تازهترین سروده محمدرضا عالیپیام (هالو) از زندان رجاییشهر
تاریخ انتشار: ۵ مرداد, ۱۳۹۴
تقاطع: محمدرضا عالیپیام، شاعر و طنزپرداز منتقد که از نخستین روزهای اردیبهشتماه امسال جهت سپری کردن محکومیت ۱۵ ماه حبس خود در زندان رجاییشهر کرج به سر میبرد، سرودهای را با عنوان “زندانی” به بیرون فرستاده است.
آقای عالیپیام پیش از معرفی خود به زندان، در ویدئویی که بر روی صفحهی فیسبوک خود منتشر کرد، به طرفدارانش وعده داده بود که منتظر سرودههایش از داخل زندان باشند.
وی پیشتر نیز در دو نوبت در سالهای ۱۳۹۱ و ۱۳۹۲، نزدیک به یک ماه را به خاطر سرودههایش در بازداشت وزارت اطلاعات به سر برده بود.
تازهترین سرودهی “هالو” را در ادامه بخوانید.
>>زندانی<<
مصرع اول ترانهی من
بوی نان برشته را میداد
خبر از قرض دادن نانها
بین دیو و فرشته را میداد
نان ما رنگ خون گرفته به خود
مصرع دوم: آی قاضی شهر
دزدها زیر چتر قانونند
مصرع بعد: جیرجیرکها
صاحب منبر و تریبونند
قارقار کلاغ میشنوم
مصرع چار: آی زندانبان
باز کن لای درز پنجَره را
تا مگر بشنوند مردم شهر
بغض سرد میان حنجره را
از اوین رفته تا رباطکریم*
مصرع پنج: گوشهی سلول
من و موش و سکوت و یک خودکار
مصرع شش: قدم زدن در آن
یک نه، صد نه، هزار و صدها بار
مادرم دستهای گرمت کو
نه… بیا تا دقیق بشماریم
وه چه با لذت است این بازی
یک هزار است و سیصدوپنجاه
هفت را از قلم نیندازی
وای خودکار قرمزم گم شد **
.
مصرع هفت بود بالایی
سه کبوتر به روی دیوار است
در پس سیم خاردار سیاه
مصرع هشت قافیه میبست
فاعلاتن مفاعلن فعلن
آه از حبس بیملاقاتی
شنبه یکشنبه فرقشان در چیست؟
مصرع ده، سوار مصرع نه
حلقهی دار، جمعه گردن کیست؟
جمعههای سیاهِ بیباران
این ترانه چقدر طولانی است!
بیت ماقبل آخرم این است
وه که پابند من چه کوتاه است!
دستبندم چقدر سنگین است!
سوسکهای سیاه جاسوسند
بیت آخر: سلام آزادی
وای مردم چقدر کر شدهاند
از چنار حیاط فهمیدم
بچههایم بزرگتر شدهاند
بچهها تاب تاب عباسی
——————————-
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar