شکوفایی یک فرهنگ لیبرال عرب در شهر اسراییلی حیفا
تاریخ انتشار: ۱۶ دی, ۱۳۹۴
در بار “الیکا” واقع در محلهی “حیدر” شهر بندری حیفا در اسراییل، یک خانم روانشناس سیگار خود را میپیچد و با پدرش که هنرپیشهای معروف در اسراییل است قهوه صرف میکند. متصدی بار برای دو خانم که تازه وارد شدهاند دو لیوان بلند آبجو میآورد. در نزدیکی آنها، یک زن ۲۲ساله که قسمتی از موهای خود را تراشیده خالکوبیهای رنگارنگی دارد به کار با لپتاپ خود مشغول است.
آنان در میان جمع بسیاری از مردان و زنانی که مدلهای موی خاص یا خالکوبی و حلقههای مختلف دارند نشستهاند. این بخشی از فضای اجتماعی حیفا است که جمعهای هنرمندان تلآویو را برای بیننده تداعی میکند. اما در اینجا این “بچههای باحال” همه فلسطینی هستند، و محیط عربی خودآگاهی را به وجود آوردهاند که سکولار، فمینیست، و حامی همجنسگرایان است.
“اصیل ابو ورده”، یک روانشناس رفتاری که از مشتریان دائم بار است میگوید: «حیفا مرکز اعراب است، مانند تلآویو که مرکز یهودیان محسوب میشود. در اینجا یک جنبش فرهنگی در جریان است؛ یک جنبش جوانان؛ در اینجا نوعی آزادی وجود دارد.»
او اضافه میکند: ما برای خود میهمانی برگزار میکنیم. پاتوقها و دیسکوهای خودمان را داریم. میرقصیم، مشروب میخوریم، و همه این کارها را به عربی انجام میدهیم. تمام اینها از حیفا شروع شد.»
عربها یکپنجم جمعیت هشت میلیونی اسراییل را تشکیل میدهند، و در سالهای اخیر، همچون همقطاران خود در شرق اورشلیم، کرانه باختری، و نوار غزه، در ابراز هویت فلسطینی خود راسختر بودهاند.
اما زندگی اجتماعی سکولار آنان در حیفا نقطه مقابل دیدگاه سنتی بسیاری از اجتماعات عرب اسراییل است که رابطهی جنسی قبل از ازدواج را یک تابو میداند؛ مرد و زن مجرد به ندرت با هم قرار ملاقات میگذارند و معمولا در سنین پایین با شخصی که مادرانشان انتخاب کرده ازدواج میکنند.
لیبرالیسم نسبی حیفا محصول سنت جهانوطنی منحصر به فرد آن است. برای جوانان، خروج از این شهر که در دامنهی ساحلی یک کوه بنا شده کار سادهای است. این شهر ۲۸۰هزار نفری که زمانی شهر طبقهی کارگر محسوب میشد، دارای چندین دانشگاه است و تنوع قومی خود را پذیرفته است. ۳۰هزار ساکن عرب این شهر که عمدتا در سواحل دریای آن زندگی میکنند (یهودیان عموما در نقاط کوهستانی شهر هستند) حدود ۱۰درصد جمعیت آن را تشکیل میدهند؛ نیمی از اعراب حیفا، مسلمان و نیم دیگر مسیحیاند و به طور کلی از اعراب نقاط دیگر اسراییل متمولتر و تحصیلکردهتر هستند.
این ویژگی، حیفا را به محلی امن برای فلسطینیان لیبرالی تبدیل کرده که میخواهند از محدودیتهای اجتماعات سنتی عرب بگریزند، ولی در عین حال دوست دارند در میان اعراب زندگی کنند.
“فیده حمود” ۳۲ساله میگوید: «وقتی شما در یک محلهی عرب زندگی میکنید، به اجتماعتان تعلق دارید. اما اگر در محلهی یهودی زندگی کنید یک غریبه هستید، و این به عنوان یک زن عرب به شما آزادی میدهد. در اینجا زوجهای ازدواجنکردهی بسیاری وجود دارند، و زنان مسنتری که تنها زندگی میکنند، اما حرفی پشت سرشان زده نمیشود که آزارشان بدهد.»
خانم حمود در سال ۲۰۱۱ پس از تحصیل در رشتهی گفتاردرمانی در بارسلونای اسپانیا به حیفا آمد و اکنون به همراه شریک زندگیاش در محلهای یهودی زندگی میکند و در آنجا صاحب کافهای به نام “رای” است. او دربارهی حرفهاش میدهد: »من این کار را هیچ جای دیگر نمیتوانستم انجام دهم.»
“عاید فیصل” مدیر بار “کَبَریت” است؛ یک بار در داخل کوچهای که به یک جادهی صنعتی چهار باندی وصل میشود. او بار منحصر به فرد خود را با دیوارهای قرمز و پوسترهای فیلمهای قدیمی عربیاش، محیطی امن میداند که در آن مردم میتوانند واقعا خودشان باشند.
آقای “فیصل” میگوید: «ما میخواهیم یک زوج همجنسگرا بتوانند اینجا برقصند و یکدیگر را ببوسند و کسی به آنها بد نگاه نکند. این جامعهی فلسطینی است که ما به دنبالش هستیم.»
چنین جامعهای اواخر سال قبل دیده شد؛ زمانی که بعضی از بارها و کافههای حیفا، فیلمهای اولین فستیوال همجنسگرایان فلسطینی با عنوان “کوز کوییر” را به نمایش گذاشتند. همچنین “دارالرعایا”، کافهای که به عنوان یک انتشارات نیز فعالیت میکند، به تازگی “کتاب هوس” را منتشر کرد که یکی از اولین کتابهای ادبیات اروتیک مدرن نوشتهی نویسندگان فلسطینی محسوب میشود.
“مصطفی کبها”، استاد تاریخ فلسطینی در دانشگاه آزاد اسراییل میگوید: «برای برخی افراد، شکوفایی اجتماع فلسطینی در حیفا یادآور دوران حکومت بریتانیا در این شهر است؛ زمانی که یک فرهنگ عربی سرزنده در حال رشد و شکوفایی بود. بیشتر آن رشد در سال ۱۹۴۸ متوقف شد، زمانی که اعراب فرار کردند یا مجبور به ترک منازلشان در بسیاری از شهرها از جمله حیفا شدند.»
به گفتهی وی، «حیفا در دهههای ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ دارای کافهها، کلابها، هتلها، تئاترها و روزنامههای مختلفی برای عربها بود». مانند کافه “شام” که در آن کارگران سوری و لبنانی با هم دیدار میکردند، و کافه “بندر”، برای کارگران بندر شلوغ شهر.
“بشار مورکوس” که به تازگی “تئاتر کاشابی” را در مکان یک انبار قدیمی متعلق به تاجری عرب و در محلهی صنعتی و ساحلی بازگشایی کرده میگوید: “آدم حس میکند که شهر در حال بازگشت به یک همآهنگی و توازن طبیعی است؛ شما در یک خانهی عربی قدیمی صدای صحبت به زبان عربی میشنوید.»
رنسانس عربی لیبرال در حیفا با آغاز به کار رستوران فلسطینی “فاتوس” در سال ۱۹۹۸ آغاز شد. این رستوران که میزبان مناظرههای فرهنگی و نمایشگاههای هنری هم بود، در ابتدا برای جامعهی عرب سنتی مایه ننگ بود چون در آن زنان و مردان آشکارا مشروب مینوشیدند و با هم گرم میگرفتند. امروزه این رستوران مکان توریستی معروفی در خیابان اصلی حیفا، یعنی بولوار “بنگوریون” است.
از آن سال تاکنون کسب و کارهای بیشتری با مالکیت عربها در این خیابان به راه افتاده است و اکثر آنها با تابلوهایی به چند زبان عربی، انگلیسی و گاه عبری از مشتریان استقبال میکنند. خیلی از این بارها و کافهها و رستورانها در این آخر هفته مملو از جمعیت بودند و زوجهای عرب در پیادهروهای شلوغ آراسته به چراغهای کریسمس قدم میزدند.
کمی بالاتر در بار “الیکا”، “سامر عساکله” مشغول معاشرت با همکارش است. آهنگی عربی دربارهی ماریجوانا کشیدن از بلندگوها پخش میشود؛ و پوسترهای روی دیوار نیز کنسرتی از یک گروه موسیقی سبک “اسکا” به نام “توت ارض” را تبلیغ میکند.
آقای عساکله ۲۳ساله که موهای بلندش را بالای سرش بسته میگوید: «مردم حیفا، خصوصا در این کافهها، در حال انقلاب هستند.» او که از خانهاش در روستای “موقر” شهر “الجلیل” به اینجا آمده تا در رشتهی مدیریت تحصیل کند، در ابتدا از رفتار آزادانه و از دید او “بیبندوبار” مردم حیفا متعجب شده بود. وی میگوید که پیش از آمدن به اینجا در سال ۲۰۱۱ با هیچ شخصی که خودش را همجنسگرا معرفی کند برخورد نداشته، و در ابتدا پس از ورود زوجهای همجنسگرا از مهمانیها خارج میشده چون با همجنسگرایی مخالف بود.
عساکله با تاکید بر اینکه نسبت به آن زمان، “نرم” شده است، ادامه میدهد: «من موافق آزادی مردم هستم. آزادی اجتماعی، و شخصی یا فردی؛ و شما نمیتوانید آنها را از هم جدا کنید. شما نمیتوانید افراد همجنسگرا را نپذیرید. من به آزادی برای مردم فلسطین معتقد هستم، پس ما باید از آزادیهای فردی نیز دفاع کنیم.»
———————————–
نسخهی انگلیسی این گزارش روز ۴ ژانویه ۲۰۱۶ (۱۴ دی ۱۳۹۴) در روزنامهی “نیویورکتایمز”منتشر شد.
ترجمه فارسی از سیاوش صفوی/ مرکز بینالمللی مطالعات لیبرالیسم
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar