söndag 21 juni 2015

مغول‌ها در قلب هنر مدرن لندن؛ نمايش آثار پرویز كیمیاوی در گالری تیت مدرن

مغول‌ها در قلب هنر مدرن لندن؛ نمايش آثار پرویز كیمیاوی در گالری تیت مدرن

  • 20 ژوئن 2015 - 30 خرداد 1394
نمایی از فیلم اوکی مستر. حقوق عکس‌ها متعلق به پرویز کیمیاوی است
گالری تیت مدرن، پربازدیدترین موزه هنر مدرن در جهان، مجموعه‌ای از آثار سینمایی پرویز کیمیاوی را به نمایش گذاشته است.
این برنامه بعدظهر روز جمعه سی خردادماه با حضور خود فیلمساز آغاز شد و در طی دو روز تعطیلی آخر هفته، شنبه و یکشنبه، ادامه پیدا خواهد کرد. فیلم‌های نمایش داده شده مغول‌ها، باغ سنگی، پ مثل پلیکان و اوکی مستر هستند.
آندره‌آ لیسونی، سرپرست هنری (Curator) موزۀ تِیت مدرن و یکی از طراحان این برنامه به بی بی سی فارسی می‌گوید:
"یکی از اهداف بخش سینمایی موزۀ تیت مدرن این است که سالی سه یا چهار بار روی آثار یک فیلم‌ساز منحصربفرد که آثارش در دنیای هنر ناشناخته مانده‌اند‌ تمرکز کند، فیلمسازانی که مرز بین سینمای مستند، تجربی و قوم‌شناسی با هنرهای بصری را به چالش کشیده‌اند."
پرویز کیمیاوی، فیلم‌ساز برجسته‌ای که ساخت اولین آثارش هم‌زمان با تولد سینمای نوین ایران در اواخر دهه ۱۳۴۰ شمسی بود، شاید بهتر از هر فیلم‌ساز ایرانی دیگری در این تعریف بگنجد. در سینمای هنری ایران که اتکای به واقع‌گرایی ریشه‌ای جدی داشت، کیمیاوی قالب‌ها را شکست و یک فیلم مستند را به اثری شخصی و تجربی و ورای واقعیت‌های عینی تبدیل کرد.
null
پرویز کیمیاوی پس از انقلاب ایران در فرانسه زندگی می‌کند
با وجود این، او به نسبت بقیه هم‌نسلانش کم‌تر ستایشی را که شایسته‌اش بوده دیده. آندره‌آ لیسونی در مورد کشف سینمای او می‌گوید:
"من این شانس را داشتم تا فیلم‌های پرویز کیمیاوی را پارسال در انجمن مستند برلین و روی پرده بزرگ برای اولین بار ببینم و واقعاً حیرت کردم. آن‌ها دقیقاً همان ویژگی‌هایی را داشتند که من دنبالش بودم و باورم نمی‌شد هنرمندی چنین پیشرو تا این حد ناشناخته باقی مانده باشد. همین بود که تصمیم گرفتم آثارش را به عنوان یکی از بهترین بخش‌های برنامه سینمایی تیت انتخاب کنم."
کیمیاوی که دانش‌آموخته مدرسه سینمایی ایدک در فرانسه است (کشوری که از زمان انقلاب محل سکونت دائمی او شده) بیش‌تر از همه برای اولین فیلم بلندش، "مغول‌ها"، شناخته می‌شود. این فیلم تلفیق جسورانه و تکرار نشده‌‌ای از سینمای داستانی، مستند و سینمای تجربی است. به جز این فیلم کیمیاوی آثار دیگری هم – چه بلند و چه کوتاه، مستند و داستانی - هم در ایران و هم در فرانسه کارگردانی کرده است.
این آثار که تا سال‌ها از دسترس علاقه‌مندان سینما دور بودند اینک دوباره مجالی برای پخش و نمایش پیدا کرده‌اند. ایرانی‌ها با مرور اخیر بر آثار او در تلویزیون بی بی سی فارسی فرصتی برای تجدید دیدار یا این‌که دیدار اول با فیلم‌های او پیدا کردند.
از آن طرف "مغول‌ها" در یک سال گذشته سفری موفق در فستیوال‌های متعدد در اروپا و آمریکای شمالی داشته و به عنوان اثری دوباره کشف شده نام کیمیاوی را سر زبان‌ها انداخته است. اما این مرور بر آثار او در گالری تیت مدرن شاید مهم‌ترین افتخار سینمایی کارنامۀ او باشد.
null
آندره‌آ لیسونی می گوید باورم نمی‌شود هنرمندی چنین پیشرو تا این حد ناشناخته باقی مانده باشد.
از لیسونی که این بزرگداشت را با همکاری مراد منتظمی طراحی کرده که چرا در نمونه کیمیاوی می‌شود از سینما فراتر رفت و آثارش را در متن "هنر معاصر" دید، ویژگی‌ای که باعث نمایش فیلم‌هایش در قلب هنر مدرن بریتانیا شده است:
"برای این که کیمیاوی به کشف دوباره‌ای از جایگاه یگانه و انقلابی فیلم‌ساز نایل آمده که برای او بین سینمای مستند و سینمای داستان‌گوی رویاگرا قرار دارد. او با چنین رویکردی به آن تنش مردم‌شناسانه بین هنر و سینما بازگشته که موضوعی داغ و پربحث در هنر ۱۵ سال اخیر بوده است."
"با وجود این، او هم‌چنان موقعیت خودش را به عنوان یک چهره تک‌افتاده که به هیچ جریانی تعلق ندارد حذف کرده و در قلمرویی شخصی از یک طرف به جستجوی مفهوم بازنمایی هویت و جوامع انسانی دست زده و از طرف دیگر کلیشه‌های سینماهای ملی را به چالش کشیده است. از این نظر می‌توان شباهت‌هایی بین کارنامۀ کیمیاوی با گلوبر روچا، پیر پائولو پازولینی و در نمونه‌ای معاصرتر، آلبرت سرا پیدا کرد."
با آن که کیمیاوی متولد تهران است (۱۳۱۸) آثار او پیوندی یگانه با خطه خراسان دارند. این پیوند در دو سطح جریان دارد. در سطح اول، کیمیاوی با آثارش جغرافیای آن سرزمین را از طبس تا بجنورد تصویر کرده، تصویری که شباهت چندانی به مستندهای قوم شناسی ندارد و حاصل اصالت نگاه خود فیلمساز است.
در سطح دوم، دنیای کیمیاوی تحت تأثیر ادبیات خراسان و جغرافیای آن به نظر می‌رسند، سینمایی که اختراع برادران لومیر را با دنیای خیام و فردوسی پیوند می‌دهد.

پنج فیلم کلیدی پرویز کیمیاوی

یا ضامن آهو (۱۳۴۸)

مردی در راز و نیازش در حرم امام رضا در مشهد می‌گوید: "یا ضامن آهو! یا ضامن خراسان!" این آغاز کار سینمای کیمیاوی او را جذب یکی از مهم‌ترین شمایل های فرهنگ شیعه در ایران و همین‌طور سرزمین خراسان می‌کند. این مستند کوتاه بسیاری از عناصر سینمای کیمیاوی را تثبیت می‌کند: جادوی تقدس، تعاملی عینی و ملموس بین دنیای زندگان و رفتگان، توجهی ویژه به فرهنگ‌ فولکلور.
به علاوه مثل دیگر آثار کیمیاوی، باند صوتی فیلم مکمل تصویر نیست، بلکه روایتِ موازی خودش را با تصاویری که می‌بینیم دارد.

تپه‌های قیطریه (۱۳۴۹)

ظاهراً فیلمی دربارۀ کندوکاو و یافته‌های تاریخی در تپه‌های قیطریه، اما در اصل فیلمی بازیگوش و تقریباً سوررئالیستی دربارۀ زنده بودن مردگان و حضورشان در جهان مدرن.
این فیلم، که بی‌شباهت به اشعار خیام نیست، ریتم و ضرباهنگ یک فیلم موزیکال را دارد و به نظر می‌آید حتی حرکت کارگران حفاری در فیلم طراحی شده است.
سکانس پایانی فیلم، وقتی کارگران روی حفاری‌ها - که حالا مثل گورها به نظر می‌آیند - پارچه می‌کشند و به عنوان موسیقی متن، قطعه رکوییم شنیده می‌شود شاید بهترین سکانس سینمای کیمیاوی باشد.

باغ سنگی (۱۳۵۵)

null
درویش خان، چوپانی کر و لال، بعد از خواب‌نما شدن و پیدا کردن سنگی که مقدس می‌پندارد باغی از سنگ در نزدیکی سیرجان می‌سازد که در آن قلوه سنگ‌ها از درختان کویری آویزان شده‌اند.
این فیلم که برنده خرس نقره‌ای بهترین فستیوال فیلم برلین شد اولین موفقیت جهانی کیمیاوی محسوب می‌شود و امتداد علاقه او به آدم‌های حاشیه‌ای است.
در سال ۱۳۸۲ کیمیاوی دنباله‌ای بر این فیلم ساخت به نام پیرمرد و باغ سنگی‌اش.
null

پ مثل پلیکان (۱۳۵۱)

آقا سید علی میرزا، پیرمردی که بومیان طبس دیوانه می‌پندارند، چهل سال است در خرابه‌های بعد از زلزله ویرانگر زندگی می‌کند تا این که به تشویق یکی از بچه‌ها برای دیدن پلیکان‌هایی که به باغ طبس آمده‌اند از ویرانه خارج می‌شود.
این فیلم یکی از چند فیلم‌ ایرانی انتخاب شده در رأی‌گیری بهترین مستندهای تاریخ سینما توسط مجله سایت اند ساوند بود به عنوان "مطالعه‌ای در انزوا، زیبایی و زبان" توصیف شده که "پایانی دارد که می‌تواند دیوید لینچ را سر ذوق بیاورد."
null

مغول‌ها (۱۳۵۲)

واقعیت و خیال در این فیلم به شکلی جدایی ناپذیر در هم می‌آمیزند: کیمیاوی نقش کارگردانی را دارد که در تدارک ساخت فیلمش به دنبال مأموریتی فنی از سوی تلویزیون به زاهدان اعزام می شود، در حالی که همسرش، با بازی فهیمه راستکار، دارد روی تز دکترا با موضوع حمله مغول‌ها کار می‌کند. حمله مغول‌ها و گسترش تلویزیون و آینده سینما به شکلی کمیک به هم متصل می‌شوند و فیلم در سیری رویاوار از یک دنیا به دنیای دیگری حرکت می‌کند.
فیلم که ادای دینی به سینمای ژان لوک گدار است به عقیده جاناتان رزنبام، منتقد آمریکایی، از نظر ایدئولوژی و فرم حتی بر آثار خود گدار در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ برتری دارد.

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar