måndag 7 september 2015

یادداشت‌های کوبا: زندگی بدون اینترنت

یادداشت‌های کوبا: زندگی بدون اینترنت

  • 1 ساعت پیش
اسکوپ، نام رمانی است درباره آدمی که در مناطق روستایی انگلستان زندگی می‌کند و هر از چندی درباره طبیعت چیزی برای یک روزنامه می‌نویسد. دست بر قضا او را با یک فامیل دورشان اشتباه می‌گیرند و این آقا برای گزارش بحران‌های یک کشور آفریقایی به سفری دور و دراز فرستاده می‌شود.
حالا چند نکته مربوط به این رمان و حواشی‌اش:
  • "اولین وا" (Evelyn Waugh) این رمان را در سال ۱۹۳۸ نوشته است.
  • دوبار این رمان در تلویزیون و یک بار برای سینما بازسازی شده است.
  • یک نسخه رادیویی از این رمان ساخته شده است.
  • اسم روزنامه‌ای که در این رمان آمده، حالا روی یک وبسایت خبری آمریکایی است: The Daily Beast
  • "اولین" در انگلیسی هم نام مرد است و هم نام زن.
  • نویسنده اسکوپ مرد است. در سال ۱۹۰۳ به دنیا آمده و در ۶۲ سالگی درگذشته است.
یک شب در هاوانا، بعد از شام با همکاران حرف می‌زدیم. از هر دری سخنی و از تجربیات آن روز می‌گفتیم.
صحبت به رمان اسکوپ کشیده شد. یکی از همکاران کلی درباره رمان حرف زد اما اسم نویسنده از یادش رفته بود.
طبیعی است. نه؟ ما خیلی چیزها از یادمان می‌رود و چیزهای بیشتری هم هست که ما اصلا هیچ‌وقت درباره‌اشان چیزی نمی‌دانستیم. اولین (نخستین) کاری که در چنین موقعیت‌هایی انجام می‌دهیم این است که به سراغ تلفن‌های همراهمان می‌رویم و با یک جستجوی ساده به جواب می‌رسیم. که گاه بسیار به درد بخور است. مثلا همین که در نوشتن نامه به کسی با نام "اولین" دقت کنم که آقا یا خانم را درست استفاده کنم.
در کوبا دسترسی به اینترنت به راحتی بسیاری از کشورها نیست. نه تلفن‌های همراه خدمات اینترنت ارائه می‌دهند و نه رستوران‌ها، خانه‌ها و مغازه‌ها سیستم وای‌فای دارند. هتل‌ها هم یکی در میان به شما خدمات اینترنت ارائه می‌کنند که هم گران است و هم سرعت پایینی دارد.
دولت کوبا کم کم، دسترسی به اینترنت را در کشور بیشتر می‌کند. تا چندی پیش در کوبا فقط دفاتر مخابراتی، کتابخانه‌ها و دانشگاه‌ها بودند که چند کامپیوتر داشتند و با سرعتی پایین به مردم اجازه دسترسی به اینترنت می‌دانند. حالا چند ماهی می‌شود که در چند خیابان سه شهر این کشور، دسترسی به اینترنت ممکن شده است.
کسانی که بخواهند وارد اینترنت شوند باید در پیاده‌روی این خیابان‌ها بایستند و با اطلاعات کارت اینترنتی که خریده‌اند وارد شبکه شوند.
بسیاری از این مردم برای تماس با دوستان و آشنایانشان در خارج از کشور به همین چند خیابان می‌آیند. از مدل در دست گرفتن تلفن‌های همراهشان می‌شد حدس زد. گوشی‌ها را در گوششان کرده بودند و با خوشی و لبخند رو به گوشی حرف می‌زدند و به صفحه‌اش خیره بودند.
برگردیم به پشت میز شام ما. بحث کشیده شده به اینکه زندگی بدون اینترنت بهتر است یا نه؟ آیا حالا که درکوبا هستیم و تلفن‌هایمان از کار افتاده‌اند بهتر با هم معاشرت می‌کنیم؟ دوستی‌هایمان بیشتر می‌شود؟
چند دسته شدیم. چند نفری از موقعیت الانمان به عنوان "مثل روزهای خوش قدیم" یاد می‌کردند. چند نفری هم مخالف این نظر بودند. من از مخالفان بودم.
دسترسی به اینترنت به من کمک می‌کند که مثلا درباره یک نام یا تاریخ روی دادن یک واقعه تاریخی با کسی بحث نکنم. بودن در شبکه جهانی به من کمک می‌کند تا هروقت می‌خواهم چیزی یاد بگیرم به آن مراجعه کنم و حتی اگر دانشی سطحی به دست می‌آورم راه عمیق‌تر شدن در آن را هم می‌آموزم.
و البته که همه ما گاهی، و گاهی بیشتر از فقط گاهی، وقتمان را در شبکه‌های اجتماعی و غیره تلف می‌کنیم.
شاید الان برآوردن نیازهای عاطفی برای کوبایی‌هایی که به اینترنت دسترسی دارند، مهمتر باشد اما دور نیست زمانی که کوبایی‌ها هم در اینترنت به دنبال چیزهایی باشند که نمی‌دانند. چیزهای به درد بخوری مثل یک رژیم غذایی سالم یا چیزهای نه
چندان به درد بخوری مثل اینکه "اولین وا" هفت فرزند داشته که یکی از آنها روزنامه‌نگار بوده است.

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar