسد گرفتار
حالا پس از بیست سال حاشیه، حسن میرکاظمی که پشت بسیاری ایستاده بود، پشتش خالی شده و راهی زندان شده است. اینطور که در نامه علیرضا زاکانی به ابراهیم رئیسی آمده، او «ارتباط وثیق» با اکبر طبری داشته و با اعمال نفوذ طبری پرونده بدهی هزار و پانصد میلیارد تومانی او به بانک صادرات گلستان به نفع میرکاظمی مختومه شده است.
از حلقه مافیایی که میرکاظمی عضوش بود، فعلاً سعید مرتضوی، اکبر طبری و بابک زنجانی در زندان هستند، پرونده حسین شیرازی منش مشخص نیست به کجا رسیده، حمید باقری درمنی اعدام شده، فاضل لاریجانی معلوم نیست کجاست و شایعاتی درباره خروجش از کشور منتشر شده است. البته یک مهره دیگر هم وجود دارد. در فیلمهایی که از جلسات این حلقه فاسد منتشر شد، بارها به نام یزدی، معاون وزارت اطلاعات دولت احمدینژاد اشاره شد که به رصد و هدایت ماجرا مشغول بوده است.
در این ساختار مافیایی حسن میرکاظمی را نهایت بتوان رابط چهرههایی چون یزدی دانست، مهره ارشد امنیتی نه مشخص است اکنون چه مسئولیتی دارد و به بهانههای امنیتی دربارهاش سخنی گفته نمیشود؛ مافیای فساد در ایران کماکان مصونیت دارد.
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar