شاهنامه خوانی که نام کرمانشاه را احیا کرد
+55
رأی دهید
-1
عصر ایران؛ مهرداد خدیر- روز هشتم مردادماه یادآور پنجمین سالگرد درگذشت اسماعیل ططری نماینده فقید کرمانشاه در مجلس شورای اسلامی است که نام این شهر پُرسابقه را بار دیگر از «باختران» به «کرمانشاه» برگرداند و احیاگر نام کرمانشاه شناخته میشود.
شاید خواننده آشنا با موضوعات مورد علاقه این نویسنده در نگاه اول شگفت زده شود که چرا به بهانه پنجمین سالمرگ چهره ای نوشته زیرا هر چند به نمایندگی مجلس شورای اسلامی هم رسید - و کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری هم شد و البته صلاحیت او مورد تایید قرار نگرفت - اما در زمره رجال درجه اول سیاسی به حساب نمی آمد.
حتی هنگامی که اول بار به نمایندگی دوره چهارم مجلس شورای اسلامی (1371 تا 1375) رسید برخی به طعنه به مدرک تحصیلی او (سیکل) اشاره میکردند و میگفتند چرا باید سطح سیاست چنان نازل شود که از شهری که سال ها پیش رییس ایل سنجابی و حقوق دان وبعدتر وزیر دوره مصدق نماینده آن بوده فردی با مشخصات و مختصات اسماعیل ططری کاندیدا شود.
اما همین ططری - که به طعنه او را زنجیر پاره کُن توصیف میکردند- در مجلس کاری کرد کارستان و نام خود را در تاریخ ثبت کرد. زیرا به جای هر دل مشغولی دیگر همه همت و وقت خود را صرف احیای نام «کرمانشاه» کرد و سرانجام موفق شد.
اما همین ططری - که به طعنه او را زنجیر پاره کُن توصیف میکردند- در مجلس کاری کرد کارستان و نام خود را در تاریخ ثبت کرد. زیرا به جای هر دل مشغولی دیگر همه همت و وقت خود را صرف احیای نام «کرمانشاه» کرد و سرانجام موفق شد.
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 هر جا که نام شاه در آن بود حذف شد و تغییر کرد. در مورد خیابان ها و خصوصا آنجا که مربوط به خاندان پهلوی بود طبعا حساسیتی درنگرفت اما در موارد دیگر اسباب شگفتی شد. به ویژه درباره شهرها پذیرفتنی نبود. در یک مورد (شاهرود) گویا شخص امام خمینی دخالت کرده و گفتند اگر نام این شهر تغییر کند با نام بزرگان و استاد خود ایشان ( مرحوم شاهرودی ) چه باید کرد؟
درباره برخی شهرها مانند رضاییه و بندر پهلوی البته کار آسان بود چون به نام اصلی و قبل از رضاشاه برگشتند (اورمیه و بندرانزلی). نام کرمانشاه اما به باختران تغییر کرد که نامی جدید به حسب میآمد. در همان زمان هم برخی از آگاهان یادآور شدند که کرمانشاه ربطی به شاه و شاهی ندارد و «کرمان+شاه» نیست و حتی گفته شد در واقع «کرماشان» است و به مرور به کرمانشاه تبدیل شده یا «کرمانشان» که کرمانشاه شده.
با این حال دهه اول جمهوری اسلامی با همان نام باختران گذشت و از آیت الله اشرفی اصفهانی نیز با عنوان امام جمعه شهید باختران یاد می شد.
در انتخابات مجلس چهارم اما اتفاق جالی رخ داد. یکی از رزمندگان دوران جنگ که بسیج عشایر غرب ایران را پایه گذاشته بود با سابقه جنگ های نامنظم عشایر نامزد شد و با لحن و ادبیات و سیمای خاصی که داشت مورد توجه مردم قرار گرفت و به مجلس راه یافت.
روزی او در صحن مجلس نشسته بود که نام او به عنوان ناطق پیش از دستور اعلام شد. از تریبون هیات رییسه هم آقای اسماعیل ططری «نماینده باختران» را فراخواندند. اما او اعتنایی نکرد و برنخاست. تا جایی که حجت الاسلام ناطق نوری رییس وقت مجلس گفت: «آقای ططری! چند بار شما را صدا کرده اند. چرا تشریف نمی آورید؟!»
او پاسخی داد که در یادها مانده است: «آقای رییس! گفتند نماینده باختران نطق کند. من اما نماینده کرمانشاه هستم. در لغت نامه دهخدا باختران به خانه ددان معنی شده در حالی که من نماینده مردم قهرمان شهر کرمانشاه هستم با هزار سال سابقه و نام شهر هزار ساله را نمی توانید تغییر دهید و بگذارید باختران آن هم با این معنی».
البته انتخاب باختران بر این اساس بود که «باختر» معادل «غرب» و مغرب است و همان گونه که به جای شرق و مشرق از واژه خاور و خاوران استفاده می شد باختران را ساختند و هرگز آن معنی را در نظر نداشتند و نمی دانستند. ططری اما برگ برنده خود را رو کرد و معنی باختران در دهخدا را به عنوان مهم ترین دلیل خواست تغییر نام ذکر کرد.
این رویکرد با استقبال مردم کرمانشاه رو به رو شد وبا حمایت شخصیت های فرهنگی استان کار به جایی رسید که این پی گیری ها نتیجه دادو باختران دوباره کرمانشاه شد. نام استان اما به «کرمانشاهان» باز نگشت و مانند بسیاری از استان های دیگر (تهران، ایلام، قزوین، اصفهان، یزد، کرمان و چند استان دیگر) نام استان و مرکز استان یکی شد.
اسماعیل ططری پس از این موفقیت به محبوبیت گسترده ای در زادگاه خود و منطقه زاگرس دست یافت و به همین خاطردر سال 1380 کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری شد اما شورای نگهبان او را رجل سیاسی و مذهبی نشناخت و صلاحیت وی تایید نشد. 4 سال بعداما از ثبت نام مجدد خودداری کرد و به جای آن به سود یکی از کاندیداها ی ریاست جمهوری فعالیت و نقش قابل توجهی در جذب آرای برخی مناطق برای رییس دوره های سوم و ششم مجلس ایفا کرد و پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 1384 نیز به حزب اعتماد ملی پیوست.
با این که اسماعیل ططری به عنوان چهره ای فرهنگی شناخته نمی شد اما نباید از یاد برد که شیفته شاهنامه فردوسی بود و بسیاری از اشعار آن را از بر بود و در مصاحبه ها از یک طرف پاسخ های عامیانه و غیر تخصصی او جلب توجه می کرد و از جانب دیگر اشارات باربط و بی ربط به شاهنامه فردوسی و این که در هر پاسخ شعری هم از شاهنامه هم می آورد.
دیوان شعری هم به نام «گلزار بهشت» منتشر کرد که در آن اشعار او به زبانهای لکی، کردی کرمانشاهی، فارسی و عربی آمده است.
عمر مرحوم ططری به 60 سال هم نرسید و در هشتم مرداد 1389 درگذشت و اکنون نخست چهره او فرایاد می آید و آن کاریکاتور مجله گل آقا در روی جلد و این عبارت که «بقیه ریش در صفحه بعد» که شوخییی بود با محاسن بلند او و مهم تر و جدیتر اما همتی که برای احیای نام «کرمانشاه» از خود نشان داد. گاه یک کار هم بسنده است و نام نماینده را ماندگار می
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar