ملاقات سرکنسول آمریکا با شیخ نمر به روایت ویکیلیکس
- 58 دقیقه پیش
در اسناد ویکیلیکس گزارشی از دیدار جان کینکنون سر کنسول وقت آمریکا در شهر ظهران عربستان و اعضای دفتر سیاسی با شیخ نمر، "شیعه جنجالبرانگیز" دیده میشود.
در مورد اینکه این اسناد تا چه حد بر واقعیت منطبقاند میتواند محل اختلاف باشد، اما بررسی آنها شاید تصویری از این معترض شیعه و احتمالا نگاه آمریکا را به موضوع به دست دهد.
به نظر میرسد دلیل این ملاقات، سخنرانی شیخ نمر در ۲۱ تیر ۱۳۸۷ و به دنبال آن انتشار مصاحبهای از او در سایت اسلام آنلاین در ده روز بعد است.
شیخ نمر در شهر قطیف در استان شرقی عربستان زندگی و فعالیت میکرد. استان شرقی بزرگترین استان عربستان است و مقر شرکت سعودی آرامکو (شرکت ملی نفت عربستان) نیز در شهر ظهران در این استان قرار دارد.
گفته میشود بین ده تا پانزده درصد جمعیت عربستان شیعه هستند که بیشتر آنها در استان شرقی و در قطیف زندگی میکنند.
بر اساس این سند، سخنرانی و مصاحبه شیخ نمر با وبسایت اسلام آنلاین در سال ۲۰۰۸ باعث جلب توجهها به او شده بود؛ به خصوص به دلیل حمایت او از برنامه هستهای ایران و ستایش او از دینداری حکومت و مردم ایران.
سرکنسول آمریکا در آن زمان تنش زیر پوست جامعه استان شرقی عربستان را حس کرده و در این گزارش به آن اشاره کرده است. این ناآرامی سه سال بعد در آنچه " بهار عربی" عربستان نام گرفت خود را نشان داد.
او پیش از آن خبر سخنرانی دو ساعته شیخ نمر در یازدهم ژوئن را به واشنگتن مخابره و گزارش کرده بود که شیخ نمر در آن سخنرانی از حق ایران برای فناوری هسته ای دفاع کرده و از ایران خواسته تا دفاع از منافع حیاتی مردم منطقه را تضمین کند.
او همچنین از "حق ایران برای بستن تنگه هرمز و نابودی دشمن صهیونیست و حمله به پایگاهها و منافع آمریکا در هر نقطه از دنیا" نیز دفاع کرده، اما اضافه کرده بود که اگر اقدامات ایران علیه "منافع حیاتی شیعیان" باشد و "اگر به آمریکا بهانه بدهد یا به منافقان کمک کند" او با آنها مخالف خواهد کرد چون مسئله او "حمایت از ایران نیست بلکه دفاع از حق و ارزشهای مقدس است."
جان کینکنون دیپلماتی کهنهکار که در یمن، پاکستان و کویت کار کرده بود، از سه سال پیش از آن تاریخ سرکنسول آمریکا در ظهران بود و در این مدت باعث افزایش کارکنان کنسولگری و افزایش دامنه فعالیتهای آن به خصوص در حوزه مبادلات تجاری شده بود.
پیشینه
به نظر میرسد جان کینکنون نگران شعلهورتر شدن نارضایتیها و گسترش آن بوده و اظهارات شیخ نمر که در آن سال تندی بی سابقهای پیدا کرده بود، سرکنسول را وادار کرده بود که تقریبا یک ماه بعد (۲۳ اوت) با شیخ نمر ملاقات کند و در باره نظریههای او از خودش سوال کند.
بر اساس یکی از اسناد منتشر شده توسط ویکیلیکس، شیخ نمر در این دیدار موضعی ملایمتر از سخنرانیها و مصاحبههایش گرفته و گفته بود در تصمیم گیریهای سیاسی، عدالت را بر تصمیمهای "مبتنی بر هویت" شیعی ترجیح میدهد و از تاثیر مثبت انتخابات و "ایدهآلهای آمریکایی" مثل آزادی و عدالت سخن گفته بود هر چند در قبال حکومت "خودکامه" عربستان بر همان موضع سرسختانه پافشاری کرده بود.
در ابتدای گزارش به پیشینه شیخ نمر اشاره میشود و اینکه او در رده روحانیون طراز اول منطقه نیست و در "رده دوم" قرار دارد، "ده سال در تهران" و "چند سالی" در سوریه تحصیلات حوزوی کرده بود و اخیرا در استان شرقی عربستان در بین جوانان محبوبیت پیدا کرده بود.
او ابتدا مقلد آیتالله محمد حسینی شیرازی بود، اما بعد از آیتالله محمد تقی مدرسی تقلید کرد که رهبر و بنیانگذار سازمان عمل اسلامی (یک حزب سیاسی شیعه) در کربلا است.
او دیدگاه خود (و آیتالله مدرسی) را درباره حکوت اسلامی چیزی بین ولایت فقیه و شورای فقاهتی عنوان کرده و گفته قدرتی که باید در کنترل ولی فقیه باشد باید بر اساس "جامعالشرایط رهبران مذهبی" و "شرایط سیاسی زمان" تعیین شود.
او خود را در درجه اول شیعه، بعد مسلمان بعد پیرو اهل بیت و بعد پیرو انسانیت معرفی کرده و گفته بود هیچگاه جانب حکومت را نخواهد گرفت و همیشه طرف مردم خواهد بود هر چند از تمام اعمال مردم مثل خشونت حمایت نمیکند.
ایران و آمریکا
با اینکه او بعنوان شخصیتی طرفدار ایران و ضد آمریکا شناخته شده بود در این دیدار سعی کرده بود تا از ایران فاصله بگیرد و بر علیه آمریکا موضعی بیشتر نقادانه داشته باشد تا خصمانه. از این رو در این دیدار گفته بود که همه قدرتهای خارجی، از جمله ایران، به دنبال منافع خود هستند نه به دنبال دین و دینداری.
او در این ملاقات در مورد یکی از سخنرانیهایش که در آن هدف آمریکا را "تحقیر دنیا" دانسته بود، گفته بود که آمریکا در مقایسه با بریتانیا و قدرتهای استعماری اروپا و روسیه، استعمار "خوشخیمتری" دارد و با مردم بهتر رفتار می کند و کشورهای مستقل بیشتری از استعمار آن به جا می ماند.
او برای مثال آلمان غربی سابق را با آلمان شرقی سابق مقایسه کرده بود و از ژاپن به عنوان مثال خوبی از "ملتسازی" آمریکا یاد کرده بود.
او با وجود "اشتباهات فاحش آمریکا" در عراق، نیت آمریکا را در مقایسه با "قدرتهای استعماری قبلی در منطقه" بهتر دانسته بود.
سر کنسول آمریکا اشاره می کند به اینکه شیخ نمر سعی کرده بود خود را از ایران دور نگه دارد، اما از حمایت کشورهای دیگر از شیعیان عربستان دفاع کرده بود.
به نظر سرکنسول آمریکا در ظهران، تنها کشوری که توان چنین حمایتی را از شیعیان عربستان داشت ایران بود و در درجه بعد شاید شیعیان عراق میتوانستند از شیعیان عربستان حمایت کنند.
از این رو سر کنسول در این دیدار روشن کرده بود که آمریکا نگران این است که فعالیتهای شیخ نمر باعث "قیام" و بیثباتی در شرق عربستان شود.
حکومت عربستان
شیخ نمر در سال ۲۰۰۸ توماری را برای مقامات ارشد استان شرقی فرستاده و از آنها خواسته بود به او امکان دهند "مجلس فقهای اهل بیت" را تاسیس کند تا نیاز شیعیان استان بدون دخالت دیگران تامین شود.
او همچنین خواستار تغییر قانون اساسی عربستان و به رسمین شناختن تشیع و و لغو تمام قوانین ضد شیعه شده بود و خواسته بود تا حوزه، حسینیه، مدارس و مراکز مذهبی شیعه در استان شرقی تاسیس شود، محتوای درسی برای شیعیان تغییر کند، استقلال فقه جعفری و نفوذ آن تقویت شود و شیعیان در مراکز قدرت عربستان حضور داشته باشند.
او گفته بود اگر این به این خواسته ها توجه نشود، شیعیان عربستان حق دارند از قدرتهای خارجی از جمله ایران کمک بگیرند.
بر اساس این گزارش خطبه شیخ نمر در عاشورای (ماه ژانویه) سال ۲۰۰۸ که خواستار تشکیل جبهه حق علیه باطل شده بود باعث شد پلیس مخفی عربستان به سراغ او برود.
سر کنسول سفارت آمریکا می نویسد کسانی که در باره شیخ نمر از آنها سوال کرده همگی معتقد بودند او پیروان بسیار کم و نفوذی اندک دارد. آنها معتقد بودند اظهارت او مفید نیستند و فقط به محافظهکاران سنی بهانه می دهند.
آنها شیخ نمر را شخصیتی خوب توصیف کرده بودند که با وجود گفتههای آتشین، هیچ برنامهای برای آینده ندارد و فاقد توانایی لازم برای طرح نظریههای خود در یک بستر فراگیرتر است.
به گفته روحانیون برجسته محلی، شیخ نمر در آن زمان چهره طراز اولی نبوده و در گروههای صاحب نفوذ اجتماعی و سیاسی مثل جنبش اصلاحات (پیروان آیتالله شیرازی) و حزبالله عربستان نداشته است.
دفتر سیاسی سر کنسول همچنین درباره اینکه چگونه مقامات قطیف شیخ نمر را تحمل کرده اظهار تعجب کرده و عدم اقدام دستگاه امنیتی را پس از اظهارت ماه ژوئن ۲۰۰۸ حتی "عجیبتر" دانسته بود.
سر کنسول آمریکا در توضیح این مسئله سه نظریه مطرح کرده بود:
طرفداران تئوری توطئه معتقد بودند که عدم دخالت دستگاه امنیتی عربستان برای این بوده که محمد بن نایف، وزیر کشور (به همراه سدیریها، هفت برادر تنی فرزندان ملک عبدالعزیز) با گفتگوی بین ادیان مخالفند و از این فرصت استفاده کردهاند تا مخالفت با این نظریه از زبان شیخ نمر مطرح شود.
شیخ نمر با گفتگوی بین ادیان را که ملک عبدالله طرفدار آن بود "فریب" و ترفند روابط عمومی خوانده بود که مخاطب آن خارجیها هستند.
حکومت عربستان ملک عبدالله را یکی از بانیانگفتگوی بین ادیان در سال ۲۰۰۷ میداند و از آن حمایت میکند.
نظریه دوم این بود که پرهیز از دستگیری شیخ نمر برای جلوگیری از ناآرامی بوده و نظر سوم هم این بود که دستگاه امنیتی عربستان سعودی بر اساس زمان بندی خود اقدام خواهد کرد.
چند ماه بعد، در دسامبر سال ۲۰۰۸، در عربستان دادگاه ویژه جنایی تاسیس شد.
تا پیش از آن تنها دادگاه شرع در عربستان وجود داشت، اما این دادگاه برای رسیدگی به جرائم غیر شرعی تشکیل شد که قرار بود "تروریستها" در آن محاکمه شوند.
شیخ نمر سرانجام در همین دادگاه محکوم به مرگ شد.
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar