روزنامههای تهران: آیا مداحان باید تعیین سیاست کنند؟
- 21 ژوئن 2015 - 31 خرداد 1394
روزنامههای روز یکشنبه ۳۱ خرداد در صفحات اول خود به افشای اسناد محرمانه سعودی توسط ویکیلیکس پرداخته و از انتقاد مصباح یزدی از خانواده آیت الله خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی خبر داده اند. یک روز مانده به سفر وزیرخارجه برای مذاکره نهایی با وزیران پنج به اضافه یک روزنامه ها از قول جواد ظریف خبر داده اند که مسیر توافق هموار شده است.
پیروزی تیم ملی والیبال ایران بر تیم آمریکا و دیپلماسی والیبالی از جمله مطالبی است که در مقالات روزنامههای امروز منعکس شده که در عین حال از نابسامانی در موسسات اعتباری، بلاتکلیفی خریداران سهام عدالت و سهام مخابرات که در زمان دولت احمدی نژاد به تعاونی سپاه پاسداران فروخته شد، گزارش ها داده اند.
مذاکره با طعم والیبال
صادق زیباکلام در شرق به تاثیر دیپلوماسی در حوزه روابط بین الملل اشاره کرده و نوشته: دیپلماسی عمومی درواقع شامل هر چیزی غیر از روابط رسمی دیپلماتیک و حکومتی بین کشورهاست. هنر، ادبیات و ورزش را میتوان مهمترین حوزههای دیپلماسی عمومی دانست که در نزدیککردن حوزه عمومی کشورها به هم تأثیرگذار هستند.
به نظر این استاد دانشگاه: باخت تیم آمریکا در تهران، آن هم در سه ست پیاپی را میتوان از موارد تأثیرگذار بر دیپلماسی عمومی کشورمان و تصور بینالمللی موجود از ایران دانست. بعد از بازی، این سؤال برای بینندگان آن مطرح میشود که مگر چند کشور در دنیا وجود دارد که بتواند تیم والیبال آمریکا را اینگونه شکست دهد؟ نکته مهم دیگری که باید به آن توجه داشت و به نظرم نقطه قوت مسابقه دیروز بود، برگزاری این مسابقه در فضایی محترمانه بود. هیچگونه ناهماهنگی و بههمریختگیای در جریان برگزاری اتفاق نیفتاد. قبل، حین و بعد از برگزاری هم نه بین بازیکنان و نه بین تماشاگران شاهد درگیری نبودیم.
مقاله شرق با اشاره به تاثیر رویداد پریروز تهران نوشته: حضور زنان در استادیوم هم از همین نظر قابل تأمل است. حضور خانمها در ورزشگاهها میتواند بر تصویری که عامه مردم در نقاط مختلف جهان از ایران دارند تأثیر مثبت بگذارد. هرچند معتقدم مسئله حضور زنان در ورزشگاهها رنگوبوی سیاسی پیدا کرده است. به این معنی که بیش از اینکه مخالفت فقهی و شرعی در برابر آن وجود داشته باشد، ابراز مخالفت با حضور خانمها در ورزشگاهها تبدیل به شکلی از مخالفت و ایجاد تعارض با قوهمجریه شده است. شاید اگر دولتی اصولگرا سر کار بود، بسیاری از مخالفان امروزی با این موضوع خیلی راحتتر کنار میآمدند.
چیا فوادی در فرهیختگان نوشته: والیبال این ورزش دانشگاهی حالا پا به خانوادهها گذاشته و دیگر همه پیگیر مسابقات تیم ملی والیبال هستند. جمعهشب و پس از پیروزی شیرین سه بر صفر بسیاری در خیابانهای شهرهای مختلف کشور شور و شادی را به نمایش گذاشتند. شاید یکی، دو سال پیش کمتر کسی فکر میکرد که والیبال اینقدر بین افکار عمومی جا باز کند و فضا طوری شود که بهخاطر پیروزیهایش مردم به خیابانها بریزند.
به نظر این ورزشی نویس: این اتفاق افتاد تا فوتبالنویسان و طرفداران فوتبال مات و مبهوت شوند. اتفاق افتاد تا روزنامههای ورزشی که همیشه عکس یک و تیتر یکشان مربوط به فوتبال است، با تصاویر سعید معروف، سیدمحمد موسوی، شهرام محمودی، فرهاد قائمی، مجتبی میرزاجانپور، اسلوبودان کواچ و شادی والیبالیستها و تیترهای حماسی، صفحه یکشان را ببندند. اینها همه معجزه والیبال است؛ معجزه این ورزش دانشگاهی که تماشاگرانش با شور و نشاط بیش از ۱۲ هزار نفر جمع شوند و حتی یک توهین کوچک به بازیکنان تیم مقابل نکنند.
مقاله فرهیختگان به یاد آورده که: در ورزشگاههای فوتبال، مثلا در همین تهران، بارها دیدهایم و شنیدهایم که اگر کمتر از پنج هزار نفر هم به ورزشگاه آزادی بروند، فحاشی و به کار بردن الفاظ بد، بارها و بارها شنیده میشود.
به جای مداحان، منبرها سیاسی شوند
داوود حشمتی در مقاله ای در قانون یک روز بعد از حمله یک مداح در مراسم عزاداری به روسای جمهور سابق نوشته تصور كنید برای مراسم دعای شبهای ماه رمضان،به مجلسی میروید كه مداح جلسه از زندان رفتن دو معاون احمدینژاد حرف میزند و به ممنوع التصویریها اعتراض میكند و از فسادهایی میگویدكه بانیان آن رئیس پلیس كشور را هم تهدید میكنند كه؛«تو راهم با خودمان به زیر میكشیم».
نویسنده پرسیده آیا ورود مداحان به عالم سیاست كار درستی است و تاکید کرده: این دومین رمضان و دومین بار است كه سعید حدادیان دچار«سیاستزدگی»میشود،تا آنجا كه سایت غلامحسین الهام نسبت بسیار مهمی به او میدهد. آنها به یكباره به خاطرشان خطور میكند كه؛ افرادی چون سعید حدادیان كسانی هستند كه «کسوت مقدس مداحی را مستمسکی برای فعالیتهای حزبی شان کردند».
در ادامه مقاله قانون آمده: زمانی كه احمدینژاد به شهرداری تهران رسید، چند هیات در تهران رشد زیادی كردند و این روند در دولت اول او هم ادامه داشت. از آن جمله میتوان به هیات رزمندگان غرب تهران اشاره كرد. احمدینژاد در اولین فرصت به چهار هیات بزرگ تهران كه مداحانش حاج منصور ارضی، سعید حدادیان، محمود كریمی و رضا هلالی بودند سر زد. این اتفاق اما بعد از قهر 11 روزه احمدینژاد رنگ دیگری به خود گرفت، همانها شدند صف مقدم مقابله با كسی كه تا دیروز «ولایتمدار اصیل» خوانده می شد.
غلامرضا کمالی پناه در سرمقاله ابتکار به مداحان اشاره کرده و نوشته: میزان تاثیرگذاری این دسته بر عامه مردم نیز کم نیست. دسته ای از این افراد نیز سرشناس شده اند. شهرت نیز ثروت زیادی را نصیب این دسته کرده است. برخی از این شهرت و ثروت در راه درست استفاده می کنند و بعضی هم خدای ناکرده، خواسته یا ناخواسته به راه هایی کشیده شده اند.
نویسنده بعد به مداحی اشاره کرده که در مراسمی ناگهان گریزی به عالم سیاست زد و با رکیک ترین الفاظ رئیس جمهور وقت و همکارش را مورد خطاب قرار داد. مداح معروف دیگری سیاستمدار دیگری را خطاب قرار داد و در میان روضه هایش برای نابودی وی دعا کرد. باز همین چند مدت پیش بود که یکی از مداحان، تلویحاً رئیس مجلس را "بی غیرت و خاک بر سر" خواند. واقعاً جای افسوس است که چرا این گونه تربیونهای مقدس و عمومی به اغراض و الفاظ ناپاک و ناروای سیاسی آلوده شده است.
علی پارسا در سرمقاله شهروند به مصادره تریبون و میکروفن ها در مراسم تشییع جنازه غواصان شهید اشاره کرده و نوشته مثل خیلی از رخدادهای دیگر در کشور که حاشیهها میآیند و بر متن سایه میاندازند. در این آیین هم گروهی آمدند و فریاد زدند که این شهدا پس از سالها با پیام برای مذاکرهکنندگان هستهای آمده اند.
نویسنده مقاله پرسیده: حالا که میدان رمزگشایی از اسرار و پیام نهفته در قرابت زمانی کشف این پیکرهای پاک با مذاکرات هستهای داغ است آیا نمیشود پرسید که این شهدا فقط برای محمدجواد ظریف و تیم مذاکرهکننده هستهای پیام داشته و دارند؟ آیا این شهدا و اساسا ارواح همه شهدا از بابت هیچ معضل و مسأله دیگری در کشور نگرانی ندارند. یا این رمزگشایان از پیام شهدا فقط بخشی از پیام را آن هم به گونهای که خود صلاح میدانند و میپسندند برای مردم باز میخوانند؟!
مقاله شهروند اضافه کرده: آیا شهدا هیچ پیامی درباره فسادهای گسترده مالی، اختلاسهای کلان چند هزار میلیاردی چند سال گذشته نداشته و ندارند؟ آیا مثلا شهدا پیامی درباره محل هزینه ٧٠٠میلیارد دلار درآمد نفتی کشور در دولت گذشته ندارند؟ آیا شهدا نگران رواج دروغ و نابرابری در جامعه نیستند؟! آیا آنها فریادشان از بر باد رفتن درستی و تقوی به عرش نمیرسد؟! آیا شهدا پیامی درباره سوءمدیریتهای هولناک و مسببان به سختی افتادن کشور ندارند؟
موسسات اعتباری غیرقانونی
شهروند در مقاله ای به یاد آورده که: همین هفته پیش بود که رئیسکل بانک مرکزی اعلام کرد که باید اعتماد عمومی به شبکه بانکی کشور را بازیابی کرد؛ او بهعنوان نفر اول بدنه حاکمیتی نظام پولی کشور، خواستار اطلاعرسانی در این حوزه شد و از نظام بانکی خواست که شفافتر باشند و به مردم اطلاعات بدهند. اما درعینحال تأکید کرد که توان برخورد مانوری با موسسات غیرمجاز بانکی را ندارد؛ برخوردی که شاید یک باید است اما توانی برای اجرایش نیست.
به نوشته این مقاله: این روزها با بدتر شدن حال اقتصاد ایران از پولهای ناسالم و ربوی موسسات غیرمجاز، رویه جدی برخورد با این مراکز پولی آغاز شده و همین موضوع هم باعث تبعاتی اجتماعی شده است. تبعاتی که مدتها به دلیل هراس از ایجادش، با موسسات مالی غیرمجاز مماشات شد و در مقابل تخلفهایشان کوتاهی شد. موسسه میزان یکی از همین مجموعهها بوده است که در ماههای اخیر حاشیههای فراوانش تمامی ندارد.
مقاله شهروند با تعجب به این جا رسیده که:متخلفی که با زیر پای گذاشتن قانون پولی کشور حیات و ممات داشته و حالا با حکم مراجع قانونی و قضایی منحل شده است. اما آن چیزی که حالا اهمیت دارد این نکته است که آیا باید برای این تعداد کارمند بیکار شده متحصن مقابل بانک مرکزی دلسوزی کرد یا نه؟ چراکه دلسوزی بر بیکاری این چند نفر مترادف با این معناست که با خواسته آنها همراهی شود. خواستهای که میخواهد بانک مرکزی با فعالیت غیرقانونی یک مرکز متخلف موافقت کند!
حسین راغفر در مقاله ای در شرق نوشته: نفس حضور صدها و به تعبیرهای مختلف، هزاران مؤسسه مالی اعتباری غیرمجاز و چندین بانک ورشکسته اما فعال، حکایت از عمق و گستردگی فساد در دولتهای نهم و دهم دارد که خود داستانی است که شرح آن مثنوی هفتادمن کاغذ شود؛ عفونتی که مدتهاست به بخشهای عمدهای از اندام اقتصاد کشور آسیب زده است.
به نوشته این اقتصاددان: زمانی که رئیس دولت قبل به بهانه همسوکردن بانکها با برنامههای توسعهای کشور در اقدامی بیسابقه در یک روز مبادرت به تعویض رؤسای هشت بانک اصلی و عمده کشور کرد حتی شائبه مفسدهآمیزبودن این جابهجاییها هیچیک از نهادهای نظارتی کشور را به تردید وانداشت. چندی از این تغییرات ناگهانی نگذشته بود که در یکی از همین بانکها اختلاس بزرگ سه هزار میلیارد تومانی رخ داد و در پی افشای زنجیره فضاحتهای مالی، یکی دیگر از همین رؤسای منتسب در بزرگترین بانک کشور به کانادا گریخت.
به نظر مقاله شرق: فضاحتهای مالی بعدی در پرداخت وام ١٢هزار میلیارد تومانی- که شایع است رقم ١٦ هزار صحیح است- که بهنام یک نفر پرداخت شده است و ازجمله دیون معوقه بانکهاست و نیز هزاران وام بزرگ و کوچک دیگر که به دوستان و اقوام و خویشاوندان سببی و نسبی و حزبی پرداخت شده، منابع بزرگی را از تولید و فرصتهای خلق شغل ربوده است و اصلیترین عامل نابرابریهای فزاینده اقتصادی- اجتماعی کنونی و مسئول بسیاری از ارتکاب جرم و جرائم خرد و درشت دیگر در کشور است.
سهام عدالت روی دستها مانده
جهان صنعت در گزارش اصلی خود نوشته: موضوع سهام عدالت امروزه به یک چالش بسیار پیچیده تبدیل شده است که هر روز خبرهای جدیدی از آن منتشر میشود، وجود مافیای ۲۵۰ نفره در سهام عدالت، تشکیل یا عدم تشکیل صندوقهای قابل معامله، زمان آزادسازی و از همه مهمتر چگونگی مدیریت آن از مسایل پیچیدهای است که گره کور این کلاف را بزرگتر کرده است. زمانی که دولت وقت به ۴۵ میلیون نفر از مردم یک برگه یک میلیونی داد تا از این طریق توزیع عادلانه ثروت میان اقشار مختلف مردم را صورت دهد اما این سهام بعد از گذشت ۱۰ سال ابعاد پیچیدهتری پیدا کرد و به یکی از چالشهای اساسی برای دولت تبدیل شد.
به نوشته این گزارش: زیرا قرار بود به هر یک از مشمولان یک میلیون تومان از سهام شرکتهای پرسود تحت سهام عدالت تخصیص پیدا کرده و اقساط آن طی ۱۰ سال پرداخت شود. اما با گذشت این مدت از پرداخت سهام عدالت به ۴۶ میلیون نفر از سویی مهلت آزادسازی سهام عدالت به اتمام رسیده و از سوی دیگر دولت در نحوه آزادسازی و مدیریت آن با در بسته مواجه شده است.
جهان صنعت نوشته: علاوه بر این، براساس قانون، سهام عدالت باید ظرف ۱۰ سال آزاد میشد تا مشمولان بتوانند سهام خود را خرید و فروش کنند اما به دلیل ابهامات زیاد در این پرونده زمان دقیق آزادسازی مشخص نبوده و زمانهای مختلفی از سوی مسوولان برای آن اعلام میشود به طوری که از یکسو رییس سازمان خصوصیسازی به عنوان متولی پرونده سهام عدالت شهریورماه ۹۵ را زمان آزادسازی این سهم اعلام میکند اما میگونید سهام تا آن زمان هم آزاد نمیشود.
مخابرات بالاخره چه میشود
فریبا رحمانی در گزارشی در فرهیختگان نوشته: شش سال پس از واگذاری جنجالی شرکت مخابرات ایران به شرکتی که از نظر بسیاری از کارشناسان و نمایندگان مجلس، جزء شرکتهای «شبهدولتی» محسوب میشد؛ حالا مالک سهام مخابرات آگهی فروش صددرصد سهام این شرکت را دیروز منتشر کرد. اگر این عرضه، بار دیگر تکرار شود، عنوان گرانترین سهام تالار بورس را به خود خواهد گرفت.
به نوشته این گزارش: شرکت توسعه اعتماد مبین که مالک ۵۰ درصد به علاوه یک سهم مخابرات است، و در عین حال متعلق به شرکت تعاونی سپاه پاسداران است دیروز بهطور رسمی و با انتشار آگهی در روزنامهها، فروش سهام خود را اعلام کرد. سپرده شرکت در مزایده نیز ۱۲۰ میلیارد تومان عنوان شده است.مدیرعاملش می گوید که با ضرری ۲۷۰ میلیارد تومانی روبروست.
گزارشگر فرهیختگان توضیح داده که: اوایل مهر سال ۸۸ بود این کنسرسیوم ۵۰ درصد سهام شرکت مخابرات را به ارزش هفت هزار و ۸۰۰ میلیارد تومان خریداری کرد. بسیاری معتقد بودند این نوع نحوه واگذاری هیچ ارتباطی با خصوصیسازی ندارد. بنیاد تعاون سپاه هم در پاسخ به برخی انتقادها تاکید داشت که «بنیاد تعاون سپاه مربوط به پرسنل سپاه و مردم عادی است و سهام به این موسسه، مغایرتی با اصل ۴۴ ندارد . اما رییس شورای رقابت همان زمان گفت شورا بعد از بررسیهای خود به این نتیجه رسید که سازمان خصوصیسازی به شکلی سهام را عرضه کرده که امکان ایجاد رقابت را عملا از بین برده است.
آن سه زن
محمد صفا جویی در صفحه طنز بی قانون حضور بانوان در ورزشگاه برگزاری مسابقات والیبال را دروغ خوانده اما بعد نوشته: برخلاف جوسازیهای کاذب رسانههای معلوم الحال، در مسابقه نخست ایران و آمریکا، سه چهار زن ایرانی در ورزشگاه آزادی حضور داشتند که این مشت محکمی بر دهان دشمنان حامیان حقوق زنان در کشور عزیزمان ایران بود.
نویسنده با تاکید بر این که دقیقا نفهمیدم چه زمانی حضور بانوان در ورزشگاهها ممنوع شد نوشته: چون تا جاییکه یادم هست، همین چند سال پیش بود که مردان و زنان در کنار هم تیمهای ملی والیبال و بسکتبال را تشویق میکردند، که البته نیاز به تامل بسیار نیست، ما تازه از آن هشت سال درآمدهایم و حتما این هم از دستآوردهای آن دوران اسمش را نبر است.
طنزنویس بی قانون چند احتمال را درباره این خبر در نظر آورده. اول این که کل قضیه ساختگی بوده باشد. البته گفته شده این اقدام به خاطر از دست ندادن میزبانی برای ایران در مسابقات بعد صورت گرفته که من فکر نمیکنم این طور باشد. مسئولان ما یا یک کار را نمیکنند، یا اگر بکنند به بهترین شکل آن را انجام میدهند. احتمال دوم این که زنانی که خارج از ایران زندگی میکنند و بزرگ میشوند، که خودشان وقتی دیدند هیچ بانویی با پاسپورت ایرانی در ورزشگاه نیست، خجالت کشیده و در بازیهای بعدی حاضر نشوند. واقعا که مسئولان ما در هر زمینه نقص داشته باشند، در بحث اخلاق پروری یکاند. عالی.
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar