زنانی که دنیا را اداره میکنند
- 5 ساعت پیش
اگر هیلاری کلینتون، در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در ماه نوامبر برنده شود، تعداد زنانی که دارای یکی از مهمترین و پرمسؤلیتترین شغلها در جهان هستند به پنج نفر خواهد رسید؛ یعنی رهبران سه کشور پیشرفته صنعتی جهان-آمریکا، آلمان و بریتانیا و رؤسای دو نهاد مهم مالی یعنی صندوق بین المللی پول و بانک مرکزی آمریکا (فدرال رزرو).
این احتمال نیز وجود دارد که دبیر کل آتی سازمان ملل متحد یک زن باشد.
البته ما هنوز در باره رئیس جمهوری آینده آمریکا و دبیر کل بعدی سازمان ملل نمیتوانیم با قاطعیت صحبت کنیم ولی بگذارید برای تفریح هم شده برای یک لحظه تصور کنیم که جهان را زنان اداره میکنند. یا حداقل جهانی را مجسم کنیم که اداره بخش قابل توجهی از آن، علاوه بر پنج زنی که به آن اشاره کردیم، به عهده ۲۲ زن دیگری است که دارای مقام سلطنت، ریاست جمهوری و نخست وزیری هستند.
این سناریو واقعا به چه معنی است؟ اگر زنان در رأس این سمتهای مهم باشند چه چیزی حقیقتا تغییر خواهد کرد؟
از یک نظر، این تغییر بسیار زیادی خواهد بود چرا که به طور مسلم پدیده بیسابقهای در جهان و شکاف بزرگی در سد نامرئی تبعیض علیه زنان خواهد بود. نیم قرن پیش قابل تصور نبود که اداره امور در دست چنین تعداد قابل توجهی از زنان باشد.
چنانچه شما هم مثل من معتقد باشید که اگر زنان بیشتری در همه رشته ها عهده دار مشاغل مهم باشند، همه ما در وضع بهتری خواهیم بود، پس باید یک چنین اتفاقی را جشن گرفت.
نتیجه بررسی های متعدد جهانی نشان می دهد که سازمان هایی که زنان و مردان مشترکا آن را اداره می کنند، عملکرد بهتری دارند.
هنگامی که تجربیات و شیوه های مختلف با هم ترکیب می شوند تصمیم های بهتری اتخاذ می گردد. همچنین نشان داده می شود که نصف استعدادهای جهان از روند انتخابات کنار گذاشته نمی شوند.
علاوه بر این داشتن نخست وزیر، رئیس جمهور، دبیر کل، وزیر دارایی، رئیس و مدیرعامل زن، این پیام مشهود را به زنان جوانتر می فرستد که آنها هم قادر هستند به این سمتها برسند.
در نتیجه دختران جوان می توانند خود را در اقامتگاه نخست وزیر بریتانیا یا پارلمان آلمان مجسم کنند و تصورشان این نباشد که اینها موارد نادری است و احراز این سمتها برای همه امکان پذیر نیست.
ولی در عین حال از خودم می پرسم آیا حتی این موفقیتها برای این که شیوه رهبری که هنوز به شدت خصوصیات مردانه دارد، عوض شود، کافی است؟
به نظر می رسد کسانی که در زمینه اوضاع بازرگانی و مالی جهانی مطالعه می کنند اکنون به این نتیجه رسیده اند که در این رشته ها تنها استفاده از زنان در پست های کلیدی کافی نیست بلکه باید تغییرات رادیکال بیشتری در شیوه مدیریت صورت گیرد تا عملا بیشتر با خصوصیات زنان جامعه همآهنگی داشته باشد. به عقیده من این توصیه نه تنها در مورد مسائل مالی و بازرگانی، بلکه در سایر موارد مانند سیاست، مسائل رسانه ای، نظامی، پزشکی و غیره هم باید منظور شود.
یکی از دلایل این که سازمان هایی که کارمندان زن بیشتری دارند خوب کار می کنند، این است که شیوه مدیریت زنان متفاوت با مردان است. اگر چه این توجیه تا حدی بحث انگیز است ولی باید گفت زنان کیفیتهای بخصوصی را مطرح می کنند که مردان در مقایسه کمتر آن را دارند.
زنانی که در رده های بالا هستند احساسات خود و دیگران را بهتر درک و اداره می کنند، خوب گوش می کنند، و توافق عمومی را به مناقشه ترجیح می دهند. آنها همچنین معلمهای خوبی هستند. البته این توصیفها تا اندازه ای کلی صحبت کردن است ولی خیلی هم با حقیقت فاصله ندارد.
اما برای زنی که در یکی از پست های رده بالاست، این که بتواند به تنهایی تغییرات زیاد ولی لازم را انجام دهد، کار مشکلی است.
به همین جهت گر چه این شروع خوبی است ولی همه چیز را عوض نمی کند.
چیزی که زنان عالیمقام دنیا اکنون به آن نیاز دارند، داشتن ارتشی از زنان است که به ارتش مردانی که زیر دست آنان کار می کنند ملحق شوند.
در آن موقع است که دنیای ما واقعا تغییر خواهد کرد.
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar