۵ نکته درباره آقازاده جنجالی این روزها: از عقده های سرکوب شده تا صداقتی که آقازاده های دیگر ندارند!
+26
رأی دهید
-12
عصر ایران - در روزهای اخیر، ویدئوهای پسر سفیر سابق ایران در ونزوئلا که توسط خود او منتشر می شود، بسیار جنجال برانگیز شده است.صفحه اینستای این آقازاده، پر است از عکس ها و فیلم های وی در ویلاهای باشکوه، خودروهای فوق لوکس و پارتی های آنچنانی در محل زندگی کنونی اش استانبول.
او چند روز پیش به منتقدانش گفت که یا بروید و پول دربیاورید یا بمیرید.
اگر او یک فرد معمولی و نه یک آقازاده بود و چنین هتاکانه پست نمی گذاشت، پرداختن به زندگی اش، روا نبود ولی درباره "آقازاده جوان تازه ثروتمند شده ای که اصرار به نمایش زندگی لاکچری اش دارد و با تکبر، به این و آن هم بد و بیراه می گوید" می توان به عنوان یک موضوع اجتماعی و سیاسی چند نکته را مورد تأمل قرار داد:
1 - داشتن ثروت، نه تنها مذموم نیست که بسیار هم مطلوب است؛ اما به رخ کشیدن ثروت، نشانه ای از عقده های سرکوب شده و تازه به دوران رسیدگی است.
در سال های اخیر، نمایش ثروت، به یک اپیدمی در جامعه ایران تبدیل شده است و این در حالی است که در تاریخ و فرهنگ ایران، هیچگاه چنین سابقه ای از فخر فروشی وسیع ثروتمندانه وجود نداشته است. هر چند فضای مجازی چنین امکانی را تسهیل کرده است اما این اتفاق تنها در فضای مجازی رخ نمی دهد و هر روز شاهد افرادی هستیم که خودروهای لاکچری شان را به رخ می کشند و حتی برای جلب توجه بیشتر، گاه در اگزوز خودروهای شان دستکاری می کنند تا صدای بلندش توجهات را به خود جلب کند!
علت شیوع این پدیده نیز مشخص و البته همچنان قابل مطالعه است: بسیاری از جوانان و حتی میانسالان امروز، سال های سال در فضای محدود اجتماعی و تنگناهای اقتصادی زندگی کرده اند. فرزندان مسؤولان نیز حتی اگر دچار مشکلات اقتصادی هم نبوده اند، به دلیل محافظه کاری یا باورهای واقعی خانواده، محدودیت های اجتماعی بیشتری را تجربه کرده اند. یکی از آنان می گفت که در تمام دوران نوجوانی اش در دهه 70 آرزو داشته تی شرت و شلوار لی بپوشد و با دوستانش به تفریح و خیابانگردی برود اما پدرش مانع می شده: "برای من بد است، به فکر موقعیت پدرت باش!"
بسیاری از همان افراد تحت فشار دیروز، اکنون به نان و نوایی رسیده اند و از نظر سنی هم تحت کنترل و اراده پدران شان نیستند، بنابراین مانند فنری که ناگهان رها شده باشد، می جهند و عقده گشایی می کنند و کفش 7 میلیون تومانی شان را به رخ می کشند تا مبادا کسی فکر کند آنها کفش 100 یا 500 هزار تومانی پوشیده اند!
علت دوم نیز، تازه به دوران رسیدگی است. شما هیچ گاه یک بازاری ریشه دار را نمی بینید که به این و آن بگوید "نگاه کنید! پیراهن من خیلی گرانقیمت است" یا از زوایای مختلف ویلای شمالش 100 تا عکس در شبکه های اجتماعی منتشر کند یا در پارتی هایش سلفی بگیرد و در اینستا بگذارد. اما کسی که ناگهان از فقر یا یک زندگی متوسط به ثروت نجومی برسد، مدام درگیر چنین رفتارهایی می شود چون "ثروتمند شده ولی فرهنگ ثروت در وی نهادینه نشده است" ؛ اصلاً فرصتی هم برای این نهادینه شده وجود نداشته است!
2 - کسانی که ناگهان ثروتمند شده اند، بیش از همه در معرض سؤالاتی مانند این هستند که چطور ماشین پژوی 206 اش ظرف یک سال به پورشه کائن تبدیل شد؟
در بسیاری از کشورهای پیشرفته جهان، اگر ناگهان 100 هزار دلار به حساب کسی که گردش مالی معمولی داشته است واریز شود، نهادهای نظارتی فوراً سراغ او می روند و از او می خواهند درباره منبع پول توضیح دهد؛ آنها می خواهند مطمئن شوند که کسی خارج از قوانین و قواعد پولدار نشود، چون تبعات اش را می دانند.
اما در ایران مکانیزم شفافی برای ایجاد شفافیت مالی وجود ندارد و معلوم نیست بعضی افراد از چه طریقی به ثروت های فوری می رسند، قمار؟ دزدی؟ اختلاس؟ زد و بند؟ رانت خواری؟ یا تلاش مجدانه قانونی؟!
3 - در این میان، کسانی که به نحوی با جریان های قدرت در ارتباط اند و مشخصاً آقازاده ها، باید شفافیت بیشتری در فعالیت های اقتصادی شان داشته باشند. کسی که فرزند سفیر ایران در ونزوئلا باشد (آن هم در اوج روابط ایران و ونزوئلا که ایران میلیاردها دلار سرمایه گذاری در آن کشور داشت) نمی تواند هم ثروت نجومی اش را به رخ بکشد و هم درباره منشأ آن کلیاتی مانند این که "استعداد داشتم و پول درآوردم" بگوید و انتظار داشته باشد مردم باور کنند و ای بسا استعدادش را هم تحسین نمایند! گو این که در این مملکت فقط برخی آقازاده ها استعداد دارند و آی کیوی بقیه مردم زیر 80 است.
هر چند کارهای پدران و پسران، اصولاً به هم مرتبط نیست ولی وقتی آقازاده جوانی بعد از پست گرفتن پدر، ثروتمند می شود، اینجا دیگر حرف هایی مانند ادعای سفیر سابق ایران در ونزوئلا که "کارهای پسرم ربطی به من ندارد، من نتوانسته ام او را هدایت کنم و به همین خاطر از پیش من به استانبول رفته است" مسموع نیست. ممکن است کارهای امروز پسر ربطی به پدر نداشته باشد ولی وقتی پسر نزد پدر صاحب منصب اش بود و احتمالاً از رانت پدر استفاده می کرد چه؟!
4 - کسانی که از طرق مشروع و در یک فرایند معقول پولدار می شوند، معمولاً پولی که برای به دست آوردنش زحمت کشیده اند را با ولخرجی به باد نمی دهند اما کسی که ثروت بادآورده دارد، در خرج کردن آن نیز بادگونه عمل می کند. این خود یک اماره است برای این که بدانیم ثروت های به دست آمده قانونی و مشروع بوده یا خیر. بنابر این کسی که به گفته خودش 180 میلیون تومان فقط برای خرید یک ساعت مچی هزینه می کند، این حق را به دیگران می دهد که به مشروع بودن پول او تردید کنند.
5 - آقازاده قصه ما، البته بر خلاف بسیاری دیگر از آقازاده ها، لااقل این قدر صداقت داشته است که به قول خودش "لایف استایل" اش را به نمایش عمومی بگذارد. خدا می داند در زندگی بسیاری از آقازادگان که علاوه بر رانت و ثروت، از پدران شان سیاست و زیرکی نیز به ارث برده اند و "لو نمی دهند" ، چه خبر است؟!
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar