پادشاه جدید و بحرانهای داخلی عربستان سعودی
- 30 آوریل 2015 - 10 اردیبهشت 1394
(این یادداشت پیش از تغییرات اخیر در حکومت عربستان نوشته شده و بر مشکلات داخلی این کشور تمرکز دارد)
جنگ در یمن تشدید شده و بر تعداد تلفات آن افزوده میشود. عربستان سعودی توانسته حمایت تعداد قابل ملاحظهای از حکومتهای عربی منطقه را برای عملیات نظامی خود در یمن جلب کند. مقامات سعودی نشان دادهاند که به هیچ وجه حاضر نیستند بر سر حوزه نفوذ منطقهای خود مسامحه کنند، ولی آنها با مشکلات داخلی قابل ملاحظهای هم روبرو هستند.
پادشاهی عربستان سعودی خود را حکومتی با ثبات و با اعتماد به نفس جلوه می دهد ولی در عالم واقعیت کشور چندان باثباتی نیست. تهدیدهایی که منشاء آن اختلافات قبیله ای، فرقه ای و تضادهای طبقاتی است برای حکومت این کشور خطرناک تر از آن چیزی است که "هلال شیعی" نامیده می شود.
حاکمان عربستان سعودی یا این چالش های مهم را نادیده می گیرند و یا سعی می کنند با پیشبرد یک سیاست خارجی تهاجمی، آنها را پنهان کنند. استفاده از سیاست خارجی برای مهار مشکلات داخلی سنت قدیمی تمامی حکومت های خاورمیانه است. همیشه یک "دشمن خارجی" می تواند در داخل نوعی اتحاد ناسیونالیستی ایجاد کند و یا حکومت امنیتی را توجیه کند. بنابراین چنین تاکتیکی همیشه برای رژیم های خودکامه مفید بوده است.
در حقیقت ابعاد و پیامدهای بحران یمن برای عربستان سعودی بسیار فراتر از بلندپروازی های منطقه ای است. جنگ یمن برای پادشاه جدید عربستان سعودی و اطرافیان او عواقب سیاسی مهمی دارد. ملک سلمان بن عبدالعزیز آل سعود که در ژانویه ۲۰۱۵ به پادشاهی رسید و به فاصله سه ماه بلندپروازانه ترین سیاست خارجی عربستان در دوره اخیر را شروع کرد.
اولین مانورهای سیاسی ملک سلمان نشان می داد که سیاست خارجی مهم ترین اولویت او خواهد بود، ولی در عین حال چندین عامل داخلی ثبات در این کشور را تهدید می کنند.
فقر و بیکاری
از سال ۱۹۷۳ که بحران نفت اقتصاد سراسر جهان را تحت تاثیر خود قرار داد و قیمت نفت افزایش یافت، عربستان سعودی همیشه به عنوان یک کشور نیرومند، ثروتمند، مرفه و با ثبات تلقی شده است. اما این تصویر، منعکس کننده همه واقعیت های موجود نیست.
عربستان سعودی صاحب بیشترین خانواده های ابرثروتمند در سراسر جهان است، ولی در عین حال ۲۰ درصد جمعیت آن زیر خط فقر زندگی می کنند. ثروت خالص خاندان سلطنتی عربستان سعودی ۱.۴ تریلیون دلار است و هزاران شاهزاده از جلال و شکوه ناشی از عضویت در ثروتمندترین خانواده کشور بهره می برند. با این همه بسیاری از مردم عادی عربستان به زحمت و در حاشیه جامعه گذران می کنند.
سن بیش از دو سوم جمعیت عربستان زیر ۳۰ سال است و تقریبا سه چهارم تمام بیکاران کشور بین بیست تا سی ساله هستند. بسیاری از آنها تحصیلات دانشگاهی دارند و امیدوارند که مشاغل دائم و دولتی پیدا کنند. اما به مرور تعداد فرصت های شغلی کاهش می یابد و افرادی که با ساختار دولتی روابط فامیلی نزدیک تری دارند شانس بیشتری برای پیدا کردن کار دارند.
ملک عبدالله، پادشاه سابق عربستان برای حل مشکلات اقتصادی کشور گام های مثبتی برداشت ولی خشم مردم از فساد مالی و اداری رو به افزایش است. عربستان سعودی سیستم یارانه و تامین اجتماعی بسیار پرهزینه ای دارد، اما با این وجود شکاف شدید بین دارا و ندار به یک بمب ساعتی بدل شده که هر لحظه ممکن است منفجر شود و تنش های نهفته در جامعه را آشکار کند.
افراط گرایی
با توجه به وضعیت اقتصادی مورد اشاره، جای تعجب ندارد که درصد قابل ملاحظه ای از پیکارجویان خارجی که در صفوف گروه داعش می جنگند، مردان جوان اهل عربستان سعودی هستند. تخمین زده می شود که بیش از دو هزار و ۵۰۰ شهروند سعودی به این گروه جهادی فراملیتی پیوسته اند و اکثر آنها حکومت عربستان سعودی را از نظر سیاسی و مذهبی فاسد می دانند.
حضور پر شمار شهروندان سعودی در صفوف داعش در عین حال نشان می دهد که به احتمال زیاد بخشی از جمعیت این کشور با گروه داعش و خلافت خودخوانده آن همدلی دارند و این برای امنیت عربستان یک خطر بالقوه بسیار جدی است. به نظر می رسد که عواملی مثل فقر، فساد مالی و سیاسی و بی عدالتی اجتماعی به مرور افراد متمایل به داعش را به انبار باروتی بدل خواهد کرد که امنیت عربستان را تهدید می کند.
فرقه گرایی
حدود پانزده درصد جمعیت عربستان سعودی شیعه مذهب هستند و از زمان تاسیس عربستان در سال ۱۹۳۲ تاکنون همواره مورد انواع تبعیض ها بوده اند. شمار زیادی از شیعیان در نواحی نفت خیر شرق کشور زندگی می کنند، اما زندگی اقتصادی، اجتماعی و مذهبی آنها توسط حکومت عربستان که پرچمدار وهابیت است، کنترل و محدود شده است.
سالهای موسوم به بهار عربی که موج جدیدی از فرقه گرایی را در منطقه خاورمیانه به راه انداخت در عربستان سعودی نیز تنش های فرقه ای را تشدید کرد. شیعیان معترض به عربستان سعودی که در آغاز از جنبش های موسوم به "بهار عربی" الهام می گرفتند، امروزه مواضع فرقه ای آشکارتری دارند. موضع گیری فرقه ای شیعیان تا حدی واکنش به سیاست های فرقه گرایانه حکومت عربستان سعودی در سطح منطقه است که به این شکل در داخل کشور واکنش برانگیز شده است.
از زمان شروع عملیات نظامی عربستان سعودی در یمن که هدف فرقه ای کاملا مشخصی دارد، تنش های فرقه ای در خود عربستان نیز تشدید شده است. حملات لفظی علیه شیعیان در شبکه های اجتماعی افزایش یافته و برخی از مقامات مذهبی توهین آشکار به اعتقادات شیعیان را ادامه می دهند. در این اواخر گروهی از شیعیان به یک پاسگاه پلیس در قطیف حمله مسلحانه کردند و این موارد پراکنده از حملات و حوادث خشونت آمیز، ثبات کشور را با چالش روبرو کرده است.
روز هشت آوریل پس از کشته شدن دو مامور پلیس توسط مهاجمان مسلح ناشناس در شهر ریاض، سعود بن نایف بن عبدالعزیز، والی ولایت شرقی در سخنانی علنی گفت که "نجاسات شیطانی" در میان جامعه شیعه ساکن کشور زندگی می کنند. چنین لحن توهین آمیزی باعث خواهد شد که دشمنی شیعیان تشدید شود و در نتیجه تنش بالا بگیرد.
فشارها بر حکومت عربستان سعودی با سرعت رو به افزایش است. پادشاه جدید کشور تمایل دارد خود را پاسدار اسلام سنی در کل منطقه و ناجی یمن نشان دهد، اما شواهد زیادی وجود دارد که نشان می دهد تخت سلطنت خاندان آل سعود بر شن بنا شده و بنیان های آن در حال تغییر است.
ناسیونالیسم سعودی ممکن است واقعا از طریق یک جنگ نیابتی دیگر با حکومت ایران در خاک یمن تقویت شود، ولی این فقط خواهد توانست بر مشکلات ساختاری و عمیقی سرپوش بگذارد که به مرور دارند حکومت عربستان سعودی را فلج می کنند.
* دکتر افشین شاهی مدیر مرکز مطالعات اسلام سیاسی دانشگاه بردفورد و نویسنده کتاب "سیاست مدیریت حقیقت در عربستان سعودی" است.
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar