آنجا که زنان را خانوادههایشان میکشند
- 8 ساعت پیش
هر سال حدود ۶۰ هزار زن در جهان به قتل میرسند. گواتمالا، یکی از کشورهایی است که خشونت علیه زنان در آن زیاد است. اما چرا؟
ربکا لین، یک خواننده رپ فمینیست در گواتمالا سیتی، میگوید: "فکر میکنید ما زنها را کی میکشد؟ پدرمان، برادرمان، پدرخواندهمان... همان کسانی که باید دوستمان داشته باشند. اغلب ما با خشونت زندگی میکنیم و صدایمان در نمیآید. وقتی ما را می زنند، وقتی سرمان داد میکشند، چشممان را میبندیم و میگذریم. دز حالیکه باید با زنان دیگر حرف بزنیم، با هم یکصدا شویم که این قابلقبول نیست، عادی نیست."
ربکا تعریف میکند که وقتی پانزده ساله بوده با یک مرد بزرگتر از خودش آشنا میشود که نه تنها همه چیزش را کنترل میکرده، او را جسمی و جنسی هم آزار میداده. میگوید: "میدانست چه کار میکند. از خانواده و دوستانم دورم کرد. از همان سن کم فهمیدم زندگی با خشونت یعنی چه."
رابطه ربکا و آن مرد سه سال ادامه داشت. تمام که شد به شعر و موسیقی پناه برد، و حالا با آهنگهایش برای حقوق زنان میجنگد. خودش میگوید: "شعر زندگی مرا نجات داد. همین که شروع کردم نوشتن به خوب شدنم خیلی کمک کرد." نام معروفترین ترانه ربکا "زنی از ماه" است – ندایی برای احترام به تن زن، به زندگی و استقلال زنان.
ربکا جز خواندن، کارگاههای موسیقی هم برای مادران برگزار کرده. سعی میکند آنها را با حقوقشان آشنا کند، یادشان بدهد با آن نوع آزاری که یک روز خودش مواجه بود چطور برخورد کنند.
گواتمالا به لحاظ آمار قتل زنان در دنیا سوم است – بعد از السالوادور و جامائیکا. طبق آمار پلیس ملی گواتمالا، از سال ۲۰۰۷ تا سال ۲۰۱۲ به ازای هر ۱۰۰ هزار زن، ۹/۱ قتل رخ داده. فقط در یک سال گذشته، آنطور که دفتر دادستانی کشور اعلام کرده، ۸۴۶ زن کشته شدهاند – در کشوری که یک و نیم میلیون نفر بیشتر جمعیت ندارد.
به نظر میرسد دلیل این امر به گذشته سراسر خشونت گواتمالامربوط باشد. ربکا لین میگوید فمینیست و فعال شدنش بیش از هرچیز تحت تأثیر عمهاش است که نامش را هم از او گرفته. گرچه هیچوقت این عمه را ندیده، اما داستان او به خوبی پیوند آشفتهحالی اجتماعی امروز و جنگ داخلی ۳۶ ساله گواتمالا را نشان میدهد.
عمه ربکا سال ۱۹۸۱، پس از آنکه به چریکهای چپگرایی که با دولت نظامی میجنگیدند پیوست، ناپدید شد. مرگش همزمان بود با خبرهایی که هر روز از تجاوز و شکنجه دهها هزار زن و دختر منتشر میشد. قربانیها اغلب از مردم مایان بودند که بومی گواتمالا هستند، و حکومت میگفت از شورشیها حمایت میکنند.
بیش از یک دهه بعد، گزارشی به سفارش سازمان ملل منتشر شد که نشان میداد آزار و اذیت زنان فراگیر و نظاممند بوده. تخمین نویسندگان گزارش این بود که ۲۵ درصد قربانیان جنگ گواتمالا (حدود۵۰ هزار نفر) زن بودهاند.
آنطور که هلن مک، از بنیاد میرنا مک، میگوید، خشونت جنسی "در سطوح بسیار بالا رواج داشت و بهعنوان سلاحی در جنگ استفاده میشد. نگاه غالب این بود که زنان برای رابطه جنسی آفریده شدهاند، زن را به چشم شی میدیدند، چیزی که باید در خدمت خانواده باشد. این نگاه امروز هم وجود دارد."
خواهر هلن، میرنا، که بنیاد را به نام او تأسیس کردهاند، سال ۱۹۹۰ کشته شد. یک جوخه مرگ نظامی وسط خیابان او را چاقو زد. گناهش این بود که خشونت فیزیکی و جنسی ارتش علیه مردم مایان را افشا کرده بود.
در دوران درگیری، ۴۰ هزار نفر در ارتش و حدود یک میلیون نفر نیروهای مردمی در عمل خشونت علیه زنان را یاد گرفتند. جنگ که تمام شد، همین مردان به خانه بازگشتند، بی آنکه کسی برای تطبیق با وضع جدید (غیرجنگی) کمکشان کند.
هلن مک معتقد است این مردها خشونتشان را سر زن و مادر و دوستدخترشان خالی کردند. فرهنگی شکل گرفت که خشونت علیه زنان در آن عادی بود و پیامدی نداشت. فرهنگی که تا به امروز زنده است.
خانم مک میگوید: "همین هفته زنی به ما تلفن کرد. شوهرش چند بار با ماشین از رویش رد شده بود که مطمئن شود مرده. اما او زنده مانده بود. برای درمان او را به گواتمالاسیتی آورده بودند، اما شوهرش دست بردار نبود. پدرش را فرستاده بود که زن را تهدید کند ماجرا را به دادگاه نکشاند."
آنطور که خانم مک میگوید، اینکه مردی که به زن حمله کرده، زن را به این شکل تهدید کند یا حتی بکشد، مرسوم است. به گفته او، خشونت علیه زنان همچنان امری خانگی و خصوصی محسوب میشود – با وجود اینکه قانونی علیه زنکشی و دیگر اشکال خشونت علیه زنان تصویب شده. سال ۲۰۰۸، گواتمالا اولین کشوری بود که رسما جرمی بهعنوان زنکشی تعریف کرد – یعنی قتل یک زن به خاطر جنسیتش.
تلما آلدانا، دادستان کل گواتمالا، میگوید: "فرق قتل زن و مرد در گواتمالا این است که زن قبل از مرگ عذاب میکشد، کتک میخورد، چاقو میخورد، مورد تجاوز قرار میگیرد."
خانم آلدانا سعی دارد نگاهی را که گاه قربانی را بابت آزاری که دیده مقصر میداند، تغییر دهد. او میگوید: "چند سال پیش پلیس و کارشناسان امر میرسیدند سر صحنه جنایت و میگفتند "نگاه کن چطور لباس پوشیده – بخاطر همین کشته شده، یا میگفتند ساعت یک شب از دیسکو آمده بیرون، تقصیر خودش بوده."
خانم آلدانا سال ۲۰۱۱ رئیس دادگاه عالی بود. همان موقع در سراسر کشور دادگاههای ویژهای برای رسیدگی به پروندههای زنکشی تشکیل داد.
او میگوید: "دستگاه قضایی میتواند فرهنگ را عوض کند. مثلا ما از زنان خواستیم سکوت نکنند، خبر بدهند. حالا زنکشی و دیگر اشکال خشونت علیه زنان بیش از هر جرمی در این کشور گزارش میشوند، حدود ۵۶ هزار مورد در هر سال – شامل تجاوز، خشونت جنسی، فیزیکی، اقتصادی، و البته قتل."
در حال حاضر در یازده استان از بیست و دو استان کشور دادگاههای رسیدگی به زنکشی فعال هستند. قاضیها و افسران پلیس هم آموزش جرایم جنسیتی میبینند.
دفتر دادستانی کشور نمیرسد همه پروندهها را بررسی کند، بنابراین آنها را که شواهد و مدارک قویتر دارند انتخاب میکند.
امسال فقط ۳۳۶۶ پرونده موفق شدهاند به دادگاه برسند. سال ۲۰۱۳ که ۳۶۵۰ پرونده در دادگاههای زنکشی طرح شده بودند، فقط در ۱۴۶۰ مورد حکم صادر شد.
ماه گذشته (نوامبر)، در یک هفته جسد پنج زن در حومه گواتمالا سیتی پیدا شد و با این حال هلن مک معتقد است وضع دارد بهتر میشود.
او میگوید: "در ده سال گذشته پیشرفت کردهایم. دستکم زنها حرف میزنند." اشاره او به نسلی جدید از فعالان و قاضیهای زن است که برای تغییر تلاش میکنند.
دستآخر میگوید: "پرونده خواهر من صرفا به این خاطر طرح شد که قاضیها زن بودند و جرأت طرحش را داشتند. تاریخ معاصر گواتمالا نشان داده که در عرصههای مختلف سیاست، زنان در برخورد با مشکلات کشور شجاعتر و متعهدتر از مردان بودهاند."
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar