گربهای در عشرت؛ عشق به حیوانهای خانگی در افغانستان
- 29 مهٔ 2015 - 08 خرداد 1394
نفیسه نام کوچکترین عضو خانواده غزل است. اما این عضو خانواده یک انسان نیست، او گربه دو ساله عشوهگری است که رفیق روزهای خوب و بد غزل بوده است.
غزل پزشک است و از کودکی با حیوانات خانگی بزرگ شده، نفیسه نسل سوم گربههایی است که در دامن خانواده غزل پرورش یافتهاند. نفیسه دو سال پیش به دنیا آمد و غزل نام گربهاش را خودش گذاشت.
جنگ در افغانستان بسیاری از لایههای زندگی را پوشانده، درگیری ذهنی مردم با رویدادهای سیاسی و خشونتی که در این کشور اتفاق میافتد سبب شده خیلی از حاشیههای زندگی از نظر دور بماند. یکی هم فرهنگ نگهداری از حیوانات خانگی است، موجوداتی که مدتها یار و همخانه برخی از افغان ها بودهاند.
اما در سالهای اخیر که اقتصاد و زندگی مردم رو به متحول شدن نهاده، این فرهنگ آهسته آهسته جان گرفته است.
یک عمر زندگی با حیوانات خانگی
دکتر غزل شریفی میگوید از هنگامی که دست چپ و راستش را شناخت با حیوانات خانگی سر و کار داشت. او حالا در محله مرفه کابل زندگی میکند و تا چند هفته دیگر نخستین نوازد خودش به دنیا خواهد آمد.
غزل: "مردم به این باور بودند که نفیسه پشکک/بچهگربه ما به نوزاد ضرر دارد، ولی من خودم تحقیق کردم و علمی ثابت شده که [ضرری ندارد] بسیار علاقه دارم بچهام که به دنیا آمد با حیوانات خانگی آشنا و بزرگ شود و مهربانی با حیوانات را از همان کودکی یاد بگیرد."
نگهداری حیوانات خانگی حتی برای شهرنشینهایی مثل غزل دشوار است. او باید با عرف و رسمی که در جامعه حاکم است کنار بیاید. غزل میگوید: "جامعهای داریم که در آن بسیاری فکر میکنند نگهداری حیوان در داخل خانه یک مساله ضد اسلامی است."
برای دکتر غزل اما اهدافی که دارد مهم است، چون بسیاری از دوستان و همسایهها و نزدیکانش "واکنش بد نشان میدهند و فکر میکنند حیوانات کثیف اند و مرض دارند"، غزل میگوید باید به مردم بفهماند که حیوانات خانگی نه تنها ضرر ندارد که به بهبود روحیه و احساسات انسان هم کمک میکند.
غزل میگوید داشتن حیوان خانگی برایش احساس خوبی میدهد: "گربه موجودی است که صاحبش را دوست دارد و محبت زیادی میدهد، در هر حالتی که باشم، خصوصا از کار که بر می گردم و خسته میباشم. برای من که دوست شخصی هم ندارم، گذارندن وقت با نفیسه لذت بخش است."
اشتیاق پر دردسر
مصرف ماهانه خوراک و نگهداری گربهای مثل نفیسه چهل دلار معادل بیش از دو هزار افغانی است. در کابل پایتخت افغانستان تعداد مراکزی که مواد خوراکی ویژه حیوانات خانگی عرضه میکنند محدود است. غزل برای فراهم کردن خوراک گربهاش باید به فروشگاه زنجیرهای و گرانقیمت فاینست و یا "بازار بوش" یا چند مرکز انگشت شمار برود.
میانگین درآمد کارکنان دولت در افغانستان چیزی حدود هشتاد تا صد دلار در ماه است و برای بسیاری از خانوادهها "داشتن یک حیوان در خانه، داشتن یک نانخور اضافی است." غزل میگوید که به گربهاش غذای گران قیمت نمیخرد و غذاهای ارزان و متوسطی که نفیسه دوست دارد را فراهم میکند.
غزل در آپارتمان زندگی میکند. به نظر او نگهداری حیوانات خانگی در خانههایی که حیاط دارد آسان است، برای همین تعدادی سگ و گربه را به خانهای که حیاط بزرگتری دارد فرستاده است.
هرچند نگهداری حیوانات اهلی در افغانستان از سالیان پیش رایج است و افغان ها در خانههای خود سگ، گربه، خرگوش و عمدتا انواع مختلف پرنده نگهداری میکنند اما نگهداری این حیوانات بیشتر به دلیل بهره کشی بوده و این حیوانات در بیرون از سقف خانهها نگهداری شده اند.
با این همه نگهداری حیوانات اهلی هم در شرایط چندان خوبی صورت نمیگیرد، به دلیل پایین بودن سطح آگاهی و بی توجهی صاحبان حیوانات، دقت چندانی به جلوگیری از انتقال امراض از حیوان به حیوان و از حیوان به انسان و شیوع بیماری بین حیوانات صورت نمیگیرد.
نوزاد
در کابل چندین نهاد حفظ و مراقبت و دامپزشکی فعال است. در مرکز خیریه نوزاد بیش از ۲۰۰ حیوان خانگی مراقبت میشوند.
سالها پیش یک شهروند خارجی در کابل سگ زخمی را از روی خیابان برداشت و پس از جراحی با خود به کشورش برد. چند سال بعد سگ مُرد، مرگ این سگ الهام بخش ایجاد چنین مرکزی در کابل برای توجه به حیوانات افغانستان شد.
لوییس هاستی که از بریتانیا آمده، در هفت سال گذشته مدیر عامل این مرکز بوده است. او میگوید که هدف از فعالیت شان "کنترل جمعیت سگهای ولگرد، ارائه خدمات پزشکی به حیوانات خانگی، واکسن حیوانات، درمان حیوانات و اهلی کردن حیوانات است."
جمعیت حیوانات اهلی در افغانستان روشن نیست، دهها هزار سگ و گربه در سراسر این کشور زندگی میکنند. توجه چندانی هم به کنترل جمعیت و مراقبت و بهداشت این حیوانات صورت نگرفته است.
شهرداری کابل و دیگر ولایتهای افغانستان برای کنترل جمعیت سگها مسیر "خطرناکی" را دنبال میکند، به سگهای ولگرد سم میدهد. راهکاری که خیلی ها از جمله خانم لوییس را نگران کرده، چرا که به نظر او یگانه راه کنترل خوب جمعیت سگ ها عقیم کردن آنها است.
مرکز نوزاد در غرب کابل فعال است و به چند بخش بهداشت، درمانگاه، قرنطینه و نمایشگاه تقسیم شده است.
خانم هاستی میگوید که حیوانات در شرایط مختلفی به این مرکز آورده میشوند، او و همکارانش مردم را تشویق میکنند که حیوانات را از کوچه و خیابان به این مرکز بیاورند تا پس از معاینات پزشکی در صورت نیاز جراحی شوند، عقیم شوند، زیر مراقبت گرفته شوند و هنگامی که از بهداشت شان صد در صد اطمینان حاصل شد به خانواده ها داده شوند.
مرکز نوزاد عمدتا سگ و گربه به مردم هدیه میدهد، اما به شرطی که خانوادهها تعهد کنند با حیوان رفتار مناسبی میکنند چون به گفته خانم لوییس "بخش دیگری از کار نوزاد این است تا مردم وارد روند طولانی آموزش شوند و حیوانات را مسئولانه نگهداری کنند."
دفترچه نوزاد نشان میدهد که حالا خانوادههای زیادی در افغانستان برای گرفتن حیوانات خانگی مراجعه میکنند.
شناسنامه حیوانات خانگی
در مرکز نوزاد هر حیوان برای خودش نام، شناسه و مشخصات دارد.
مریم امینی از دانشکده دامپزشکی دانشگاه کابل فارغ شده و به عنوان دامپزشک در این مرکز کار میکند.
او میگوید که بخشی از کار هم نصب وسیلهای در بدن حیوانات است تا حیوانات شناخته باقی بمانند و در صورتی که به این مرکز و مراکز دیگر برده میشوند تاریخچه شان روشن باشد.
مریم صدها حیوان را جراحی کرده و بسیاری از سگها را در شرایط خاص و با تجهیزات پیشرفته عقیم کرده است. میگوید هنگام عمل در زیر پوست، در ناحیه شانه حیوانات یک تراشه (Microchip) کارگذاری میکنند "تا از یکسو حیوانات ردیابی شوند و دیگر این که شناسه هر حیوان ذخیره شود."
حیوانات زیادی از این مرکز به کشورهای دیگر فرستاده شده اند. حیواناتی که در این مرکز نگهداری میشوند همه کارت شناسایی دارند.
با همه این امکانات و پیشرفتها اما در افغانستان همچنان حیوانات اهلی و وحشی در بازار سیاه خرید و فروش میشوند. در چندین جای کابل راستههای مغازههایی است که سگها وسگگرگهای وارداتی از روسیه گرفته تا آلمان و کشورهای آسیای مرکزی خرید و فروش میکنند.
مسئولان این فروشگاهها با بیبیسی مصاحبه نکردند اما من که به این بازار سیاه سر زدم جلو چشمان من سگگرگی حدود سه هزار دلار آمریکایی فروخته شد.
در بین بعضی از افراد ثروتمند در افغانستان داشتن حیواناتی مثل سگگرگ و سگ نماد قدرت است. برخی هم برای نگهبانی خانههای شان این حیوانات را خریداری میکنند، عدهای هم برای نمایش.
اما بخشی از جامعه هم از این حیوانات به عنوان سرگرمی استفاده میکنند. به طور مثال مسابقه "سگ جنگی" در افغانستان مثل برخی از کشورهای دیگر همچنان برگزار و پولهای زیادی در این مسابقات بالا و پایین میشود.
مسالهای که برای خیلی ها از جمله دامپزشکها غیرقابل تحمل است. به ویژه در مواردی که گوش و دم حیوانات را میبرند.
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar