نقش «پرستوها» یا «روسپیان دستگاههای امنیتی» در حذف سیاستمداران ایرانی
+40
رأی دهید
-4
انصاف نیوز: «معصومه رشیدیان»، خبرنگار انصاف نیوز: «پرستوها» نام دیگر زنانی است که با استفاده از ویژگیهای جنسیتی خود یا به عنوان ابزاری برای جاسوسی در دستگاههای امنیتی کشورهای مختلف و یا توسط گروهی سیاسی در درون کشوری باز هم به عنوان ابزاری برای سوژهیابی و دامگستری بر سر راه سیاستمدارانی از جناح رقیب استفاده میشوند. در گزارشی که بخش نخست آن را در ادامه خواهید خواند ضمن گفتوگو با «عبدالله ناصری» به بررسی نقش پرستوها در حذف برخی سیاستمداران در دورههای مختلف پرداخته شده است.
به گزارش خبرنگار انصاف نیوز، استعفاهای متعدد در دولتهای مختلف، از وزیر یک دولت تا شهردار و اعضای شورای شهر، بی اینکه دلایل اصلی آن شفاف و روشن گفته شود، همواره در ذهن عموم مردم سوال ساز بوده است. گمانه زنیها از تخلفات اقتصادی و اخلاقی، تا مقبول نبودن شخص برای ارکان عالیهی ساختار حکومت از مواردی هستند که پس از هر استعفا و حذف سیاسی به ذهن متبادر میشود.
استعفا و عزیمت عطاالله مهاجرانی، استعفای چندتن از وزرای احمدینژاد، استعفای علی جنتی و محمدعلی نجفی در دوره اخیر، همگی با حرف و حدیثهایی متفاوت اما فراوان روبرو بودند و در نهایت هم تقریبا دلایل اصلی هیچیک از این استعفاها به روشنی گفته نشد.
آنچه میان استعفاها در دولت احمدی نژاد با دولتهای خاتمی و روحانی متفاوت است، جنس حرف و حدیثها است. پس از استعفای مهاجرانی از وزارت و بعد از آن از ریاست «مرکز بین المللی گفتوگوی تمدنها» و بازداشتش که برخی آن را پیامی روشن به فعالین سیاسی اصلاح طلب در آن فضای متشنج میدانستند، رسانههای اصولگرا از سایت و روزنامه، شروع به انتشار نامهای کردند که به عنوان «رنجنامهی همسر دوم مهاجرانی» منتشر شد! و اینگونه بود که عطاالله مهاجرانی، ابتدا به دلیل فشارهای سیاسی فراوان از وزارت استعفا کرد یا کنار گذاشته شد و پس از آن با استعفای دوم و عزیمتش به لندن به کلی از سپهر سیاسی ایران حذف شد. وزیری که در نامهی رهبری، «دوست دانشمند» خطاب میشد و در دوران وزارتش رابطهای خوب با اهالی هنر و فرهنگ و دگراندیشان برقرار کرده بود.
استعفای بعدی باز هم متعلق به وزیر ارشاد دیگری است؛ «علی جنتی»! وزیری مستعفی که او هم در زمان وزارتش مقبول نبود. درگمانهزنیها دلیل استعفایش به ماجرای کنسرتها ربط داده میشد، اما باز هم رسانههای اصولگرا دست به کار شدند و از دولت خواستند تا «دلایل واقعی استعفای جنتی را که هیچ ربطی به کنسرت و مسایل فرهنگی ندارد با مردم در میان بگذارد».
رسانهی اصولگرای مشرق نیوز در ادامهی درخواست خود برای پرده برداشتن از کنارهگیری جنتی نوشت: «در و پنجره اتاق معاونان وزیر هم چندان چفت و بست محکمی نداشت. برخی حشرات از ریزترین روزنهها هم نفوذ میکنند، چه رسد به پنجره!»
همچنین حسین الله کرم، رییس شورای هماهنگی حزب الله و از اصلی ترین چهرههای گروه موسوم به «گروه فشار»، در اینستاگرام خود در توضیح عکسی با زمینهی قرمز که بر آن کلمهی «نفوذ» در ابعادی بزرگ حک شده بود، نوشت:
«اعتراف یک جاسوس به ارتباط غیراخلاقی با ۵ وزیر کابینه
گفته میشود خانم [ آ.چ] که به جرم جاسوسی در بازداشت به سر میبرد در اعترافات جدید خود نام چهار وزیر دیگر روحانی را به زبان آورده و مدعی ارتباط غیر اخلاقی با وزرای دولت شده است؛ اعترافاتی که پروندهی فساد اخلاقی در کابینه را وارد فاز جدیدی کرده است که میتواند منجر به سونامی شرمساری شود. لازم به ذکر است اعترافات [خانم_چ] به ارتباط غیراخلاقی با علی جنتی منجر به استعفای ایشان از وزارت ارشاد شده است.»
این اواخر هم مسالهی استعفای محمدعلی نجفی، شهردار تهران، علیرغم ماجرای بیماری و دلایل گفته شده، سوالاتی بی جواب را برجای گذاشته است؛ برخی از فشارها بر او برای استعفا سخن میگویند و بعضی از برخی مسایل از جنسی دیگر، که عامل فشار بر نجفی برای استعفا شده است.
در آخرین خبرها هم از دستگیری یک عضو شورای شهر مشهد سخن به میان آمده است. با توجه به مسایلی که در تمام این سالها پیش آمده دور از ذهن نبود که عضو بازداشت شده یکی از اعضای اصلاح طلب و احتمالا تاثیرگذار شورا باشد. چه اگر غیر از این بود یا بازداشت نمیشد و یا بازداشتش به این زودیها رسانهای و در بوق نمیشد؛ «امیر شهلا» که رای اول مشهد را به دست آورده است.
اما نکته اینجاست که ریشهی این مساله چیست؟ چرا تنها اصلاح طلبان دچار این حرف و حدیثها و این استعفاها میشوند؟ چرا همواره رسانههای وابسته و مطلع از همهجا، آن سوی دیگر ماجرا را میدانند و آن را به سرعت و پیش از اطلاع یافتن حتی نزدیکترین افراد به خود شخص رسانهای میکنند و اذهان را به آن سویی که میخواهند میکشانند.
تاکنون اخبار زیادی از رسواییهای اخلاقی متعدد درمورد سیاستمداران و دولتمردان کشورهای مختلف به گوشمان رسیده است. این اتفاقات علاوه بر آنکه میتوانند مسایلی شخصی و بدون هیچ قصد و غرضی باشند اما فاش شدن و یا مورد استفاده قرار گرفتنشان، اغلب یا از سوی سرویسهای امنیتی کشورهای دیگر برای باجخواهی و معامله و یا ترفندی برای جاسوسی استفاده میشوند و یا گاه از سوی سرویسهای امنیتی داخل کشورها با هدف ترور سیاسی اشخاص و حذفشان از سپهر سیاسی یک کشور انجام میشود.
روزنامهی تایمز اسرائیل در ۱۵ سپتامبر ۲۰۱۲ گزارشی از گفتوگوی «روزنامهی لیدی گلوب به زبان عبری» با زنانی که عامل موساد هستند را منتشر کرد. در این گفتوگوها، زنان جاسوس بر استفاده از خصوصیات جنسی خود برای به انجام رساندن اهدافشان صحه گذاشتند. آنهابا اصرار بر اینکه در اینگونه عملیاتها هیچ ارتباط جنسی با سوژهی خود برقرار نمیکنند، اذعان کردند که از خصیصههای زنانهی خود برای جذب سوژهها و کسب اطلاعات مورد نیازشان استفاده میکنند.
البته این مساله حتما محدود به موساد و عاملین زنش نیست. در طول تاریخ و در دورانهای مختلف نیز استفاده از زنان برای این منظور سابقه داشته است. زنانی که موسوم به «پرستوها» هستند و علاوه بر جاسوسی از آنها برای حذف افراد تاثیرگذار در عرصهی سیاست نیز استفاده میشود، یا بهطور سیستماتیک در دستگاههای امنیتی –مثل موساد- و یا توسط رقبای سیاسی در داخل کشوری برای تغییر ترازوی قدرت به نفع جریان مطبوع.
عبدالله ناصری معتقد است که هر سیستم امنیتی قویای در دنیا حتما از تمامی ظرفیتهایی که مورد استفادهی سیستمهای دیگر است استفاده میکند، اما دربارهی استفاده از زنان بهطور سیستماتیک در دستگاههای امنیتی داخل کشور میگوید «بعید است که بتوانم انکار کنم که چنین امکانی امروزه در دستگاههای امنیتی خودمان وجود نداشته باشد؛ این موضوع جزو پروتکلهای نانوشتهی سیستمهای امنیتی دنیا است.»
ناصری در گفتوگو با خبرنگار انصاف نیوز، دربارهی اتفاقاتی که برای برخی از دولتمردان میافتد و زنانی که به شکلی وارد زندگی شخصی و سیاسی آنها میشوند میگوید: این زنان آدمهای معمولی هستند که بنا به دلایلی، که طبیعی هم هستند، مثل نیاز اقتصادی و یا نیاز به پرستیژ اجتماعی و یا نیاز عاطفی و روحی دست به چنین اقداماتی میزنند و تنها به حوزهی مسوولین هم محدود نمیشود. در همهجای دنیا هم هستند و در ایران هم همینطور.
وی دربارهی استفاده از این زنان به عنوان پرستو در دستگاههای امنیتی میگوید: اگرچه در دستگاههای امنیتی کشورهای مختلف این موضوع بوده است و الان هم وجود دارد که یکی از ابزارهایی که سوژههای خود را به دام میاندازند این روند است. من معتقدم که در کل میتواند این دست از اتفاقات یک فریب اطلاعاتی و امنیتی باشد که در همهی دستگاههای اطلاعاتی وجود دارد و بعید است که بتوانم انکار کنم که چنین امکانی امروزه در دستگاههای امنیتی خودمان وجود نداشته باشد؛ این موضوع جزو پروتکلهای نانوشتهی سیستمهای امنیتی دنیا است.
ناصری در پاسخ به اینکه آیا در دستگاههای امنیتی داخلی هم از این پرستوها استفاده میشود یا خیر میگوید: ببینید، واقعیت این است که من خبر موثقی ندارم؛ چون اگر هم باشد از ابزارآلات محرمانهاست و سیستمی نیست که دستگاههای امنیتی آن را آشکار کنند. ولی من معتقدم هر دستگاهی که حجم پیگیری و ردیابی امنیتی و اطلاعاتیاش در داخل کشور و خارج از آن زیاد باشد و به عنوان یک دستگاه امنیتی قدرتمند در میان کشورهای دیگر مطرح باشد، حتما از این ابزار استفاده میکند؛ چون ابزار پول و جنس مخالف، حتما وسیلهای است که با هزینهی کمتر میتواند سوژهها را در دستگاههای امنیتی به دام بیاندازد. از نظر ساختار کار امنیتی اصولا هر نوع رفتاری را میتوان توجیه کرد. اگر ما بخواهیم بدانیم که شعار «هدف وسیله را توجیه میکند» در کدام بخش حکومتها و دولتها توجیه پذیر است، حتما در دستگاههای امنیتی توجیه پذیر است.
این فعال سیاسی ضمن تاکید بر اینکه این موضوع را نه تایید میکند و نه انکار میگوید: در نهایت من نه میتوانم تایید کنم، چون اگر هم باشد از ابزار محرمانهی دستگاههای امنیتی است، و نه میتوانم انکار کنم؛ چون همان مقداری که مطالعات تاریخی و ردیابی کشورها و سیاستهای رایج بر مناسبات انسانها و دستگاههای حکومتی بر کل جهان نشان میدهد، این یک پدیدهی معمول است که من هم نمیتوانم انکارش کنم؛ اما در مورد اینکه چه دولتی دستگاههای امنیتیاش استفاده میکند یا نمیکند را نمیشود حکم صادر کرد. اما کشورهایی که معتقد باشند سیستم امنیتیشان خیلی قدرتمند است، من معتقدم حتما یکی از ابزارهایشان همین موضوع است که میتواند سوژهیابی و ردیابی کند.
وی در ادامه تاکید میکند: البته این بخش از موضوع نباید نادیده گرفته شود که در ایران خودمان که آدم روند این نوع فعل و انفعالات و سیرو سلوک اجتماعی این نوع زنان را مطالعه میکند، به این موضوع بر میخورد که در همهی بخشهای جامعه و در همهی سنین وجود دارند و یک بخش قابل توجهی از عملکرد این دست از زنان از نیازهای اجتماعی، نیازهای روحی و عاطفی و همچنین نیازهای اقتصادی سرچشمه میگیرد.
ناصری دربارهی مواجههی مردان کنشگر سیاسی با این دست از اتفاقات میگوید: نکتهای که خیلی مهم است این است که مردانی که پا میگذارند در حوزهی کنشگری سیاسی و یا در مناصب حکومتی قرار میگیرند حتما این هوشیاری و هوشمندی را لازم دارند که درگیر این حوزهها نشوند. و حتی اگر موردی را برخورد میکنند که شخص مقابل نیازمند مطالبات اقتصادی است، آن را قربه الی الله برطرف کنند بدون اینکه خودشان را در دامی بیاندازند.
او در ادامه اضافه کرد: نکتهی اول برای جلوگیری از این اتفاقات این است که خود مسوولین بدانند که این کار مباح که گاهی اوقات ممکن است نیات خیر و خالصی پشت آن باشد، ولی مسوولین، خصوصا مسوولینی که در عرصهی سیاست در ایران –که بسیار لغزنده است- وارد میشوند، از جمله وقتی وزیر میشوند و وکیل میشوند و مخصوصا زمانی که گرایشاتی را در پیش میگیرند که با رویکرد کلان دستگاههای امنیتی کشور متفاوت است، حتما باید مراقب خودشان باشند.
ناصری با نقل قولی از آیت الله منتظری میافزاید: من اینجا باید وام بگیرم از توصیهی مرحوم آیت الله منتظری؛ در اوایل شکلگیری جمهوری اسلامی، در دورهای که قائم مقام رهبری بودند بارها تاکید کردند که مسوولین کشور باید مراقب باشند، در دوحوزهی اقتصادی و اخلاقی، دامهای مالی و اخلاقی و همچنین از جمله مسایل به ظاهر شرعی، ازدواجهای رسمی و غیر رسمی، به هیچ وجه نباید بر سر راهشان قرار گیرد و باید از این اقدامات پرهیز کنند. همیشه مرحوم منتظری به این دو توصیه میکردند.
این فعال سیاسی اصلاح طلب در واکنش به طرح این موضوع که چرا تنها دولتمردان و کنشگران سیاسی اصلاح طلب و معتدل سوژهی چنین اخبار و چنین دامهایی هستند میگوید: در کشور ما، مثلا فرض کنید رسانهی ملی، لااقل در سه دههی اخیر نشان داده است که از نظر فکری وابسته به یک جریان خاص است. بنابراین هم شما میبینید که درصد قابل توجهی از تحلیلها و گزارشات سیاسیاش و همچنین زمانی که میخواهند مسالهای را بیان کنند اغلب یک جریان سیاسی را نشانه میروند. این را دیگر همه فهمیدهاند.
وی در ادامه تصریح میکند: دستگاههای امنیتی ما هم تقریبا و قریب به تحقیق میشود گفت که از نظر سیاسی، یعنی سیاستگذاران و مدیران ارشد برنامهریزش، از نظر مواضع سیاسی بیش از اینکه اصلاحطلب باشند، حتما اصولگرا هستند و طبیعی است وقتی این دستگاه بیشتر در زیر سایهی سیاستهای اصولگرایی قرار گرفته، برای هم مسلک و همراه خودش دامی را پهن نکند و اگر احیانا هم وجود داشته باشد بدون اینکه در بوق و کرنا کنند آن را خیلی خصوصی و محرمانه به آن فرد بگویند که از این دام کنارهگیری کن. بالاخره ما دستگاههای امنیتی موازی هم در کشورمان داریم، فقط یک دستگاه نیست؛ ما حتما سه- چهار دستگاه امنیتی داریم که حتی ممکن است بعضیهایشان در راستای کار خود با دیگر دستگاهها مقابله کنند.
ناصری ضمن آوردن مثالی از دولت اصلاحات، نحوهی مواجههی آن دولت با این موارد را اینگونه توضیح میدهد: من خاطرم است که در دولت اصلاحات، رییس دولت اصلاحات و وزیر اطلاعات این دولت با حکم امنیت ملی در این دست موارد این چنین عمل میکردند که در مواردی که من سراغ دارم در آن دوران بین مدیران ارشد که این اتفاق افتاد و زمینههای وقوع این اتفاق به وجود آمد اما دستگاههای امنیتی، مشخصا وزارت اطلاعات، بدون اینکه مساله را رسانهای کند و یا با آبروی فرد بازی کند، فرد را احضار میکردند و یا به حضورش میرفتند -بسته به موقعیت و جایگاه شخص- و او را بر حذر میداشتند. خب این یعنی امنیت و اطلاعات میانجی شده است. پیش از آنکه بخواهند با آبروی فرد بازی کنند، فرد را نجات میدهند.
این فعال سیاسی در ادامه میگوید: بنابراین اینکه تنها برای یک سمت اتفاق بیافتد خیلی نباید تعجبآور باشد چون نهایتا از لحاظ سیاسی دستگاههای امنیتی ما، چه آن دستگاه که متعلق به دولت است و چه آنهایی که متعلق به نهادهای بیرون از دولت هستند، مجموعا برآیند کلی ماهیت سیاسیشان بیشتر گرایش دارد به سمت اصولگرایی؛ اگرچه ادعا میکنند که گرایش سیاسی ندارند اما من چنین چیزی را باور ندارم.
وی با بیان اینکه از این دست اتفاقات در میان اصولگرایان نیز وجود داشته است، میگوید: بالاخره طبیعتا چون رسانهها و فضای عمدهی رسانهای کشور هم در دست جریان رقیب اصلاحات است، به نظر طبیعی است که این اتفاقات زمانیکه در حوزهی اصلاح طلبی رخ میدهد، عیان و آشکار شود. من به شخصه موارد مشابه این اتفاقات را در بین اصولگرایان هم سراغ دارم، ولی هیچ وقت مطرح نشده و رسانهها و دستگاههای امنیتی هم اصراری نداشتند، برای آنکه آن فرد وابسته به جناح خودشان بود و علاقهای به علنی کردن مسالهی این فرد نداشتند.
ناصری در ادامه توصیه میکند: یک نکته را باید توجه کرد؛ در سمت مسوولیت دولتی در ردههای مطرح و ردههای وی آی پی تشکیلات دولتی، افراد از هر گرایش سیاسی باشند، این رفتار و این فعل –حتی اگر به لحاظ شرعی مباح باشد، که هست- به نظر من حکم حرام را برایشان پیدا میکند و اصلا وارد این عرصه نباید بشوند. اما بهترین کار این است که مقامات عالی کشور این روند را بدون بازی کردن با آبروی کسی و یا بدون ساقط کردن فرد از حیات سیاسی و اجتماعی خودش، مدیریت کنند؛
این فعال سیاسی با آوردن مثالی از این موارد که در دوران رهبری امام خمینی اتفاق افتاده، میگوید: ما این تجربه را در مورد دورهی امام در سالهای اول انقلاب داشتیم. در مورد یک مقام قضایی ارشد، که هنوز خیلی فعال است و حضور فعالی دارد این اتفاق افتاد؛ اما آن موقع ساختار حکومتی به گونهای نبود که با آبروی افراد بازی شود و آدمها را از حیات سیاسی و اجتماعی ساقط کنند. مورد دوم هم یکی از وزرای اولیهی دولت جمهوری اسلامی بود که آنهایی که سخنان من را میخوانند بدانند که فرد مورد نظر چه کسی است. اما در این مورد هم امام به روشنی اعلام کردند که آن فرد از مقام خود استعفا دهد و او هم رفت دنبال کارهای شخصی و علمی و پژوهشی خودش و هنوز هم سربلند در جامعه حضور پیدا میکند و منشا خدمات علمی و فرهنگی هم در جامعه هست.
وی در ادامه با اشاره به اینکه در دوران پس از امام هم در چندین مورد با رویکرد مشابه امام با این موارد برخورد شد، میگوید: البته در دورهی بعد از امام هم یکی دو مورد بود که با همین رویکرد مشابه امام، روند توسط مقام عالی دنبال شد؛ اما جریانات سیاسی رقیب و رسانههای وابسته به آن بعدا این مسایل را حیثیتی و بزرگش میکنند. البته همانطور که گفتم اینها هیچکدام توجیهگر این نیست که مقامی که خود را وارد عرصهی مسوولیتپذیری و کنشگری سیاسی میکند، مخصوصا وقتی مطرح است، حتما نباید در این کارها ورود کند.
ناصری در آخر اضافه میکند: من جمعبندی نهاییام این است که هر مسوول سیاسی در هر ردهای که در جامعه مطرح میشود، نباید چنین گامهایی بردارد چون هزینهی سنگینی هم بر شخص خودش تحمیل میکند و هم بر ساختار تشکیلاتی و سیاسی که به آن وابسته است.
توضیح و عذرخواهی
[توضیح دربارهی یک حاشیه: بلافاصله پس از واکنشهایی در فضای مجازی به جملهای از گفتوگوی عبدالله ناصری که برداشتی متفاوت از نظر تحلیلی اظهارات گوینده دربارهی تبعات اجتماعی ناشی از دفاع مقدس را به دنبال داشت، آن بخش سریعا حذف شد. انصاف نیوز ضمن عذرخواهی از مخاطبان، بر فداکاری
به گزارش خبرنگار انصاف نیوز، استعفاهای متعدد در دولتهای مختلف، از وزیر یک دولت تا شهردار و اعضای شورای شهر، بی اینکه دلایل اصلی آن شفاف و روشن گفته شود، همواره در ذهن عموم مردم سوال ساز بوده است. گمانه زنیها از تخلفات اقتصادی و اخلاقی، تا مقبول نبودن شخص برای ارکان عالیهی ساختار حکومت از مواردی هستند که پس از هر استعفا و حذف سیاسی به ذهن متبادر میشود.
استعفا و عزیمت عطاالله مهاجرانی، استعفای چندتن از وزرای احمدینژاد، استعفای علی جنتی و محمدعلی نجفی در دوره اخیر، همگی با حرف و حدیثهایی متفاوت اما فراوان روبرو بودند و در نهایت هم تقریبا دلایل اصلی هیچیک از این استعفاها به روشنی گفته نشد.
آنچه میان استعفاها در دولت احمدی نژاد با دولتهای خاتمی و روحانی متفاوت است، جنس حرف و حدیثها است. پس از استعفای مهاجرانی از وزارت و بعد از آن از ریاست «مرکز بین المللی گفتوگوی تمدنها» و بازداشتش که برخی آن را پیامی روشن به فعالین سیاسی اصلاح طلب در آن فضای متشنج میدانستند، رسانههای اصولگرا از سایت و روزنامه، شروع به انتشار نامهای کردند که به عنوان «رنجنامهی همسر دوم مهاجرانی» منتشر شد! و اینگونه بود که عطاالله مهاجرانی، ابتدا به دلیل فشارهای سیاسی فراوان از وزارت استعفا کرد یا کنار گذاشته شد و پس از آن با استعفای دوم و عزیمتش به لندن به کلی از سپهر سیاسی ایران حذف شد. وزیری که در نامهی رهبری، «دوست دانشمند» خطاب میشد و در دوران وزارتش رابطهای خوب با اهالی هنر و فرهنگ و دگراندیشان برقرار کرده بود.
استعفای بعدی باز هم متعلق به وزیر ارشاد دیگری است؛ «علی جنتی»! وزیری مستعفی که او هم در زمان وزارتش مقبول نبود. درگمانهزنیها دلیل استعفایش به ماجرای کنسرتها ربط داده میشد، اما باز هم رسانههای اصولگرا دست به کار شدند و از دولت خواستند تا «دلایل واقعی استعفای جنتی را که هیچ ربطی به کنسرت و مسایل فرهنگی ندارد با مردم در میان بگذارد».
رسانهی اصولگرای مشرق نیوز در ادامهی درخواست خود برای پرده برداشتن از کنارهگیری جنتی نوشت: «در و پنجره اتاق معاونان وزیر هم چندان چفت و بست محکمی نداشت. برخی حشرات از ریزترین روزنهها هم نفوذ میکنند، چه رسد به پنجره!»
همچنین حسین الله کرم، رییس شورای هماهنگی حزب الله و از اصلی ترین چهرههای گروه موسوم به «گروه فشار»، در اینستاگرام خود در توضیح عکسی با زمینهی قرمز که بر آن کلمهی «نفوذ» در ابعادی بزرگ حک شده بود، نوشت:
«اعتراف یک جاسوس به ارتباط غیراخلاقی با ۵ وزیر کابینه
گفته میشود خانم [ آ.چ] که به جرم جاسوسی در بازداشت به سر میبرد در اعترافات جدید خود نام چهار وزیر دیگر روحانی را به زبان آورده و مدعی ارتباط غیر اخلاقی با وزرای دولت شده است؛ اعترافاتی که پروندهی فساد اخلاقی در کابینه را وارد فاز جدیدی کرده است که میتواند منجر به سونامی شرمساری شود. لازم به ذکر است اعترافات [خانم_چ] به ارتباط غیراخلاقی با علی جنتی منجر به استعفای ایشان از وزارت ارشاد شده است.»
این اواخر هم مسالهی استعفای محمدعلی نجفی، شهردار تهران، علیرغم ماجرای بیماری و دلایل گفته شده، سوالاتی بی جواب را برجای گذاشته است؛ برخی از فشارها بر او برای استعفا سخن میگویند و بعضی از برخی مسایل از جنسی دیگر، که عامل فشار بر نجفی برای استعفا شده است.
در آخرین خبرها هم از دستگیری یک عضو شورای شهر مشهد سخن به میان آمده است. با توجه به مسایلی که در تمام این سالها پیش آمده دور از ذهن نبود که عضو بازداشت شده یکی از اعضای اصلاح طلب و احتمالا تاثیرگذار شورا باشد. چه اگر غیر از این بود یا بازداشت نمیشد و یا بازداشتش به این زودیها رسانهای و در بوق نمیشد؛ «امیر شهلا» که رای اول مشهد را به دست آورده است.
اما نکته اینجاست که ریشهی این مساله چیست؟ چرا تنها اصلاح طلبان دچار این حرف و حدیثها و این استعفاها میشوند؟ چرا همواره رسانههای وابسته و مطلع از همهجا، آن سوی دیگر ماجرا را میدانند و آن را به سرعت و پیش از اطلاع یافتن حتی نزدیکترین افراد به خود شخص رسانهای میکنند و اذهان را به آن سویی که میخواهند میکشانند.
تاکنون اخبار زیادی از رسواییهای اخلاقی متعدد درمورد سیاستمداران و دولتمردان کشورهای مختلف به گوشمان رسیده است. این اتفاقات علاوه بر آنکه میتوانند مسایلی شخصی و بدون هیچ قصد و غرضی باشند اما فاش شدن و یا مورد استفاده قرار گرفتنشان، اغلب یا از سوی سرویسهای امنیتی کشورهای دیگر برای باجخواهی و معامله و یا ترفندی برای جاسوسی استفاده میشوند و یا گاه از سوی سرویسهای امنیتی داخل کشورها با هدف ترور سیاسی اشخاص و حذفشان از سپهر سیاسی یک کشور انجام میشود.
روزنامهی تایمز اسرائیل در ۱۵ سپتامبر ۲۰۱۲ گزارشی از گفتوگوی «روزنامهی لیدی گلوب به زبان عبری» با زنانی که عامل موساد هستند را منتشر کرد. در این گفتوگوها، زنان جاسوس بر استفاده از خصوصیات جنسی خود برای به انجام رساندن اهدافشان صحه گذاشتند. آنهابا اصرار بر اینکه در اینگونه عملیاتها هیچ ارتباط جنسی با سوژهی خود برقرار نمیکنند، اذعان کردند که از خصیصههای زنانهی خود برای جذب سوژهها و کسب اطلاعات مورد نیازشان استفاده میکنند.
البته این مساله حتما محدود به موساد و عاملین زنش نیست. در طول تاریخ و در دورانهای مختلف نیز استفاده از زنان برای این منظور سابقه داشته است. زنانی که موسوم به «پرستوها» هستند و علاوه بر جاسوسی از آنها برای حذف افراد تاثیرگذار در عرصهی سیاست نیز استفاده میشود، یا بهطور سیستماتیک در دستگاههای امنیتی –مثل موساد- و یا توسط رقبای سیاسی در داخل کشوری برای تغییر ترازوی قدرت به نفع جریان مطبوع.
عبدالله ناصری معتقد است که هر سیستم امنیتی قویای در دنیا حتما از تمامی ظرفیتهایی که مورد استفادهی سیستمهای دیگر است استفاده میکند، اما دربارهی استفاده از زنان بهطور سیستماتیک در دستگاههای امنیتی داخل کشور میگوید «بعید است که بتوانم انکار کنم که چنین امکانی امروزه در دستگاههای امنیتی خودمان وجود نداشته باشد؛ این موضوع جزو پروتکلهای نانوشتهی سیستمهای امنیتی دنیا است.»
ناصری در گفتوگو با خبرنگار انصاف نیوز، دربارهی اتفاقاتی که برای برخی از دولتمردان میافتد و زنانی که به شکلی وارد زندگی شخصی و سیاسی آنها میشوند میگوید: این زنان آدمهای معمولی هستند که بنا به دلایلی، که طبیعی هم هستند، مثل نیاز اقتصادی و یا نیاز به پرستیژ اجتماعی و یا نیاز عاطفی و روحی دست به چنین اقداماتی میزنند و تنها به حوزهی مسوولین هم محدود نمیشود. در همهجای دنیا هم هستند و در ایران هم همینطور.
وی دربارهی استفاده از این زنان به عنوان پرستو در دستگاههای امنیتی میگوید: اگرچه در دستگاههای امنیتی کشورهای مختلف این موضوع بوده است و الان هم وجود دارد که یکی از ابزارهایی که سوژههای خود را به دام میاندازند این روند است. من معتقدم که در کل میتواند این دست از اتفاقات یک فریب اطلاعاتی و امنیتی باشد که در همهی دستگاههای اطلاعاتی وجود دارد و بعید است که بتوانم انکار کنم که چنین امکانی امروزه در دستگاههای امنیتی خودمان وجود نداشته باشد؛ این موضوع جزو پروتکلهای نانوشتهی سیستمهای امنیتی دنیا است.
ناصری در پاسخ به اینکه آیا در دستگاههای امنیتی داخلی هم از این پرستوها استفاده میشود یا خیر میگوید: ببینید، واقعیت این است که من خبر موثقی ندارم؛ چون اگر هم باشد از ابزارآلات محرمانهاست و سیستمی نیست که دستگاههای امنیتی آن را آشکار کنند. ولی من معتقدم هر دستگاهی که حجم پیگیری و ردیابی امنیتی و اطلاعاتیاش در داخل کشور و خارج از آن زیاد باشد و به عنوان یک دستگاه امنیتی قدرتمند در میان کشورهای دیگر مطرح باشد، حتما از این ابزار استفاده میکند؛ چون ابزار پول و جنس مخالف، حتما وسیلهای است که با هزینهی کمتر میتواند سوژهها را در دستگاههای امنیتی به دام بیاندازد. از نظر ساختار کار امنیتی اصولا هر نوع رفتاری را میتوان توجیه کرد. اگر ما بخواهیم بدانیم که شعار «هدف وسیله را توجیه میکند» در کدام بخش حکومتها و دولتها توجیه پذیر است، حتما در دستگاههای امنیتی توجیه پذیر است.
این فعال سیاسی ضمن تاکید بر اینکه این موضوع را نه تایید میکند و نه انکار میگوید: در نهایت من نه میتوانم تایید کنم، چون اگر هم باشد از ابزار محرمانهی دستگاههای امنیتی است، و نه میتوانم انکار کنم؛ چون همان مقداری که مطالعات تاریخی و ردیابی کشورها و سیاستهای رایج بر مناسبات انسانها و دستگاههای حکومتی بر کل جهان نشان میدهد، این یک پدیدهی معمول است که من هم نمیتوانم انکارش کنم؛ اما در مورد اینکه چه دولتی دستگاههای امنیتیاش استفاده میکند یا نمیکند را نمیشود حکم صادر کرد. اما کشورهایی که معتقد باشند سیستم امنیتیشان خیلی قدرتمند است، من معتقدم حتما یکی از ابزارهایشان همین موضوع است که میتواند سوژهیابی و ردیابی کند.
وی در ادامه تاکید میکند: البته این بخش از موضوع نباید نادیده گرفته شود که در ایران خودمان که آدم روند این نوع فعل و انفعالات و سیرو سلوک اجتماعی این نوع زنان را مطالعه میکند، به این موضوع بر میخورد که در همهی بخشهای جامعه و در همهی سنین وجود دارند و یک بخش قابل توجهی از عملکرد این دست از زنان از نیازهای اجتماعی، نیازهای روحی و عاطفی و همچنین نیازهای اقتصادی سرچشمه میگیرد.
ناصری دربارهی مواجههی مردان کنشگر سیاسی با این دست از اتفاقات میگوید: نکتهای که خیلی مهم است این است که مردانی که پا میگذارند در حوزهی کنشگری سیاسی و یا در مناصب حکومتی قرار میگیرند حتما این هوشیاری و هوشمندی را لازم دارند که درگیر این حوزهها نشوند. و حتی اگر موردی را برخورد میکنند که شخص مقابل نیازمند مطالبات اقتصادی است، آن را قربه الی الله برطرف کنند بدون اینکه خودشان را در دامی بیاندازند.
او در ادامه اضافه کرد: نکتهی اول برای جلوگیری از این اتفاقات این است که خود مسوولین بدانند که این کار مباح که گاهی اوقات ممکن است نیات خیر و خالصی پشت آن باشد، ولی مسوولین، خصوصا مسوولینی که در عرصهی سیاست در ایران –که بسیار لغزنده است- وارد میشوند، از جمله وقتی وزیر میشوند و وکیل میشوند و مخصوصا زمانی که گرایشاتی را در پیش میگیرند که با رویکرد کلان دستگاههای امنیتی کشور متفاوت است، حتما باید مراقب خودشان باشند.
ناصری با نقل قولی از آیت الله منتظری میافزاید: من اینجا باید وام بگیرم از توصیهی مرحوم آیت الله منتظری؛ در اوایل شکلگیری جمهوری اسلامی، در دورهای که قائم مقام رهبری بودند بارها تاکید کردند که مسوولین کشور باید مراقب باشند، در دوحوزهی اقتصادی و اخلاقی، دامهای مالی و اخلاقی و همچنین از جمله مسایل به ظاهر شرعی، ازدواجهای رسمی و غیر رسمی، به هیچ وجه نباید بر سر راهشان قرار گیرد و باید از این اقدامات پرهیز کنند. همیشه مرحوم منتظری به این دو توصیه میکردند.
این فعال سیاسی اصلاح طلب در واکنش به طرح این موضوع که چرا تنها دولتمردان و کنشگران سیاسی اصلاح طلب و معتدل سوژهی چنین اخبار و چنین دامهایی هستند میگوید: در کشور ما، مثلا فرض کنید رسانهی ملی، لااقل در سه دههی اخیر نشان داده است که از نظر فکری وابسته به یک جریان خاص است. بنابراین هم شما میبینید که درصد قابل توجهی از تحلیلها و گزارشات سیاسیاش و همچنین زمانی که میخواهند مسالهای را بیان کنند اغلب یک جریان سیاسی را نشانه میروند. این را دیگر همه فهمیدهاند.
وی در ادامه تصریح میکند: دستگاههای امنیتی ما هم تقریبا و قریب به تحقیق میشود گفت که از نظر سیاسی، یعنی سیاستگذاران و مدیران ارشد برنامهریزش، از نظر مواضع سیاسی بیش از اینکه اصلاحطلب باشند، حتما اصولگرا هستند و طبیعی است وقتی این دستگاه بیشتر در زیر سایهی سیاستهای اصولگرایی قرار گرفته، برای هم مسلک و همراه خودش دامی را پهن نکند و اگر احیانا هم وجود داشته باشد بدون اینکه در بوق و کرنا کنند آن را خیلی خصوصی و محرمانه به آن فرد بگویند که از این دام کنارهگیری کن. بالاخره ما دستگاههای امنیتی موازی هم در کشورمان داریم، فقط یک دستگاه نیست؛ ما حتما سه- چهار دستگاه امنیتی داریم که حتی ممکن است بعضیهایشان در راستای کار خود با دیگر دستگاهها مقابله کنند.
ناصری ضمن آوردن مثالی از دولت اصلاحات، نحوهی مواجههی آن دولت با این موارد را اینگونه توضیح میدهد: من خاطرم است که در دولت اصلاحات، رییس دولت اصلاحات و وزیر اطلاعات این دولت با حکم امنیت ملی در این دست موارد این چنین عمل میکردند که در مواردی که من سراغ دارم در آن دوران بین مدیران ارشد که این اتفاق افتاد و زمینههای وقوع این اتفاق به وجود آمد اما دستگاههای امنیتی، مشخصا وزارت اطلاعات، بدون اینکه مساله را رسانهای کند و یا با آبروی فرد بازی کند، فرد را احضار میکردند و یا به حضورش میرفتند -بسته به موقعیت و جایگاه شخص- و او را بر حذر میداشتند. خب این یعنی امنیت و اطلاعات میانجی شده است. پیش از آنکه بخواهند با آبروی فرد بازی کنند، فرد را نجات میدهند.
این فعال سیاسی در ادامه میگوید: بنابراین اینکه تنها برای یک سمت اتفاق بیافتد خیلی نباید تعجبآور باشد چون نهایتا از لحاظ سیاسی دستگاههای امنیتی ما، چه آن دستگاه که متعلق به دولت است و چه آنهایی که متعلق به نهادهای بیرون از دولت هستند، مجموعا برآیند کلی ماهیت سیاسیشان بیشتر گرایش دارد به سمت اصولگرایی؛ اگرچه ادعا میکنند که گرایش سیاسی ندارند اما من چنین چیزی را باور ندارم.
وی با بیان اینکه از این دست اتفاقات در میان اصولگرایان نیز وجود داشته است، میگوید: بالاخره طبیعتا چون رسانهها و فضای عمدهی رسانهای کشور هم در دست جریان رقیب اصلاحات است، به نظر طبیعی است که این اتفاقات زمانیکه در حوزهی اصلاح طلبی رخ میدهد، عیان و آشکار شود. من به شخصه موارد مشابه این اتفاقات را در بین اصولگرایان هم سراغ دارم، ولی هیچ وقت مطرح نشده و رسانهها و دستگاههای امنیتی هم اصراری نداشتند، برای آنکه آن فرد وابسته به جناح خودشان بود و علاقهای به علنی کردن مسالهی این فرد نداشتند.
ناصری در ادامه توصیه میکند: یک نکته را باید توجه کرد؛ در سمت مسوولیت دولتی در ردههای مطرح و ردههای وی آی پی تشکیلات دولتی، افراد از هر گرایش سیاسی باشند، این رفتار و این فعل –حتی اگر به لحاظ شرعی مباح باشد، که هست- به نظر من حکم حرام را برایشان پیدا میکند و اصلا وارد این عرصه نباید بشوند. اما بهترین کار این است که مقامات عالی کشور این روند را بدون بازی کردن با آبروی کسی و یا بدون ساقط کردن فرد از حیات سیاسی و اجتماعی خودش، مدیریت کنند؛
این فعال سیاسی با آوردن مثالی از این موارد که در دوران رهبری امام خمینی اتفاق افتاده، میگوید: ما این تجربه را در مورد دورهی امام در سالهای اول انقلاب داشتیم. در مورد یک مقام قضایی ارشد، که هنوز خیلی فعال است و حضور فعالی دارد این اتفاق افتاد؛ اما آن موقع ساختار حکومتی به گونهای نبود که با آبروی افراد بازی شود و آدمها را از حیات سیاسی و اجتماعی ساقط کنند. مورد دوم هم یکی از وزرای اولیهی دولت جمهوری اسلامی بود که آنهایی که سخنان من را میخوانند بدانند که فرد مورد نظر چه کسی است. اما در این مورد هم امام به روشنی اعلام کردند که آن فرد از مقام خود استعفا دهد و او هم رفت دنبال کارهای شخصی و علمی و پژوهشی خودش و هنوز هم سربلند در جامعه حضور پیدا میکند و منشا خدمات علمی و فرهنگی هم در جامعه هست.
وی در ادامه با اشاره به اینکه در دوران پس از امام هم در چندین مورد با رویکرد مشابه امام با این موارد برخورد شد، میگوید: البته در دورهی بعد از امام هم یکی دو مورد بود که با همین رویکرد مشابه امام، روند توسط مقام عالی دنبال شد؛ اما جریانات سیاسی رقیب و رسانههای وابسته به آن بعدا این مسایل را حیثیتی و بزرگش میکنند. البته همانطور که گفتم اینها هیچکدام توجیهگر این نیست که مقامی که خود را وارد عرصهی مسوولیتپذیری و کنشگری سیاسی میکند، مخصوصا وقتی مطرح است، حتما نباید در این کارها ورود کند.
ناصری در آخر اضافه میکند: من جمعبندی نهاییام این است که هر مسوول سیاسی در هر ردهای که در جامعه مطرح میشود، نباید چنین گامهایی بردارد چون هزینهی سنگینی هم بر شخص خودش تحمیل میکند و هم بر ساختار تشکیلاتی و سیاسی که به آن وابسته است.
توضیح و عذرخواهی
[توضیح دربارهی یک حاشیه: بلافاصله پس از واکنشهایی در فضای مجازی به جملهای از گفتوگوی عبدالله ناصری که برداشتی متفاوت از نظر تحلیلی اظهارات گوینده دربارهی تبعات اجتماعی ناشی از دفاع مقدس را به دنبال داشت، آن بخش سریعا حذف شد. انصاف نیوز ضمن عذرخواهی از مخاطبان، بر فداکاری
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar