tisdag 17 december 2019

ارشاد رحمانیان ، معترضی که پیکر او را با سری متلاشی شده و دست و پای شکسته در کنار سد پیدا کردند

ارشاد رحمانیان ، معترضی که پیکر او را با سری متلاشی شده و دست و پای شکسته در کنار سد پیدا کردند

به گفته خانواده‌ «ارشاد رحمانیان»، پیکر او را که از ۲۶ آبان ۱۳۹۸ ناپدید شده بود، حدود یک ماه بعد، کنار سد «گاران» پیدا کردند.ایران وایر :، آیدا قجر
«خانواده که برای شناسایی جسد رفته بودند و امروز هم پیش از دفن، بدن ارشاد را دیده‌اند، می‌گویند از روی شکاف و سوراخ سرش مشخص است که با شلیک گلوله متلاشی شده است؛ دست‌ها و پاهایش را هم شکسته‌ بودند. می‌‌گویند جنازه کنار سد گاران پیدا شده و خونش تازه بوده است. انگار حداکثر دو روز بوده که پیکرش در آن‌جا قرار داشته است. مادرش با دیدن سر فرزندش از حال می‌رود، پدرش سکته می‌کند و برادرش در شوک است. جنازه را برای خاک‌سپاری به سروآباد برده‌اند.»
به گفته خانواده‌ «ارشاد رحمانیان»، پیکر او را که از ۲۶ آبان ۱۳۹۸ ناپدید شده بود، حدود یک ماه بعد، کنار سد «گاران» پیدا کردند. او در تظاهرات اعتراضی مردم مریوان در ۲۵ آبان  ۱۳۹۸ شرکت کرده بود. فردای آن روز مادر بیمارش را به بیمارستان رسانده و ناپدید شده بود. هیچ خبری از او نبود و خانواده‌اش مریوان و سنندج و بیمارستان‌ها را پی یافتن فرزندن‌شان گشته اما ارشاد را نیافته بودند. بالاخره امروز ۲۵ آذر ماه، پزشکی قانونی جسد ارشاد را تحویل خانواده‌اش داد. در گزارش پزشکی قانونی هیچ توضیحی درباره علت مرگ او نوشته نشده و تنها یک گواهی فوت برایش صادر شده است.

مشخص نیست ارشاد چه زمانی و چه گونه کشته شده است. اما خانواده او که برای شناسایی جسد رفته بودند، معتقدند فرزند ۲۸ ساله‌شان تازه جان سپرده است و جنازه‌ای که دیده‌اند، جنازه فردی نیست که یک ماه از مرگش گذشته باشد.

آن‌ها همین امروز ارشاد را در «سرو آباد»، میان همهمه‌ خانواده و روستاییان و حضور نیروهای امنیتی به خاک سپردند.
«کامیار احمدی» از ۲۴ آذرماه که جسد پسرخاله‌اش پیدا شد، در توییترش خبر رسانی کرده است. او که مدام با خانواده‌اش در تماس قرار دارد، می‌گوید نیروهای امنیتی به خانواده ارشاد گفته‌اند باید دلیل مرگ را «خودکشی» اعلام کنند: «به خانواده‌اش گفته‌اند بگویید هم‌دانشگاهی ارشاد خودکشی کرد و او هم افسرده شد و خودش را کشت. اما مادرش حاضر نیست چنین کند. ارشاد به تازگی لیسانس فوریت‌های پزشکی گرفته بود و می‌خواست خودش را برای فوق لیسانس آماده کند.»
 
وی با اشاره به درگیری‌ها در مریوان در روز ۲۶ آبان می ‌گوید: «آخر کسی هم که افسردگی داشته باشد در آن روزِ غوغا، در آن بلبشو، فرصت می‌کند تاکسی گیر بیاورد و برود بیرون شهر، چندین ده کیلومتر، بعد آن جا خودش را بیندازد توی آب؟»
به روایت کامیار، هفته گذشته در تماسی که با خانواده ارشاد گرفته می‌شود، به آن‌ها می‌گویند که پسرشان در زندان سنندج به سر می‌برد. اما وقتی خانواده او به این زندان مراجعه می‌کنند، مسوولان می‌گویند در آن‌جا نیست. چند روز بعد از این تماس، تماس دیگری گرفته می‌شود که برای شناسایی جسد مراجعه کنند اما آن جسد هم پیکر ارشاد نبوده است. بالاخره ۲۴ آذرماه، برادر ارشاد برای شناسایی جسدی دیگر به پزشکی قانونی مراجعه می‌کند و متوجه می‌شود که ارشاد کشته شده است.

شب گذشته پدر ارشاد در پی اطلاع از کشته شدن پسرش، سکته می‌کند و در بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان بستری می‌شود. امروز، یعنی ۲۵ آذر که پیکر ارشاد را در سرو آباد به خاک می‌سپارند، نه پدر و نه مادرش دل دیدن پیکر متلاشی شده پسرشان را نداشته‌اند.
کامیار می‌گوید: «خانواده گفته‌اند به سرش شلیک شده و متلاشی شده است. دست‌ها و پاهایش را هم شکسته‌اند.»

پیکر ارشاد توسط مردم محلی در کناره سد گاران پیدا شده است در حالی‌که هنوز خون تازه‌ای از او زمین را رنگین کرده بود.

کامیار می‌گوید: «برادرش میلاد برای شناسایی جسد می‌رود. بعد مادرش را هم می‌برند اما وقتی هاجر، خاله‌ام پیکر ارشاد را می‌بیند و سر متلاشی‌شده‌اش را، طاقت نمی‌آورد و همان‌جا از حال می‌رود.»

خانواده کامیار صبح روز ۲۵ آذر مقابل پزشکی قانونی می‌روند تا جنازه فرزندشان را تحویل بگیرند. اما بعد از مدتی انتظار، کرکره‌های ورودی پزشکی قانونی روی آن‌ها بسته می‌شود. خانواده در ابتدا خیال می‌کنند که مقامات از پس دادن جنازه سر باز خواهند زد اما بعد از ساعت‌ها انتظار، کامیار به «ایران‌وایر»‌ خبر می‌دهد که پیکر ارشاد را تحویل خانواده داده‌اند و آن‌ها هم سریع ارشاد را به سروآباد می‌برند تا دفن شود.
نیروهای امنیتی در مراسم خاک‌سپاری این جوان حضور داشته‌اند. کامیار می‌گوید: «همه به شدت ترسیده‌اند. برادر کامیار بی‌تابی می‌کند که اگر بیشتر پی‌گیر پیدا شدن ارشاد می‌شدند، ممکن بود با جسد متلاشی‌شده او مواجه نمی‌شدند. اما خانواده مطمئن است که ارشاد را کشته‌اند. هیچ‌کس حال و روز خوبی ندارد و من هم نتوانستم در محل کارم دوام بیاورم. شاید بعد از دفن ارشاد، خانواده‌‌اش صحبت کنند.»

کامیار در آخرین توییتی که در اکانت خود منتشر کرده، نوشته است: «زنگ زده می‌گه دایی به قرآن هیچی‌ش نبود. باور نکنی. گریه می‌کنه و نفسش بالا نمی‌آد. می‌گه پنج‌شنبه تولدشه آخه.»‌
+38
رأی دهید
-3

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar