آیت الله خزعلی: اگر آقای هاشمی بخواهد روی کار بیاید من بمیرم و زمان ایشان را نبینم
+1
رأی دهید
-4
آیت الله خزعلی عضو مجلس خبرگان گفت: اگر آقای هاشمی بخواهد روی کار بیاید من بمیرم و زمان ایشان را نبینم.
خزعلی ضمن ابراز رضایت از اوضاع فعلی مجلس خبرگان، به انتخابات اخیر اشاره کرد و گفت: آیت الله مورد عنایت بزرگان حوزه است و تا آخر ایستاد و ایشان انتخاب شد،اصلا وضع جور دیگری شد و به دو مرحلهای رسید و الحمدالله نتیجه خیلی خوب شد.
گزیده گفتگوی فارس با آیت الله خزعلی در زیر می آید:
حضرت آیتالله از فضای مجلس خبرگان خبر دارید؟با مجلس خبرگان در تعامل هستم و الحمدالله وضع مجلس خبرگان خوب است.
نظر شما درباره انتخابات هیأت رئیسه مجلس خبرگان که اسفندماه برگزار شد و آیتالله یزدی انتخاب شدند، چیست؟نظرم این است که خوب بود و این برای مردم ما نعمت است البته آقای هاشمی همان مقدار رای که آورد برای ما محل بحث است اما خداوند رفع کرد.
نظر شما در مورد آیتالله یزدی و ویژگی شخصیتی ایشان به عنوان رئیس جدید مجلس خبرگان چیست؟ایشان مورد عنایت بزرگان حوزه است و تا آخر ایستاد و ایشان انتخاب شد،اصلا وضع جور دیگری شد و به دو مرحلهای رسید و الحمدالله نتیجه خیلی خوب شد.
توصیه شما به دولتمردان، رئیسجمهور و آقای ظریف چیست؟همانگونه که رهبری فرمودند که با صداقت وارد کار شوند و در کار خود صدیق و راستگو باشند باید عمل شود. بعد از امام خمینی بهترین فرد نصیب برای رهبری نصیب این مردم شد. ایشان خیلی دشمن داخلی و خارجی دارد اما الحمدالله سرپا ایستادهاند. شبی که خواهر مقام معظم رهبری فوت کرد بنده به مجلس ایشان رفتم؛ فردی از طرف ایشان برای احوالپرسی نزد من آمد که من به آن شخص گفتم سلام من را به آقا برسانید.
نظر شما درباره انتخابات خبرگان که در اسفندماه برگزار میشود، چیست؟اگر آقای هاشمی بخواهد روی کار بیاید من بمیرم و زمان ایشان را نبینم.
نظر شما درباره فعالیت اصلاحطلبان برای پررنگ کردن نقش آقای هاشمی در انتخابات خبرگان چیست؟نمیتوانند، آقای هاشمی وضعشان روشن است.
حاج آقا چه توصیهای به جوانان دارید، بفرمایید.توصیه خاصی ندارم جز اینکه یادآوری میکنم که خداوند نعمتی همچون امام خمینی را که یک مرد باشهامت، شجاع و صادق بود نصیب این مردم کرد که مردم هم قدردان بودند. هرکسی بوی مخالفت با امام خمینی و آیتالله خامنهای را داشته باشند مردودِ مردودِ مردود است. امیدوارم خداوند شما جوانان را در راه دین ثابتقدم و صاحب تشخیص صحیح قرار دهد.
در ادامه این گفتوگو خبرنگاران حوزه احزاب خبرگزاری فارس گفتوگویی نیز با خانم طاهره کلباسی همسر آیتالله خزعلی انجام دادند که در ادامه میآید:
حاجخانوم اگر اجازه بدهید مصاحبه را درباره روحیات فردی و شخصیتی آیتالله خزعلی در خانواده آغاز کنیم، زندگی با یک مبارز انقلابی که بیشتر اوقات در تبعید و زندان بود، چه سختیها و شیرینیهایی داشت؟خانم کلباسی: روحیه ایشان خیلی خوب بود و از اول متدین، باایمان و با تقوا بودند، محرمات که هیچ ایشان مراقب مکروهات هم بودند و هیچ گاه نماز شبشان ترک نمیشد. ایشان شاگرد آیتالله بروجردی بودند و از صبح زود به حوزه میرفتند و ظهر میآمدند، من هم در منزل خانهداری و بچهداری میکردم؛ ما 9 فرزند داشتیم.
نحوه آشنایی شما با آیتالله خزعلی به چه شکلی بود؟فقط همین قدر بگویم روزی که عموی بنده برای تحقیق خدمت آیتالله بروجردی رفتند، آیتالله بروجردی به عمویم گفته بود اگر من دختری داشتم تقدیم ایشان میکردم و امروز بیش از 60 سال است که از ازدواج ما میگذرد.زندگی سیاسی ایشان و سختیهای آن به چه شکل بود؟ایشان برای خرج زندگی منبر میرفتند و هیچ گاه از سهم امام استفاده نمیکرد اما یا در تبعید یا در زندان بودند.
ایشان به کجا تبعید شده بودند؟حاجآقا به دامغان، گناباد و بندر گناوه تبعید شدند و در زندانهای اوِین، قزل حصار و قزل قلعه زندانی بودند، وقتی ایشان به گناباد تبعید شدند من باردار بودم و بعد از زایمان با فرزندمان به دیدن پدرش رفتیم. 20 روز در گناباد ماندیم و برگشتیم.
در تبعید دامغان هم شما همراه ایشان بودید؟بله ما در دامغان با هم بودیم. ایشان در آنجا خانهای اجاره کردند و ما بیش از 2 سال در دامغان زندگی کردیم.
چرا آیتالله خزعلی به زندان افتادند؟زندان رفتن ایشان به این دلیل بود که مرجعیت آیتالله خمینی را امضا کردند و بعد از آن امضا در زندان قزلقلعه زندانی شدند. من به دنبال ایشان رفتم اما گفتند باید به شهرداری بروید. بالاخره مسئولش را پیدا کردم و گفتم ایشان کاری نکرده است اما آن مسئول در این پرونده گفت «نمیدانید امضای مرجعیت آقای خمینی چه بلایی سر ما آورده است»؛ من به او گفتم ایشان کار بدی نکرده و وظیفه خود را انجام داده است.
آنها حتی به من اجازه نمیدادند برای آیتالله خزعلی لباس و غذا ببرم و میگفتند ممکن است در آن رمزی را پنهان کنید. من یاد گرفته بودم منتظر باشم رئیس زندان برود و سپس از سربازان زندان خواهش میکردم که این لباسها و غذاها را به ایشان برسانند و فقط برای من یک رسید بیاورند؛ ایشان هم روی یک کاغذ تنها مینوشت «رسید».
از سختیهای دوران تبعید و زندگی با یک مبارز سیاسی برایمان بگویید؟ما با این وضعیت کنار آمده بودیم و آیتالله خزعلی به ما روحیه میداد و میگفت ما برای خدا این کار را میکنیم؛ وقتی ایشان به کرمان رفته بود او را گرفته و به شهربانی برده بودند. افسر شهربانی گفته بود من دلم به حال تو و بچههایت میسوزد تو چطور دلت نمیسوزد که ایشان گفته بود بچههای من خدا را دارند و امام زمان مراقب آنهاست.
ایشان وقتی به کرمان رفته بود نسبت به اینکه کشتارگاهها گاوها رو به قبله نبود اعتراض و تاکید کرده بودند که خوردن گوشت آن حرام است اما به خاطر همین قضیه ساواک ایشان را دستگیر کرده بود.
حاجآقا مرتب در تبعید بودند. یک بار که به زابل تبعید شده بودند من بچهها را به سختی به تهران آوردم و در گاراژی ماندیم تا اتوبوس برای مشهد پیدا شود و حرکت کند. حسین پسرم که در اوایل انقلاب شهید شد آن زمان تازه به دنیا آمده بود، او را با خود به مشهد و سپس زابل بردم. وقتی به مشهد رفتیم بچهها را از آنجا به زابل بردم چرا که بالاخره فرزندانمان پدر میخواستند و مدت تبعید هم زیاد بود.
درباره دوران بعد از انقلاب و نقشی که آیتالله خزعلی در تثبیت و پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی داشتند برایمان بیشتر صحبت کنید.حاجآقا همیشه آقای خامنهای را با عنوان مقام معظم رهبری یاد میکنند و هیچگاه بدون لفظ عظما از ایشان نام نمیبرند. حاجآقا از یاران صدیق امام و رهبری بودهاند که افتخار شاگردی آیتالله بروجردی را نیز داشتهاند. ایشان چه در زمان امام و چه در زمان مقام معظم رهبری همواره از یاران رهبر بودند. اولین باری هم که به زندان رفتند به خاطر امام بود.
شرایط زندگی شما در دوران زندان و تبعید و پس از پیروزی انقلاب به چه شکلی بود؟ما قبل از در یک اتاق ساده و در قم زندگی میکردیم؛ بعد از انقلاب که حاج آقا به شورای نگهبان آمدند ما هم به تهران آمدیم و با خانواده آقای جنتی در خانههای سازمانی شورای نگهبان ساکن شدیم و یک اتاق دست ما و یک اتاق دست آنها بود.
چند سال با خانواده آیتالله جنتی زندگی کردید؟ما حدود 10 سال با آنها زندگی میکردیم.
توصیه شما به جوانان و طلبههای جوان چیست؟به جوانان بگویید دوران فعلی در بهشت هستند و این با زمان شاه قابل مقایسه نیست. ما در زمان شاه از ترس ماموران ساواک با حجاب و با روسری و چادر میخوابیدیم تا اگر به خانه ما ریختند پوشیده باشیم؛ این آزادی را که جوانان و متدینین در دوران فعلی دارند ما هیچ گاه در گذشته نداشتیم. از این رو باید قدردان این نعمتها بود.
توصیه شما به جوانان و طلبههای جوان چیست؟به جوانان بگویید دوران فعلی در بهشت هستند و این با زمان شاه قابل مقایسه نیست. ما در زمان شاه از ترس ماموران ساواک با حجاب و با روسری و چادر میخوابیدیم تا اگر به خانه ما ریختند پوشیده باشیم؛ این آزادی را که جوانان و متدینین در دوران فعلی دارند ما هیچ گاه در گذشته نداشتیم. از این رو باید قدردان این نعمتها بود.
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar