ناگفته های محسن آرمین از مرگ زهرا کاظمی
+27
رأی دهید
-1
محسن آرمین، نایب رئیس مجلس ششم در گفتوگو با ایرنا، برخی از ناگفتههای مرگ زهرا کاظمی را تشریح کرد؛ از جمله اینکه همسر یکی از دوستان کاظمی آشنایی با بهزاد نبوی، فعال مطرح اصلاحطلب داشته و چه بسا سعید مرتضوی از این طریق میخواسته اصلاحطلبان را به جاسوسی متهم کند. آرمین در این گفتوگو، با رد این ادعا که زهرا کاظمی بلافاصله بعد از دستگیری ضربه مغزی شده است، اظهارکرد: فاصله بین دستگیری تا مرگ مغزی او زیاد بوده است. البته ظاهراً هنگام دستگیری وقتی به محوطه زندان اوین منتقل میشود، همچنان اعتراض میکرده است و میگویند در همین درگیری زمین میخورد. خانم کاظمی از نظر جسمی هم قوی بوده است و مقاومت میکرده است. تا موقعی که به کما میرود حدود ۲ روز طول میکشد. یعنی این ضربه احتمالاً مربوط به دقایق اول دستگیری نیست. تا آنجا که من میدانم هیچ تحقیقی هم در مورد این ادعا صورت نگرفت.
آرمین با اشاره به پشت پرده این حادثه، افزود: در اولین بازجوییها مشخص میشود که زهرا کاظمی در تهران با کسی دوست است و ارتباط دارد که همسرش یک نسبت دوری با آقای بهزاد نبوی دارد. ما از ذهن آقای مرتضوی خبر نداریم، اما احتمالاً ایشان که خیلی به اصلاحطلبان لطف داشتند با اطلاع از این مطلب احساس میکرده یک سوژه مناسبی علیه اصلاحطلبان به دست آمده است. شاید تصور میشد با متهم کردن زهرا کاظمی به جاسوسی این پرونده ظرفیت آن را دارد تا اعتراف علیه این یا آن چهره اصلاحطلب پیش برود.
وی ادامه داد: کاظمی شب دستگیری ۴ ساعت پشت درهای بسته مورد بازجویی قرار میگیرد. این بازجویی ظاهراً تا ساعاتی پس از نیمه شب طول میکشد. آقای مرتضوی هم در این بازجویی حضور داشته است. هیچ کس از محتوا و اتفاقات آن شب و اینکه در آن جلسه چه گذشته است خبری ندارد. اما براساس گزارشهایی که در همان زمان دریافت کردم بعد از بازجویی خانم کاظمی وقتی به نیروی انتظامی تحویل داده میشود هم بینیاش ضربه خورده بوده است هم انگشتانش. تا آنجا که یادم هست ظاهراً بازجویان نیروی انتظامی از او میخواهند که این موارد را در بازجویی خود بنویسد و او نیز مینویسد. این موارد باید در پرونده زهرا کاظمی موجود باشد. مرتضوی از وزارت اطلاعات میخواهد که متهم را تحویل بگیرند. وزارت اطلاعات میگوید ما او را جاسوس نمیدانیم. ایشان را به هتلش بفرستید. آنجا اگر قرار باشد از ایشان بازجویی میکنیم. بنابراین خانم کاظمی تحویل نیروی انتظامی میشود. در نیروی انتظامی ایشان میگوید که مورد ضرب و شتم قرار گرفته است و آن را مکتوب هم میکند.
مرحله بعد مرتضوی به وزارت اطلاعات دستور میدهد شما باید خانم کاظمی را تحویل بگیرید اما وزارت اطلاعات قبول نمیکند. مرتضوی تهدید میکند و وزارت اطلاعات هم بالاجبار زهرا کاظمی را تحویل میگیرد. او در سلول وزارت اظهار سردرد و تهوع میکند. او را به بهداری میبرند نمیتوانند بفهمند مشکل چیست؛ فکر میکنند مشکل معده دارد. چون بهداری زندان امکانات زیادی ندارد. بعد حال خانم کاظمی وخیم میشود. وقتی او را به بیمارستان خاتم الانبیا میبرند دیگر به کما میرود.
چند روز بعد مرتضوی به خانواده کاظمی میگوید ما کاری به دخترتان نداریم بیایید او را ببرید. خانوادهاش به بیمارستان مراجعه میکنند و میبینند دخترشان مدتی است مرگ مغزی است.
نایب رئیس وقت مجلس ششم در پاسخ به اینکه چرا زهرا کاظمی ۱۵ روز با دستگاه زنده نگه داشته شده بود، گفت: ظاهراً آقای مرتضوی نمیدانسته چطور باید مشکل پیش آمده را حل کند، بنابراین همچنان زیر دستگاه میماند تا راهی پیدا شود.
آرمین با اشاره به پشت پرده این حادثه، افزود: در اولین بازجوییها مشخص میشود که زهرا کاظمی در تهران با کسی دوست است و ارتباط دارد که همسرش یک نسبت دوری با آقای بهزاد نبوی دارد. ما از ذهن آقای مرتضوی خبر نداریم، اما احتمالاً ایشان که خیلی به اصلاحطلبان لطف داشتند با اطلاع از این مطلب احساس میکرده یک سوژه مناسبی علیه اصلاحطلبان به دست آمده است. شاید تصور میشد با متهم کردن زهرا کاظمی به جاسوسی این پرونده ظرفیت آن را دارد تا اعتراف علیه این یا آن چهره اصلاحطلب پیش برود.
وی ادامه داد: کاظمی شب دستگیری ۴ ساعت پشت درهای بسته مورد بازجویی قرار میگیرد. این بازجویی ظاهراً تا ساعاتی پس از نیمه شب طول میکشد. آقای مرتضوی هم در این بازجویی حضور داشته است. هیچ کس از محتوا و اتفاقات آن شب و اینکه در آن جلسه چه گذشته است خبری ندارد. اما براساس گزارشهایی که در همان زمان دریافت کردم بعد از بازجویی خانم کاظمی وقتی به نیروی انتظامی تحویل داده میشود هم بینیاش ضربه خورده بوده است هم انگشتانش. تا آنجا که یادم هست ظاهراً بازجویان نیروی انتظامی از او میخواهند که این موارد را در بازجویی خود بنویسد و او نیز مینویسد. این موارد باید در پرونده زهرا کاظمی موجود باشد. مرتضوی از وزارت اطلاعات میخواهد که متهم را تحویل بگیرند. وزارت اطلاعات میگوید ما او را جاسوس نمیدانیم. ایشان را به هتلش بفرستید. آنجا اگر قرار باشد از ایشان بازجویی میکنیم. بنابراین خانم کاظمی تحویل نیروی انتظامی میشود. در نیروی انتظامی ایشان میگوید که مورد ضرب و شتم قرار گرفته است و آن را مکتوب هم میکند.
مرحله بعد مرتضوی به وزارت اطلاعات دستور میدهد شما باید خانم کاظمی را تحویل بگیرید اما وزارت اطلاعات قبول نمیکند. مرتضوی تهدید میکند و وزارت اطلاعات هم بالاجبار زهرا کاظمی را تحویل میگیرد. او در سلول وزارت اظهار سردرد و تهوع میکند. او را به بهداری میبرند نمیتوانند بفهمند مشکل چیست؛ فکر میکنند مشکل معده دارد. چون بهداری زندان امکانات زیادی ندارد. بعد حال خانم کاظمی وخیم میشود. وقتی او را به بیمارستان خاتم الانبیا میبرند دیگر به کما میرود.
چند روز بعد مرتضوی به خانواده کاظمی میگوید ما کاری به دخترتان نداریم بیایید او را ببرید. خانوادهاش به بیمارستان مراجعه میکنند و میبینند دخترشان مدتی است مرگ مغزی است.
نایب رئیس وقت مجلس ششم در پاسخ به اینکه چرا زهرا کاظمی ۱۵ روز با دستگاه زنده نگه داشته شده بود، گفت: ظاهراً آقای مرتضوی نمیدانسته چطور باید مشکل پیش آمده را حل کند، بنابراین همچنان زیر دستگاه میماند تا راهی پیدا شود.
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar