روزنامه های تهران، دولت با سقوط بهای نفت چه می کند؟
- 8 ساعت پیش
روزنامه های صبح امروز، چهارشنبه یازده شهریور از توفان تهران و مناطق مختلف کشور نوشته و از پخش یک شایعه ترساننده درباره احتمال وقوع زلزله گلایه کرده اند و در مقالات خود به گمانه زنی درباره دوران پساتحریم ادامه داده اند.
نگرانی از گسترش بحران اقتصادی در کشور در چندین مقاله در روزنامه های امروز بیان شده است.
دیگر باران هم وجد نمی آورد
اسماعیل کهرم در مقاله ای در آرمان نوشته: شب دوشنبه در پایتخت و چند استان دیگر باران بارید. با وجود این، مردم از دیدن اینباران خشک غیرمترقبه، بعد از سه ماه بدون بارش، خوشحال نشدند. دلیل آن هم این بود که این باران، در شکل قطرات آب نبود بلکه به جای آب گل از آسمان به زمین میآمد. شهر از بالا منظره ناخوشایندی پیدا کرده بود و چشم حتی تا جلوی پا را هم نمیدید.
این کارشناس محیط زیست علت وضعیت اقلیمی را که در حال حاضر در کشور حاکم است همان دانسته که در علم محیط زیست توجیه علمی شده. بنابراین باید انتظار داشته باشیم همان نتایج پیشبینی شده هم به وقوع بپیوندد. چرا که تهران شهری است که بیقواره رشد کرده است. به عبارت دیگر تمام عرصههای طبیعی که همه ما در گذشته از تهران در ذهن داشتیم تبدیل به آسفالت و شیشه شده است.
مقاله آرمان با تشریح کاری که درخت با محیط اطراف خود می کند نوشته وقتی درختان را قطع کردیم و جای آن را به آهن و سنگ دادیم این باعث خشکی هوا شد. در ارتفاعات بالای ۱۸۰۰ متر هم که ساختوساز ممنوع است خانهسازی کردیم. متاسفانه برخی نهادهای دولتی و دانشگاه ها هم در بسیاری موارد قوانین محیط زیستی را زیر پا میگذارند و به طبیعت آسیب میرسانند. درههای ولنجک، دارآباد و دربند در نتیجه این اقدامات به زودی خشک میشود. بنابراین خشکسالی روز به روز فراگیرتر میشود.
شرق در مقاله ای نوشته: با وجود اینکه همه میدانند زلزله قابل پیشبینی نیست اما مردم تهران در شب توفانیای که قدرت باران آسمان از خاکی که از زمین بلند میشد کمتر بود، با هر رعدوبرقی که آسمان را میشکافت، از احتمال بروز یک زمینلرزه سخت، بیشتر میترسیدند! شبکههای اجتماعی و تلگرامها هم سخت مشغول کار بودند تا با انتشار اخبار و گزارشهای ضدونقیض و شایعهها، درگوشیها و حتی انتشار دوباره اخبار قدیمی، فضا را به سمت التهاب بیشتر پایتختنشینان ببرند.
به نوشته این مقاله: همهچیز اما با این شایعه شروع شد که شاید صدها هزار بار در تلگرامهای مختلف دستبهدست شد: «رئیس شورای شهر تهران همین الان زنده تو شبکه خبر اعلام کرد امشب زلزله بزرگ پایتخت به احتمال ٨٠ درصد میاد. توفان کرج، مقدمه زلزله بزرگ تهران... . همه نیروهای امدادی هلالاحمر، آتشنشانی و... آمادهباش شدند. مردم تا حد توان امشب در فضای باز بخوابند...».
شرق نوشته: در شایعهای دیگر حتی زمان وقوع زلزله هم حدس زده شده بود: «احتمال وقوع زلزله؛ امشب ساعت ٣:٤٥ بامداد شروع از شمالشرق و شمالغربی و به سمت جنوب ادامه داره». هرچند نویسنده این شایعه با استفاده از کلمهای بیمعنی چون «هموژنتیک» قصد داشته خوشمزه به نظر برسد اما واقعیت این است که شوخی او بدل به یک شایعه دردسرساز شد و برخی از تهرانیها، شب را در بیرون از خانهها و در ارتفاعاتی چون بام تهران، زیر تگرگ و بوران به صبح رساندند و همچنین توفان کرج با انتشار عکسهای فتوشاپی بهطرز غیرقابلباوری در شبکههای مجازی دستبهدست شد.
وحید میرزایی در ستون طنز شهروند نوشته: با توجه به طوفان اخیر تهران، در ستون شهرونگ امروز قصد داریم به واکاوی این پدیده طبیعی که غیرطبیعی و بدون پالپش هم در کشور ما کم نیست، بپردازیم. اول از همه این که این آقای حداد عادل دقیقا چکار میکند در فرهنگستان ادب و هنر فارسی؟ جدی ها! خب بابا بنشینید تکلیف ما را با برخی از این لغات موجسوار مشخص کنید. الان ما بخواهیم از کلمات باتری، طوفان یا اتاق در یک نامه یا مطلب استفاده کنیم، ماندهایم «ت»اش را با دسته بنویسیم یا بدون دسته؟
نویسنده در تشریح کلمهای به نام توفان نوشته: این کلمه از دو بخش «تو» و «فان» تشکیل شده است. کلا یعنی «توی فان». «تو» به معنای درون و «فان» به معنی شاد، سرگرمی، هپی و از این دست رفتارهای ضد اخلاقی، خلاف عرف و همسو با غرب. در واقع این ترکیب بدین معناست که چیزی یا اتفاقی گند میزند توی فان آدم. مثلا وقتی طوفان میآید روز شاد و فان ما را خراب میکند.
طنزنویس شهروند در مورد پیش بینی توفان هم نوشته: اینکه طوفان چه زمانی میآید حتی دقایقی پیش از آن غیرممکن است. لذا ما بهعنوان رسانه از کارشناسان محترم سازمان هواشناسی از طرف ملت ایران بابت توقع بیجایمان عذرخواهی میکنیم. کسانی هم که انتظار دارند رئیس سازمان عریض، کلفت و طویل هواشناسی به جای اینکه هوا را شناسایی، دستگیر و تحویل قانون دهد، برود بالای خرپشته سازمان، انگشت سبابهاش را تفمالی کند، بگیرد سمت باد.
خیل جوانان بیکار
هادی خیری در ابتکار نوشته: بیکاری نسل جوان جدای از صرف بیکار بودن و مشکلات معیشتی، معضلات اجتماعی و فرهنگی دیگری را نیز در پی دارد که برای هر جامعه ای می تواند مسئلهآفرین و هزینه زا باشد. در کشور ما نیز برای حل مشکل بیکاری به ویژه در نسل جوان سیاستها و قوانین مختلفی به تصویب رسیده و اجرا شده است. تعیین یک وزارتخانه به اسم جوانان، قانون جلوگیری از دو شغله و بعضاً چند شغله بودن افراد و در نهایت وعده ایجاد دو میلیون شغل نیز تاکنون نتوانسته مرهمی بر این زخم رو به گسترش باشد و موجب شده بحران بیکاری از قانون پایستگی انرژی تبعیت کند و نه تنها از بین نرود بلکه از دولتی به دولت دیگر منتقل شود.
نویسنده این مقاله خبر داده: یکی از آخرین خبرهایی که حول موضوع بیکاری در چند وقت اخیر در رسانهها منتشر شده، قانون منع استخدام بازنشستگان است که هفته گذشته طرح آن به صورت دو فوریتی در مجلس مطرح شد به تصویب رسید تا ۳۶ هزار فرصت شغلی برای جوانان کشور ایجاد میشود. اما در سوی دیگر ماجرا نیز مخالفان طرح، آن را کارشکنی و ایجاد خلل در کار دولت میپندارند و معتقدند که از این راه یعنی منع بازنشستگان از استخدام، فرصت شغلی کمی فراهم میشود.
نویسنده در نهایت نوشته: در این طرح بیان شده است که در صورتی که مسئولیت مربوطه توسط جوانان و یا نیروهای استخدامی موجود امکان پذیر باشد توجیه منطقی و قابل قبولی برای بکارگیری بازنشستگان وجود ندارد. اما جدای از مخالفتها و موافقت هایی که درباره این طرح صورت گرفته است آنچه که مهم است استثناهایی است که نمایندگان برای این طرح قائل شده اند و تعداد زیادی از پستهای مدیریتی و مشاغل مهم را از این طرح مستثنی کرده اند.
با این نفت ارزان چه کنیم
شبان شهیدی مودب در سرمقاله اطلاعات با اشاره به بحث های انتخاباتی نوشته: بیشتری ها از پسا تحریم حرف می زنند؛ اما وقتی گفته های مسئولین اقتصادی و شخص رئیس جمهوری را در نظر می گیریم که می گویند میزان ارزهای مسدود شده که قرار است آزاد شود کمتر از یک پنجم رقمی است که منابع مالی خارجی تخمین می زنند این پرسش مطرح می شود که دولت چگونه می خواهد به انبوه انتظارات انباشته شده مردم پاسخ دهد؟
نویسنده با اشاره به سقوط بهای نفت به نصف نوشته: برخلاف واردکنندگان که از سقوط بهای نفت خوشحالند، درکاراکاس، الجزیره و بسیاری از پایتخت های کشورهای تولید کننده نفت وضع به گونه ای دیگر است و شکنندگی اقتصادهای وابسته به درآمد های نفت به نحوی است که ذهن رهبران سیاسی این کشورها را به شدت مشغول کرده است. در بعضی از این ممالک برنامه های ریاضت اقتصادی از هم اکنون طراحی و در حال پیاده شدن است.
مقاله اطلاعات سپس به شرایط ایران پرداخته و نوشته: با اینکه از ابتدای تشکیل دولت کنونی روح امیدواری تازه ای در کالبد جامعه دمیده شده و دولت جهد کرده تا تورم را مهار کند، افزایش قیمت ها در مواردی از کنترل دولت خارج شده و خود دولت نیز با تکلیفی که مجلس به عهده آن گذاشته قیمت اقلام مورد نیاز اقشار پایین و متوسط را افزایش داده است. با این حال باید پرسید دولت در دراز مدت چه طرحی برای برخورد با این بحران اندیشیده است؟
شهروند در سرمقاله خود سه مشکل اصلی را برای اقتصاد کشور برشمرده که نفتی، رانتی و انحصاری بودن است و نوشته علاوه بر این رییس جمهور به درستی به ٣ چاله و شاید سیاهچاله بزرگ دولت هم اشاره کرد. اولی بدهیهای کلان دولت است. بدهیهایی که در دولت پیش شکل گرفت و موجب افزایش نقدینگی و تورم شد. عامل بعدی پرداخت یارانههاست که پس از دو سال هنوز آمار دقیقی از جزییات یارانهبگیران و نتایج و اقدامات اجرایی دولت در محدود کردن آنها ارایه نشده است و بالاخره سیاهچاله سوم مسکن مهر.
به نوشته این روزنامه: مسکن مهر در برخی از مناطق کشور و به ویژه در برخی از موارد در داخل محدودههای شهری به نسبت خوب انجام شد ولی در مقابل تعداد زیادی از آنها نهتنها در زمان مناسب به پایان نرسیدند، بلکه از کیفیت بسیار نازلی برخوردارند و از الان کلنگی محسوب میشوند! ضمن اینکه عوارض ناخرسندکننده اجتماعی این مجتمعها، مشکلآفرین است.
شهروند به نقل از حسن روحانی نوشته: دولت این کار را ادامه خواهند داد، چرا که روی دست دولت مانده و به اصطلاح برای دولت موجود نه راه پیش وجود دارد و نه راه پس. شاید هم این سیاست درستی باشد، ولی مردم هم باید از وضعیت این طرح با جزییات لازم مطلع شوند. متاسفانه هنوز ارزیابی دقیقی از این طرح در اختیار افکار عمومی قرار نگرفته است و برخی به نادرست گمان میکنند که دولت نمیخواهد طرحی را که به نام دولت پیش بود، به پایان برساند.
مخالفان برجام چه می گویند
حسین شریعتمداری در ادامه مخالفت های خود با توافق هسته ای امروز هم در یادداشت روز کیهان نوشته: اگر نگرانی دولتمردان از آن است که تصویب برجام در مجلس این سند را قانونی و الزامآور میکند این نگرانی از تصویب در شورای عالی امنیت ملی هم باید وجود داشته باشد. اما نگرانی آنان از تصویب احتمالی برجام در مجلس نیست، بلکه نگران رد آن هستند و یا خدای نخواسته از تریبون باز مجلس نگرانند، زیرا مردم را در جریان بحث و بررسی برجام قرار میدهد که میتواند اطلاع و باخبر شدن آنان از عدم توازن میان آنچه دادهایم و آنچه قرار است بگیریم، را در پی داشته باشد.
به نوشته این مقاله: برجام اگر از سوی ایران و یا یکی از کشورهای ۵ +۱رد نشود، بعد از گذشت ۹۰ روز از تاریخ صدور قطعنامه ۲۲۳۱ به یک معاهده بینالمللی و تعهدآور تبدیل میشود که ایران ملزم به اجرای تعهدات پذیرفته شده در آن خواهد بود. بنابراین، از این زاویه نیز، نگرانی رئیسجمهور و برخی مسئولان از قانونی شدن برجام و الزام ایران به انجام تعهدات خود، بیمورد بوده و فاقد وجاهت است.
با توجه به این که برجام یک معاهده دو جانبه است و براساس قوانین بینالمللی معاهدهها- هیچیک از دو سوی این معاهده نمیتوانند نسبت به یک یا چند ماده آن از تحفظ یا «حق شرط» استفاده کنند.
حنیف مزروعی در سرمقاله روزنامه رسالت نوشته: با توجه به غیر قابل اعتماد بودن رقیب و امکان کلی بر هم خوردن توافق هسته ای بر اثر کارشکنی طرف مقابل و آژانس بین المللی انرژی اتمی، نمی توان نگاهی مبنایی و ثابت به برجام داشت و در نتیجه تفسیر برجام در قالب یک نقطه ثقل خطایی بزرگ محسوب می شود.
مقاله روزنامه جناح اصولگرا تاکید کرده: طرف مقابل هم اکنون در انتظار آدرسها و نشانه هایی است که ایران پس از تصویب نهایی توافق هسته ای ارائه دهد. نمی توان از دل یک پدیده " تاکتیکی" تغییر استراتژیک استخراج یا استنباط کرد. اصرار بر روی خطوط قرمز و ثوابت سیاست خارجی کشور از سوی دولت و مسئولین سیاست خارجی، تنها آدرس صحیحی است که می توان متناسب با پدیده برجام به طرف مقابل ارائه کرد. ارائه آدرسهایی که نشان از "تغییر ماهوی ما " بر اثر " امضای توافق نهایی احتمالی" داشته باشد، حرکت رو به جلو در حوزه سیاست خارجی کشور را کند و حتی متوقف می سازد.
رسالت در نهایت نوشته: مقامات آمریکایی و اروپایی سعی دارند از توافق هسته ای با ایران به عنوان یک " نقطه تغییر اساسی" یاد کرده و "بازی تاکتیکها" را به "بازی استراتژیها" تبدیل کنند. اوج شیطنت واشنگتن و متحدانش اینجاست که "بازی استراتژیک " ایران را در زمین "بازی تاکتیکی" خود هدایت کنند. در چنین شرایطی آنها آدرسهایی به تهران مخابره می کنند که در ظاهر آسان و سرراست اما در باطن پیچیده و گنگ است.
تا امید را در دل ها بخشکانند
آفرین چیت ساز اول در سرمقاله ایران روزنامه دولت نوشته: شبکه تندروها بر این پندارند که برای جلوگیری از تکرار انتخابات ۹۲ می بایست فتیله رقابت و نشاط سیاسی را پایین کشید. در این مسیر آنها اولین و به زعم خویش آسان ترین کار را در این می بینند که بذر یأس و ترس در میان فعالان سیاسی و مدنی بیفکنند.
نویسنده با اشاره به حمله روزهای اخیر شبکه رسانه ای و تبلیغی تندروها نوشته آن ها مستقیماً پیکان حمله خویش را متوجه فضای سیاسی و حزبی کرده اند. از یک سو وزارت کشور و نهادهای دولت را به دلیل سیاست های تشویقی نسبت به احزاب تحت فشار قرار داده اند و در سوی دیگر آحاد فعالان تشکل های مدنی و نهادهای حزبی را آماج اتهام و افترا گرفته اند، بلکه چشمه علاقه و اشتیاق آنها به مشارکت در عرصه های انتخاباتی و فرهنگی را بخشکانند.
سرمقاله ایران به این جا رسیده که: دست بر قضا این تاکتیک ها در جریان انتخابات خرداد ۹۲ نیز آزموده شد. در جریان رقابت ریاست جمهوری یازدهم شبکه تندروها تلاش بسیار کردند تا نیروها و حامیان انقلاب را به سمت قطب بندی با نام هایی مثل «سازش» و «انقلابی گری» سوق دهند اما از این حرکت طرفی نبستند. یک دلیل روشن ناکامی این تاکتیک ها موضع روشن روحانی و جبهه بزرگ چهره های اعتدالی جامعه است که تحت هیچ شرایطی حاضر نیستند تجربه های تلخ کشمکش و دسته بندی انتخابات ۹۴ تکرار شود.
خودرو صفر بخریم یا نخریم
اعتماد گزارشی فراهم آورده درباره کمپین خرید خودرو صفر ممنوع و واکنش وزیر صنایع که این کمپین را خیانت به اقتصاد کشور خوانده است. در این گزارش مهدی تقوی اقتصاددان گفته: کسانی که کمپینهای اینچنینی راه میاندازند، مردم نیستند. اقلیتی هستند که ایدهای به ذهنشان رسیده و این ایده را در فضای مجازی گسترش میدهند. تعدادشان هم زیاد نیست، از یکی دو نفر شروع میشود و در خوشبینانهترین حالت به گروهی چندهزارنفری میرسد. همین است که نمیتوانیم بگوییم، مردم به خرید خودرو ملی «نه» گفتهاند و میخواهند کارخانههای تولید خودرو را ورشکست کنند.
علیرضا دهقان اما گفته است: کمپینهای رسانهای شیوه جدیدی برای اجماع یا همبستگی اجتماعی است. حالا این همبستگی چه در فضای سیاست شکل بگیرد، چه در فضای اقتصاد، کاربرد و هدف آن تفاوتی ندارد، آنچه مهم است تاثیرگذاری این کمپینهاست که نمیتوان منکر آن شد. به عنوان مثال از مقابلههایی که با کمپینهای اقتصادی میشود، میتوان فهمید این کمپینها توانستهاند تاثیرگذار باشند و حالا بررسی این موضوع که این تاثیر مثبت بوده یا منفی با کارشناسان اقتصادی است.
و سعید معیدفر جامعه شناس به اعتماد گفته: جامعه ایرانی، پیش از این کمپین هم، کمپینهای دیگری برای مسائل مختلف راهاندازی کرده بود؛ کمپینهای ملی مثل خلیجفارس یا کمپینهای محیطزیستی مثل بحران بیآبی. وقتی چنین کمپینهایی راهاندازی میشود، یعنی جامعه در بستر عینی یک اتفاق، قصد واکنش و عکسالعمل دارد و به همین دلیل نمیتوانیم به همین راحتی این واکنشها و عکسالعملها را نادیده بگیریم یا با نامگذاریهایی اشتباه، صورت مساله را پاک کنیم.
تماس های مشکوک
آیدین سیار سریع در صفحه طنز بی قانون با اشاره به بستری شدن معاون اول رییس جمهور برای آنژیوگرافی در بیمارستان پیش بینی کرده عده ای که ریگی به کفش دارند از ترس آن که گذارشان به کمیته مبارزه با فساد افتد که آقای جهانگیری مسوول آن است به احتمال زیاد به عیادت می روند تا چراغی روشن کنند. و چند حدس زده از جمله:
فوووووووت ... فوووووت
+ چرا مزاحم میشید؟
- بنده مزاحم نیستم، مراحمم.
+ شمارهتون سیو نیست.
- شماره من در دلهای مردم سیو است.
+ شما؟
- رئیس دولت.
+ حسن جان خط جدیده؟
- محمودم!
+ کدوم محمود؟
- رئیس دولت.
+ قبلی دیگه؟
- دولت پاک.
+ بله واقعا پاک کردین هر چی بود. شیفت دیلیت کردین به واقع.
- من در دادگاه منتظرم.
+ من هم مستنداتی از تخلفات انجام شده آماده کردهام، قراره با کامیون تو دادگاه خالی کنیم.
- پس من برم دنبال عکسی، چیزی، نیاز میشه. فعلا بای.
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar