نفت؛ صحنه رویارویی ایران و عربستان
- 9 ساعت پیش
اقتصاد هر دو کشور ایران و عربستان سعودی تا حد زیادی به درآمد نفت وابسته است و کاهش قیمت نفت خام در جهان بر اقتصاد این دو کشور اثر زیادی گذاشته است.
از سوی دیگر این دو کشور درگیر رقابتی شدید بر سر نفوذ منطقه ای خود هستند.
نتیجه رویارویی ایران و عربستان در اوپک چه خواهد بود؟
افزایش دور از انتظار تولید نفت در ایران
پس از اعمال تحریمهای نفتی توسط اروپا و آمریکا در سال ٢٠١٢، تولید نفت ایران یکباره بیش از حدود یک میلیون بشکه در روز کاهش یافت. این میزان کاهش عملاً به کاهش در صادرات مربوط بود چون مصرف داخلی تغییر چندانی نکرده بود. با برداشته شدن تحریمها در ژانویه امسال، نظر اکثر کارشناسان نفتی این بود که ایران برای رسیدن به سطح پیشین تولید، حداقل یک سال وقت لازم دارد و گروهی هم معتقد بودند که ایران اصولاً نخواهد توانست به سطح تولید پیشین برسد.
اما گزارش اخیر بلومبرگ حاکی از آن است که صادرات نفت ایران در ماه آوریل (ماه گذشته) بهطور غیرمترقبه به ٢ میلیون بشکه در روز رسیده است. گزارش نتیجه میگیرد که با جمع کردن این عدد با مصرف داخلی (١.۶ میلیون بشکه در روز) ایران توانسته ظرف تقریباً چهار ماه به تولید قبل از تحریمها دست پیدا کند و به این ترتیب جایگاه قبلی خود را میان اعضاء اوپک به دست آورد (ایران ادعا میکند که قبل از تحریمها بین ۴ تا ۴.٢ میلیون بشکه در روز تولید میکرده، اما بلومبرگ با استناد به اسناد رسمی که خود ایران در اختیار اوپک گذاشته این ادعا را رد میکند).
شکست نشست دوحه
در روز ٢٩ فروردین ماه امسال نشست کشورهای عضو اوپک در دوحه برای تثبیت میزان تولید نفت به شکست انجامید. هدف، جلوگیری از سقوط بیشتر قیمت نفت از طریق مهار تولید بود، اما این اقدام با مخالفت عربستان روبرو شد. ایران از قبل تصمیم گرفته بود در جلسه مزبور شرکت نکند چرا که هدفش این بود که اول به جایگاه سابق خود باز گردد و سهم خود را در تولید نفت در بازارهای جهانی به حداکثر ممکن برساند. عربستان با این استدلال که ایران هم باید زیر بار تثبیت میزان تولید خود برود (هر چند که با اطلاعات آنروز ایران هنوز از میزان تولید پیش از تحریمها فاصله داشت) از امضای توافقنامه نهائی خودداری کرد و نهایتاً جلسه مزبور به شکست انجامید.
انقلاب در عربستان؟
کاهش ۵٠ درصدی قیمت نفت در کشوری که ٩٠ درصد درآمد حکومت از محل فروش نفت است یک ضربه جدی محسوب میشود. نتیجه، ٩٨ میلیارد دلار کسری بودجه در سال ٢٠١۵ بود که عربستان را وادار کرد تا از ذخایرش برداشت کند. در پی این اقدام، صندوق بینالمللی پول هشدار داد که در ادامه این روند ظرف ۵ سال آینده داراییهای عربستان به صفر خواهد رسید.
شاهزاده محمد بن سلمان، جانشین ٣٠ ساله ولیعهد عربستان عملاً کنترل امور را در این کشور به دست گرفته است. او ماه گذشته میلادی برنامه بلندپروازانه خود را با عنوان "چشم انداز ٢٠٣٠" (که طراحی آن توسط شرکت مشاوره آمریکایی مک کینزی صورت گرفته) اعلام کرد. او در مصاحبهای پنج ساعته با بلومبرگ گفت که کشورش در صدد است ۵ درصد از سهام شرکت نفتی آرامکو، بزرگترین شرکت نفتی جهان را که سهام آن تماماً متعلق به حکومت عربستان است، به فروش بگذارد. وی اضافه کرد که با فروش بخشی از سهام و انتقال بقیه سهام آرامکو به "صندوق سرمایهگذاری عمومی" (صندوقی که از سال ١٩٧١ مشغول به کار بوده) این صندوق با ارزشی معادل ٢ هزار میلیارد دلار بزرگترین صندوق سرمایهگذاری دولتی موجود در دنیا را شکل خواهد داد.
به گفته محمد بن سلمان، مأموریت این صندوق این است که با سرمایهگذاری در زمینههای مختلف و تولید درآمد از راههای غیر نفتی، تا سال ٢٠٣٠ عربستان را به کشوری تبدیل کند که دیگر وابسته به نفت نیست. ظرف یک ماه گذشته بحثهای فراوانی از سوی متخصصین در این ارتباط مطرح شده، از جمله این که شرط اول ورود یک شرکت به بازار سهام شفافیت کامل مالی است. کم نیستند ناظرانی که معتقدند با توجه به وضعیت خاص حکومت عربستان، شفاف سازی گردش مالی آرامکو غیرمحتمل است.
عربستان از سال ٢٠١۴ که قیمتهای نفت رو به کاهش گذاشت، تولید خود را بر پایه دو نظریه، یکی اقتصادی و دیگری ژئوپلیتیک (رقابت و تلاش برای تضعیف ایران و روسیه)، کاهش نداد و اجازه داد که قیمت نفت مرتباً سقوط کند.
در ابتدای کار توجه عربستان بیشتر متوجه جنبه اقتصادی قضیه بود. فرضیه اقتصادی عربستان این بود که از این طریق میتواند کمپانیهای "نفت سنگ" آمریکایی را که مثل قارچ هر روز در گوشه و کنار آمریکا میروییدند از صحنه خارج کند. این تئوری "تا امروز" جواب داده است (متخصصین آمریکایی به شدت مشغول کارند که هزینه استخراج نفت سنگ را پائین بیاورند). بیش از ۶٠ شرکت "نفت سنگ" ورشکسته شدهاند و ورشکستگان بیشتری هم در راهند. طبق نظر متخصصین نفت، برای اقتصادی بودن استخراج نفت سنگ، قیمت نفت باید بر روی ۶٠ تا ۶۵ دلار تثبیت شود تا هزینهها را بپوشاند.
اما واکنش عربستان در دوحه از جنسی دیگر و کاملاً سیاسی بود. هدف عربستان ایجاد فشار بر ایران و جلوگیری از افزایش تولید آن کشور بود.
در شرایط کنونی، اگر اتفاق غیر مترقبهای نیفتد، ایران با توجه به افزایش تولیدش به سطح پیش از تحریم، در نشست بعدی اوپک در ماه ژوئن که در وین تشکیل میشود شرکت خواهد کرد.
در چنین صورتی دو سناریو قابل تصور است. اول، این احتمال وجود دارد که روسیه، دومین تولید کننده نفت پس از عربستان که عضو اوپک نیست، اما در این جلسات به دعوت اوپک شرکت میکند، با ایران متحد شود و برای اجرای سیاست کنترل جهانی قیمت نفت توسط اوپک پافشاری کنند. اگر این امر میسر نشد، بر تثبیت سطح تولید اصرار میورزند. ممکن است این درخواست حتی در میان متحدان عربستان هم خریدار داشته باشد چرا که همگی از این وضعیت قیمت نفت تحت فشار شدیدند.
اگر ایران و روسیه از سوی کشورهای دیگر حمایت شوند، این احتمال هست که عربستان از موضعی که در دوحه گرفته بود عقبنشینی کند و به "فریز نفتی" (تثبیت سطح تولید) رضایت دهد. اگر چنین شود میتوان گفت که برای اولین بار بعد از انقلاب ایران کنترل اوپک از دست عربستان خارج شده است. این امر به افزایش قیمت نفت منجر خواهد شد.
اما گروهی از متخصصان نفتی معتقدند که محمد بن سلمان به سه دلیل زیر بار نخواهد رفت. اول اینکه به برنامه "چشم انداز ٢٠٣٠" خود بسیار مطمئن است و هراسی از سقوط بیشتر قیمت نفت ندارد (او به بلومبرگ گفته بود که نفت اگر به زیر ٣٠ دلار هم برسد، برنامه مزبور با مشکل روبرو نخواهد شد). دوم اینکه، عربستان حاضر نیست قیمت نفت بالا رفته و شرکتهای "نفت سنگ" دوباره وارد صحنه شوند. سوم، عربستان نمیخواهد با افزایش قیمت نفت، فشار بر روی ایران کاهش پیدا کند.
شکست دوباره نشست اوپک میتواند نظر برخی از کارشناسان را که معتقدند ادامه درگیری ایران و عربستان در چارچوب اوپک، عملاً قدرت تصمیمگیری را از این سازمان خواهد گرفت و به مرگ آن سازمان خواهد انجامید، تقویت میکند.
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar