بهمن فرمانآرا : نمیدانم چرا همه چیز آزاد است غیر از شادمانی + ویدیو
+67
رأی دهید
-2
یورونیوز : بهمن فرمانآرا کارگردان سینما در گفتوگو با یورونیوز معتقد است که در ۴۰ سال گذشته هر نوع نمایش شادمانی با مانع روبرو شده است.
او فوتبال را مثال میزند و میگوید: «حتی موقعی که در فوتبال تیم ما میبرد و مردم در خیابانها میرقصند، همیشه عدهای نگرانند مثل اینکه شادمانی یکی از مسائلی است که در آن گرفتاری داریم.»
فرمانآرا با اشاره به مذاهب گوناگون، اضافه میکند: «شخصا هیچ مذهبی را در جهان نمیشناسم، بهخصوص مذهب خودمان که بگوید شادمانی ممنوع است.»
«فیلم من نقد حکومت نیست»
فیلم «دلم میخواد» به کارگردانی فرمانآرا پس از چهار سال توقیف، سرانجام در تابستان ۱۳۹۷ در سینماهای کشور اکران شد و اخیراً نیز وارد شبکه نمایش خانگی شده است. فرمانآرا در این فیلم به مساله رقص و شادی پرداخته است؛ مسالهای که در جامعه ایران اگرچه فرهنگی است ولی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، جنبه سیاسی نیز پیدا کرده است.
فرمانآرا درباره این فیلمش به یورونیوز میگوید: «[فیلم من] نقد حکومت نیست، نقد شرایطی است که در آن زندگی میکنیم.»
فرمانآرا: هر حاکمی، هر دولتی باید خوشحال باشد که ما شاد هستیم
او سپس این پرسش را مطرح میکند که چرا ما نباید شاد باشیم؟ و سپس تاکید میکند: «هر حاکمی، هر دولتی باید خوشحال باشد که ما شاد هستیم.»
رضا کیانیان در فیلم «دلم میخواد» نقش نویسنده افسردهای را بازی میکند که ناگهان، در اثر یک تصادف، آهنگی شاد در ذهنش تکرار میشود و میل مدامش به رقصیدن، از یکسو موجب خلاقیت هنری او میشود، از سوی دیگر باعث میشود مردم او را دیوانه و حکومت نیز او را مجرم بداند. هم از این رو بین پلیس و مسئولان تیمارستان بر سر این موضوع اختلاف پیش میآید که آیا این نویسنده بهرقصآمده را باید به تیمارستان برد یا به بازداشتگاه؟
فیلم در واقع نسخه رقص و شادی را برای انبوه افسردگان جامعه ایران تجویز میکند؛ نسخهای که به نظر میرسد نه فقط حکومت، بلکه لایههایی از جامعه ایران نیز با آن مخالفند.
فرمانآرا در گفتوگو با یورونیوز درباره مشکلاتی که در این فیلم داشت، میگوید: «تازه در آن مساله (رقصیدن) هم اگر اجازه داشته باشیم، فقط مردها میتوانند برقصند.»
او اضافه میکند: «یکی از سختیهای کارگردانی این فیلم در صحنههای شلوغ این بود که چند تا دستیار اضافه گذاشته بودیم که هنرورهای مونث نرقصند. چون یک ذره در هر کادری هم که بود، کل آن باید در میآمد.»
او بار دیگر این سوال را مطرح میکند که نمیدانم چرا همه چیز آزاد است غیر از شادمانی.
فرمانآرا کیست؟
بهمن فرمانآرا، فیلمساز ایرانی، در سال ۱۳۲۰ در شهر اصفهان به دنیا آمده است. فرمانآرا در ۱۷ سالگی به لندن رفت و در هنرکده هنرهای دراماتیک مشغول تحصیل شد. او سپس راهی آمریکا شد و در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی، تحصیلات هنریاش را با تمرکز بر حوزه سینما ادامه داد و در ۲۵ سالگی به ایران بازگشت. فرمانآرا فیلمسازی را از اوایل دهه ۱۳۵۰ آغاز کرد و در سال ۱۳۵۳ با فیلم «شازده احتجاب»، بر اساس رمانی از هوشنگ گلشیری با همین نام، در سینمای ایران خوش درخشید و جایزه بهترین فیلم را در «جشنواره جهانی فیلم تهران» بدست آورد.
فرمانآرا در سال ۱۳۵۶ فیلم «سایههای بلند باد» را بر اساس داستان دیگری از هوشنگ گلشیری (معصوم اول) ساخت ولی این فیلمش در رژیم پهلوی توقیف شد و در جمهوری اسلامی نیز همچنان در محاق توقیف باقی ماند.
فرمانآرا کمی پس از انقلاب، در ۳۹ سالگی، از ایران به کانادا مهاجرت کرد. او که پیش از انقلاب علاوه بر فیلمسازی، جزو تهیهکنندگان سینمای ایران بود و در چهار سال پایانی حکومت پهلوی، با حکم مهدی بوشهری (همسر اشرف پهلوی) ریاست تولید «شرکت گسترش صنایع سینمای ایران» را بر عهده داشت، در دوران مهاجرت نیز در کانادا مدیر عامل شرکت سیرکل ونکوور شد و فیلمهای متعددی را پخش کرد. سپس به آمریکا رفت و در تولید فیلمهای فیلمسازان بزرگی چون الیور استون (رادیو حرف)، مارتین اسکورسیزی (آخرین وسوسه مسیح) و جیمز آیوری (خانم و آقای بریج) همکاری کرد.
فرمانآرا در پایان دهه ۱۳۶۰ به ایران بازگشت و بخش اعظم دهه ۷۰خورشیدی را به نوشتن فیلمنامههای گوناگون گذراند؛ فیلمنامههایی که البته هر کدام به دلایلی ساخته نشدند. سال ۱۳۷۸ سال احیای او در سینمای ایران بود. وی در آن سال فیلم «بوی کافور، عطر یاس» را ساخت و فیملش با استقبال منتقدین سینمای ایران مواجه شد.
فرمانآرا با «بوی کافو، عطر یاس» سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی را از جشنواره فیلم فجر دریافت کرد. او در سال ۱۳۸۰ فیلم «خانهای روی آب» را ساخت و سیمرغ بلورین بهترین فیلم را از جشنواره فیلم فجر دریافت کرد. «خانهای روی آب» همچنین سیمرغ بلورین فیلم منتخب تماشاگران را نیز در جشنواره فیلم فجر از آن خود کرد. این فیلم فرمانآرا نه فقط با استقبال منتقدین و مردم بلکه با استقبال نیروهای مذهبی و بعضاً افراطی جامعه ایران نیز مواجه شد. مسعود دهنمکی، فیلم فرمانآرا را مصداق «سینمای دینی» توصیف و از اثر او تجلیل کرد.
با این حال فرمانآرا پس از روی کار آمدن دولت احمدینژاد، به تدریج با راستگرایان فضای سیاسی ایران درپیچید. او پس از آغاز اعتراضات سیاسی سال ۱۳۸۸، با انتشار بیانیهای نسبت به شیوه برخورد حکومت با معترضین ابراز تاسف کرد. سپس اعلام کرد تا زمانی که جواد شمقدری و یارانش در مسند سینمای کشور هستند، فیلمنامهای را به آنها برای اخذ پروانه ساخت فیلم نخواهد داد. آقای شمقدری در دولت دوم احمدینژاد، معاونت امور سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را بر عهده داشت.
همچنین پس از منحل شدن خانه سینما توسط وزارت فرهنگ و ارشاد دولت دوم احمدینژاد، فرمانآرا سه سیمرغ بلورین خود را به نشانه اعتراض به دفتر جشنواره فیلم فجر پس داد. گوشهنشینی فرمانآرا با روی کار آمدن دولت روحانی پایان یافت و او در سال ۱۳۹۳، فیلم «دلم میخواد» را ساخت. عنوان اصلی این فیلم «دلم میخواد برقصم» بود ولی فرمانآرا برای اینکه فیلم از سد ممیزی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بگذرد، ناچار شد اسم آن را به «دلم میخواد» تقلیل دهد.
او فوتبال را مثال میزند و میگوید: «حتی موقعی که در فوتبال تیم ما میبرد و مردم در خیابانها میرقصند، همیشه عدهای نگرانند مثل اینکه شادمانی یکی از مسائلی است که در آن گرفتاری داریم.»
فرمانآرا با اشاره به مذاهب گوناگون، اضافه میکند: «شخصا هیچ مذهبی را در جهان نمیشناسم، بهخصوص مذهب خودمان که بگوید شادمانی ممنوع است.»
«فیلم من نقد حکومت نیست»
فیلم «دلم میخواد» به کارگردانی فرمانآرا پس از چهار سال توقیف، سرانجام در تابستان ۱۳۹۷ در سینماهای کشور اکران شد و اخیراً نیز وارد شبکه نمایش خانگی شده است. فرمانآرا در این فیلم به مساله رقص و شادی پرداخته است؛ مسالهای که در جامعه ایران اگرچه فرهنگی است ولی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، جنبه سیاسی نیز پیدا کرده است.
فرمانآرا درباره این فیلمش به یورونیوز میگوید: «[فیلم من] نقد حکومت نیست، نقد شرایطی است که در آن زندگی میکنیم.»
فرمانآرا: هر حاکمی، هر دولتی باید خوشحال باشد که ما شاد هستیم
او سپس این پرسش را مطرح میکند که چرا ما نباید شاد باشیم؟ و سپس تاکید میکند: «هر حاکمی، هر دولتی باید خوشحال باشد که ما شاد هستیم.»
رضا کیانیان در فیلم «دلم میخواد» نقش نویسنده افسردهای را بازی میکند که ناگهان، در اثر یک تصادف، آهنگی شاد در ذهنش تکرار میشود و میل مدامش به رقصیدن، از یکسو موجب خلاقیت هنری او میشود، از سوی دیگر باعث میشود مردم او را دیوانه و حکومت نیز او را مجرم بداند. هم از این رو بین پلیس و مسئولان تیمارستان بر سر این موضوع اختلاف پیش میآید که آیا این نویسنده بهرقصآمده را باید به تیمارستان برد یا به بازداشتگاه؟
فیلم در واقع نسخه رقص و شادی را برای انبوه افسردگان جامعه ایران تجویز میکند؛ نسخهای که به نظر میرسد نه فقط حکومت، بلکه لایههایی از جامعه ایران نیز با آن مخالفند.
فرمانآرا در گفتوگو با یورونیوز درباره مشکلاتی که در این فیلم داشت، میگوید: «تازه در آن مساله (رقصیدن) هم اگر اجازه داشته باشیم، فقط مردها میتوانند برقصند.»
او اضافه میکند: «یکی از سختیهای کارگردانی این فیلم در صحنههای شلوغ این بود که چند تا دستیار اضافه گذاشته بودیم که هنرورهای مونث نرقصند. چون یک ذره در هر کادری هم که بود، کل آن باید در میآمد.»
او بار دیگر این سوال را مطرح میکند که نمیدانم چرا همه چیز آزاد است غیر از شادمانی.
فرمانآرا کیست؟
بهمن فرمانآرا، فیلمساز ایرانی، در سال ۱۳۲۰ در شهر اصفهان به دنیا آمده است. فرمانآرا در ۱۷ سالگی به لندن رفت و در هنرکده هنرهای دراماتیک مشغول تحصیل شد. او سپس راهی آمریکا شد و در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی، تحصیلات هنریاش را با تمرکز بر حوزه سینما ادامه داد و در ۲۵ سالگی به ایران بازگشت. فرمانآرا فیلمسازی را از اوایل دهه ۱۳۵۰ آغاز کرد و در سال ۱۳۵۳ با فیلم «شازده احتجاب»، بر اساس رمانی از هوشنگ گلشیری با همین نام، در سینمای ایران خوش درخشید و جایزه بهترین فیلم را در «جشنواره جهانی فیلم تهران» بدست آورد.
فرمانآرا در سال ۱۳۵۶ فیلم «سایههای بلند باد» را بر اساس داستان دیگری از هوشنگ گلشیری (معصوم اول) ساخت ولی این فیلمش در رژیم پهلوی توقیف شد و در جمهوری اسلامی نیز همچنان در محاق توقیف باقی ماند.
فرمانآرا کمی پس از انقلاب، در ۳۹ سالگی، از ایران به کانادا مهاجرت کرد. او که پیش از انقلاب علاوه بر فیلمسازی، جزو تهیهکنندگان سینمای ایران بود و در چهار سال پایانی حکومت پهلوی، با حکم مهدی بوشهری (همسر اشرف پهلوی) ریاست تولید «شرکت گسترش صنایع سینمای ایران» را بر عهده داشت، در دوران مهاجرت نیز در کانادا مدیر عامل شرکت سیرکل ونکوور شد و فیلمهای متعددی را پخش کرد. سپس به آمریکا رفت و در تولید فیلمهای فیلمسازان بزرگی چون الیور استون (رادیو حرف)، مارتین اسکورسیزی (آخرین وسوسه مسیح) و جیمز آیوری (خانم و آقای بریج) همکاری کرد.
فرمانآرا در پایان دهه ۱۳۶۰ به ایران بازگشت و بخش اعظم دهه ۷۰خورشیدی را به نوشتن فیلمنامههای گوناگون گذراند؛ فیلمنامههایی که البته هر کدام به دلایلی ساخته نشدند. سال ۱۳۷۸ سال احیای او در سینمای ایران بود. وی در آن سال فیلم «بوی کافور، عطر یاس» را ساخت و فیملش با استقبال منتقدین سینمای ایران مواجه شد.
فرمانآرا با «بوی کافو، عطر یاس» سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی را از جشنواره فیلم فجر دریافت کرد. او در سال ۱۳۸۰ فیلم «خانهای روی آب» را ساخت و سیمرغ بلورین بهترین فیلم را از جشنواره فیلم فجر دریافت کرد. «خانهای روی آب» همچنین سیمرغ بلورین فیلم منتخب تماشاگران را نیز در جشنواره فیلم فجر از آن خود کرد. این فیلم فرمانآرا نه فقط با استقبال منتقدین و مردم بلکه با استقبال نیروهای مذهبی و بعضاً افراطی جامعه ایران نیز مواجه شد. مسعود دهنمکی، فیلم فرمانآرا را مصداق «سینمای دینی» توصیف و از اثر او تجلیل کرد.
با این حال فرمانآرا پس از روی کار آمدن دولت احمدینژاد، به تدریج با راستگرایان فضای سیاسی ایران درپیچید. او پس از آغاز اعتراضات سیاسی سال ۱۳۸۸، با انتشار بیانیهای نسبت به شیوه برخورد حکومت با معترضین ابراز تاسف کرد. سپس اعلام کرد تا زمانی که جواد شمقدری و یارانش در مسند سینمای کشور هستند، فیلمنامهای را به آنها برای اخذ پروانه ساخت فیلم نخواهد داد. آقای شمقدری در دولت دوم احمدینژاد، معاونت امور سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را بر عهده داشت.
همچنین پس از منحل شدن خانه سینما توسط وزارت فرهنگ و ارشاد دولت دوم احمدینژاد، فرمانآرا سه سیمرغ بلورین خود را به نشانه اعتراض به دفتر جشنواره فیلم فجر پس داد. گوشهنشینی فرمانآرا با روی کار آمدن دولت روحانی پایان یافت و او در سال ۱۳۹۳، فیلم «دلم میخواد» را ساخت. عنوان اصلی این فیلم «دلم میخواد برقصم» بود ولی فرمانآرا برای اینکه فیلم از سد ممیزی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بگذرد، ناچار شد اسم آن را به «دلم میخواد» تقلیل دهد.
منبع : یورونیوز
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar