کتاب تازهای توسط نویسنده و اسلامشناس مصری منتشر شده است. در این کتاب «محمد» پیامبری نیست که از سوی خدا مبعوث شده باشد.
به گزارش «محبت نیوز»، در کتاب تسویه حساب با “محمد” حامد عبدالصمد به تروریستهای اسلامگرای داعش و دیگر گروههای تکفیری اشاره میکند. میگوید آنها نام محمد را بر پرچمشان نوشتهاند، به نام محمد گردن میزنند، زنان و دختران جوان را به اسارت میبرند و آنها را به بردگی جنسی وامیدارند، در همان حال عدهای از «اسلام رحمانی» سخن میگویند و تکفیریها و سلفیها را به تفسیر نادرست از اسلام متهم میکنند و این ادعا را در میان میآورند که سخن قرآن چیز دیگریست.
در همین زمینه : کشف قرآن قدیمی به دوران پیش از «محمد» باز می گردد
به گفته رادیو زمانه، حامد عبدالصمد اکنون در کتاب تازهاش میخواهد با پیامبر اسلام «تسویه حساب» کند با این قصد که نشان دهد اسلام از یک سویه تکفیری هم برخوردار است.
این اسلامشناس مصری که پیش از این در آوریل سال گذشته کتاب «فاشیسم اسلامی» را منتشر کرده بود، میگوید: «این مدعا که داعش به آموزههای محمد پایبند نیست و این جریان تکفیری به دین اسلام ربطی ندارد، نه تنها گمراهکننده است، بلکه بسیار خطرناک هم هست. داعش کاری نکرده که محمد نکرده باشد. در زمان محمد هم دگراندیشان را به بردگی وامیداشتند و در جنگها اسرا را گردن میزدند. واقعیت این است که مسلمانان هرگز پیامبرشان را به چالش نکشیدهاند، بلکه از او یک چهره اسطورهای پرداختهاند. اکنون وقت تسویه حساب فرارسیده است.»
این اسلامشناس مصری که پیش از این در آوریل سال گذشته کتاب «فاشیسم اسلامی» را منتشر کرده بود، میگوید: «این مدعا که داعش به آموزههای محمد پایبند نیست و این جریان تکفیری به دین اسلام ربطی ندارد، نه تنها گمراهکننده است، بلکه بسیار خطرناک هم هست. داعش کاری نکرده که محمد نکرده باشد. در زمان محمد هم دگراندیشان را به بردگی وامیداشتند و در جنگها اسرا را گردن میزدند. واقعیت این است که مسلمانان هرگز پیامبرشان را به چالش نکشیدهاند، بلکه از او یک چهره اسطورهای پرداختهاند. اکنون وقت تسویه حساب فرارسیده است.»
حامد عبدالصمد در سال ۱۹۷۲ متولد شد. پدر او امام جماعت مسجد سنیها در حومه قاهره بود. او در قاهره به تحصیل زبان انگلیسی، فرانسه و ژاپنی پرداخت و در سال ۱۹۹۵ در شهر آوگسبورگ، در جنوب آلمان تحصیلاتش را در رشته علوم سیاسی ادامه داد.
عبدالصمد تا سال ۲۰۰۹ در دانشگاه مونیخ تدریس میکرد. او در ژوئیه ۲۰۱۳ به قاهره رفت و درباره رویکردهای فاشیستی «اخوانالمسلمین» سخنرانی کرد. پس از این سخنرانی یکی از رهبران گروه جماعت اسلامی و سلفیها او را کافر خواند و به مرگ تهدید کرد. از آن زمان تاکنون جان او همچنان در خطر است و پلیس آلمان از او محافظت میکند.
دو کتاب عبدالصمد با نامهای «وداع من با آسمان، تولدی دوباره» و «زوال جهان اسلام، یک پیشبینی» توسط ب. بینیاز (داریوش) از آلمانی به فارسی ترجمه شده است. انتشارات پویا، فروغ و خاوران در خارج از ایران این کتابها را منتشر کردهاند.
حامد عبدالصمد میگوید: «من میخواهم آشوب به پا کنم. وقتش رسیده است که به محمد به چشم یک انسان بنگریم. پیامبر اسلام ۱۴۰۰ سال پیش درگذشت. اما او هرگز به درستی دفن نشد. او در تابوتش آرمیده و از درون تابوت بر جهان اسلام همچنان حکمفرمایی میکند. در این میان اما جهان تغییر کرده است.»
سخن حامد عبدالصمد تحریکآمیز است، اما تازه نیست. «محمدشناسی» متکی بر کتاب و سنت است. بر این مبنا چهرهای از محمد به عنوان یک شخصیت آسمانی ساخته و پرداخته شده. اما در همان حال گروهی از اسلامشناسان تلاش میکنند چهرهای کاملن انسانی و جایزالخطا از پیامبر ارائه دهند. حامد عبدالصمد به این گروه دوم تعلق دارد.
قرآن که در سال ۶۳۲ میلادی، پس از مرگ محمد گرد آمد، از دو بخش تشکیل شده: آیات مکی و آیات مدنی. عبدالصمد برای مثال به آیه ۳۲ از سوره مائده و از آیات مکی اشاره میکند که میگوید هر کس یک انسان را از مرگ نجات دهد، مثل این است که بشریت را نجات داده و این آیه را با آیه قتل کافران در سوره توبه، یکی از آیات مدنی مقایسه میکند. او در کتاب «تسویه حساب با محمد» منشأ و دلیل آیات قرآنی با دو پیام متناقض را توضیح میدهد. به گمان او این تناقضها به این دلیل شکل گرفت که محمد در مکه با پیامهای امیدبخش و رحمانی پیروانی پیدا نکرد. پس به مدینه رفت و با گروههای جنگطلب همدست شد، به غارتگری و جنگ و آدمکشی روی آورد و چنین بود که به ضرب شمشیر پایههای امپراطوری اسلامی را ساخت.
عبدالصمد میگوید: «هنگامی که آیات قرآن بشارتدهنده صلح و دوستی بودند، موفقیتی نصیب محمد نشد. این شمشیر بود که نخستین کامیابیها را نصیب پیامبر اسلام کرد. این واقعیت صدر اسلام است و آن را نباید از نظر دور داشت.»
حامد عبدالصمد، به یک معنا تلاش میکند دریابد که چه اتفاقی برای پیامبر اسلام افتاد که او به یک شورشی رادیکال تبدیل شد. عبدالصمد میگوید: «من قصد ندارم آیات مکی و مدنی را با هم مقایسه کنم. بلکه تلاش کردهام این آیات را در متن تاریخ صدر اسلام بررسی کنم. آیات صلحجویانه در مکه و آیات جنگطلبانه در مدینه، اسلام رحمانی و اسلام تکفیری، هر دو یک اسلاماند. آنها را نمیتوان از هم تفکیک کرد و دو اسلام ساخت و پرداخت. محمد هم به عنوان یک شخصیت در متن تاریخ صدر اسلام قابل بررسیست. او یک شخصیت تاریخیست که دیگر معاصر زمان ما نیست.»
این سخنان ممکن است جسورانه باشد. اما این پرسش در میان میآید که آیا بهتر نیست به جای تقدسزدایی از پیامبر اسلام و تحریک مسلمانان، مدارا پیشه کنیم و بر جنبههای رحمانی و بشردوستانه قرآن تأکید کنیم؟
عبدالصمد پاسخ میدهد: «نه، به هیچوجه، اتفاقن مسلمانان صلحجو را هم باید با تاریخ صدر اسلام و با شخصیت متناقض محمد درگیر کرد. آنها باید دریابند که قرآن یک متن تاریخی و محمد هم یک شخصیت تاریخیست. تأکید بر جنبههای رحمانی قرآن مشکلی را از میان برنمیدارد. او که به آیات رحمانی قرآن استناد میکند که بشارتدهنده صلح باشد، نباید تعجب کند اگر دیگری برای جنگافروزی و غارتگری به آیات تکفیری قرآن استناد کند.»
شاید بتوان گفت کتاب وی یک کتاب مناقشهانگیز دیگر است برای سکولار کردن دین اسلام. عبدالصمد در پی دگرگونی ماهوی اسلام از یک دین سیاسی به یک دین شخصی مبتنی بر سنت روشنگری در غرب است.
«تسویه حساب با محمد» در ادامه «فاشیسم اسلامی» نوشته شده. عبدالصمد در کتاب پیشیناش هم برای اسلام یک سویه عرفانی و یک سویه قضایی و سیاسی قائل شده بود. او بر این نظر است سویه قضایی و سیاسی اسلام رویکردهای فاشیستی دارد. به باور او وقتی یک اسلامگرا وارد عرصه سیاست میشود هدفی ندارد جز اینکه نخست حاکمیت اسلام را به جامعه تحمیل کند و سپس بر جهان مسلط شود.
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar