روزنامه های تهران؛ سقوط اخلاقی مخالفان دولت
- 31 دسامبر 2015 - 10 دی 1394
روزنامه های امروز تهران، پنجشنبه ۱۰ دی در آخرین روز سال میلادی در گزارش هایی به بررسی سال گذشته در عرصه های مختلف پرداخته و در میان سکوت رسانه های اصولگرا به انتقاد از ادبیات تند و خلاف اخلاق گروه تندرو علیه زنان کابینه پرداخته و آن را پاسخی به بسیج زنان برای انتخابات آینده مجلس و خبرگان دانسته اند. روزنامه های اصولگرا با چاپ عکس و گزارش هایی از تظاهرات عده ای در سالگرد نهم دی، شعارهای تند نوشته شده روی پوسترها و پلاکاردهای یکدست راه پیمایان را پیامی برای فتنه گران آینده خوانده اند.
ابراز نگرانی از کمبود منابع مالی دولت و تنگناهای اقتصادی، گسترش انتقادها از نبود مدیریت واحد در مبارزه با آلودگی هوا از جمله دیگر مطالب روزنامه های آخر هفته تهران است.
سقوط اخلاقی مخالفان دولت
به دنبال شدن گرفتن حملات گروه های تندرو به اصلاح طلبان و هواداران دولت، از جمله حمله یک نشریه وابسته به گروه های فشار که با کلماتی مستهجن معاون امور زنان رییس جمهور را مخاطب قرار داد، روزنامه ها از قول مقامات وزارت ارشاد از احتمال لغو امتیاز آن نشریه نوشته اند و هم شکایت خانم مولاوردی حقوقدان به دستگاه قضایی علیه یالثارات الحسین، نشریه ارگان انصار حزب الله.
شهرزاد همتی در گزارشی در شرق نوشته: از همان روزهایی که بحث سهمخواهی زنان از مجلس یازدهم به میان آمد، درست از همان روزهایی که زنان اعلام کردند میخواهند کرسیهای بیشتری را در مجلس به دست آورند، تا آنها که نیمی از جمعیت کشور را تشکیل میدهند صدای رسایی در مجلس برای شنیدن مطالباتشان داشته باشند، میشد انتظار چنین روزهایی را داشت. اینها نظر بیشتر فعالان زن اصلاحطلب درباره واکنش اخیر نشریه یالثارات درباره توهین و هتاکی به شهیندخت مولاوردی، معاون رئیسجمهور در امور زنان و خانواده است.
به نوشته این گزارشگر: هفتهنامه یالثارات در آخرین شماره خود با ادبیاتی توهینآمیز مولاوردی را مورد خطاب قرار داده بودو ادعا کرده بود مولاوردی معتقد است دولت با «برخورد با هر نوع بدحجابی، ولو عریانی کامل» مخالف است. اما این تمام ماجرا نبود، معاون رئیسجمهور درباره این ماجرا سکوت نکرد و در بیانیهای اعلام کرد از «یالثارات» شکایت میکند. پس از اعلام شکایت از نشریه یالثارات معصومه ابتکار، رئیس سازمان محیط زیست با نوشتن پستی اینستاگرامی در صفحه شخصی خود از مولاوردی حمایت کرد.
آذر منصوری فعال اصلاح طلب، در گفتوگو با « شرق» با اشاره به اینکه از زمان حضور مولاوردی بهعنوان معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری حضور وی در هیأت دولت، شاهد برخی از مخالفتها و رفتارهایی که تقریبا برگرفته از یک دیدگاه سیاسی خاص بود، بودیم گفته: ولی اتفاقی که بهتازگی افتاد نشانه سقوط اخلاق در یک جریان سیاسی است و در تقابل با آن است که زنان ایران یک گام در مشارکتهای سیاسی رو به جلو گذاشتهاند.
مهسا علیبیگی هم در گزارشی در شرق خبر از همصدایی زنان صاحب نام از شهین دخت مولاوردی داده و از جمله از خانم فاطمه راکعی، دبیرکل یک جمعیت زنان نواندیش، افزایش انتقادات از زنان کابینه دولت یازدهم را یک «بداخلاقی سیاسی در آستانه دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی» دانسته و نوشته متاسفانه چنین تفکری در کشور وجود دارد اما کاملا در اقلیت است، گرچه اگر جلوی این تفکر گرفته نشود، تبدیل به داعش خواهد شد.
این همه خشونت چرا
محمد مهدی پورمحمدی در سرمقاله شهروند تحت عنوان «خانم. . . با شما هستم. . . ! شما کجا ایستادهاید» به زمانی اشاره کرده در سال ۱۹۹۸ که رییس جمهور وقت ایران در سازمان ملل پیشنهاد گفتگوی تمدن ها را داد که با پذیرش جهانی روبرو شد اما در داخل با هجوم سنگین مخالفان اصلاحات برخورد کرد آن که بهانه شان تصمیم جورج بوش رییس جمهور وقت آمریکا بود که ایران را همراه با کره شمالی و عراق سه محور شرارت خواند.
نویسنده با اشاره به تز برنارد لویس نویسنده معروف که می گفت مصلحت غرب و اسراییل در آن است که جهان اسلام و کشورهای خاورمیانه از نظر داخلی گرفتار خصومتهای مذهبی، قومی، قبیلهای، طایفهای، سیاسی، گروهی و در صورت امکان جنگ داخلی باشند نوشته: کسانی که به هر نحوی از انحاء، تحت هر عنوان، به هر طریق و با هر اسم به ظاهر توجیهپذیری به اختلافات داخلی دامن زده و هر روز و هر ساعت مردم خود را تقسیم سلولی کرده و به جان هم بیندازند و به بهانههای به ظاهر مقدس، انسانی، روحانی، آسمانی، سیاسی جنگ بین کشورهای اسلامی را دامن بزنند، مهم نیست کی باشند و چه عنوانی یدک بکشند، احمقانه و ذلیلانه در دستان تئوریسینهایی مانند برنارد لوییس بازی میکنند.
شهروند بعد از اشاره به شرایط منطقه نوشته: ظهور داعش، پدیدار شدن و فعال شدن تئوریسینهای خشونت، فراخوانان و توجیهکنندگان هجمه، تخریب و اقدامات فراقانونی، مطبوعاتچیهایی که از لابهلای الفاظ عصبی آنها صدای دندانقروچه به گوش میرسد، عدم تحمل دیگران و درنهایت به جای برخورد منطقی و استدلالی، حمله و توهین به باورها، مقدسات مذهبی و عکسالعملهای هیستریک و جنونآسا همه در همین طیف جهنمی جای میگیرند.
هاشمی از آمریکا که نیامده
علی میرفتاح در ستون خود در صفحه آخر اعتماد به تندگویی های یک جناح سیاسی در رسانه ها و تریبون هایش علیه دیگران و به خصوص هاشمی رفسنجانی پرداخته و نوشته: از مسوولان نمیشود حرف زد چرا كه میگویند فلانی منصوب رهبری است و تضعیف او كار خوبی نیست. سلمنا. اما خوب هاشمی را هم مگر نه اینكه رهبری بر تشخیص مصلحت گماردهاند؟ این وسط چیزی هست كه شما خبر دارید و ما نداریم؟
نویسنده ستون کرگدن تاکید کرده: نیازی نیست در رقابت سیاسی تا اینجا پیش برویم و تا این حد رك و پوستكنده حرف بزنیم. حرف بزنیم؟ فحش بدهیم... این چیزها كه من میشنوم فحش است نه حرف و بحث. دعوای سیاسی هم عین دعوای زن و شوهری است. به نظرم همه پردهها را نباید هتك كرد. یك حرفهایی نباید زد كه بعدا آدم نتواند توی روی هم نگاه كند. رقابت سیاسی هیچ استبعادی ندارد كه روزی به رفاقت بینجامد، كما اینكه رفاقت سیاسی هم به تجربه دیدهایم به رقابت ختم شده.
رقابت سیاسی آداب خودش را دارد. میشود تبلیغ كرد و حتی حریف را از میدان به در كرد اما فرصت رای گیری را نباید از كسی دریغ كرد. نباید طوری وانمود كرد كه اگر مردم به هاشمی و حاج حسنآقا و آن یكی حسن آقا رای دادند فاتحه همه چیز خوانده شده است. چرا؟ این القائات به نظر بیشتر به «بههم زدن بازی» شبیه است. برای كاندیدای مورد نظرتان تبلیغ كنید. خیلی نرم و هوشمندانه رقیبتان را هم تخریب كنید اما راه را برای آشتی باز بگذارید. یك كاری نكنید كه اگر هاشمی رای بالا آورد و وارد خبرگان شد فكر كنید همهچیز از بین رفته. بالاخره هاشمی از امریكا كه نیامده. جزو نسل اول انقلاب است.
معاون رئیس جمهوری اینقدر حساس؟
آیدین سیارسریع در ستون طنز روزنامه ایران نوشته: هنوز جای هجمههای بیسابقه گذشته دولتمردان و اعتدالیون علیه دلسوزان و دلواپسان خوب نشده که در روزهای اخیر هجمههای بیسابقه جدیدی در اتاقهای فکر مخوف اعتدالیون طرحریزی و در نهایت پیاده شد. هر روز یک بهانه برای حمله به دلسوزان میتراشند و تخریب میکنند. یادمان نمیرود که هنوز ملات روی سر آقای علی اکبر به ظاهر صالحی خشک نشده بود که شروع کردند به مظلوم نمایی که اینها میخواهند ما را بکشند و دفن کنند و فلان کنند.
این طنزنویس به طعنه از قول دلواپسان نوشته: تا همین چند روز پیش که معاون رئیس جمهوری در امور زنان خانم مولاوردی واکنشی تند و غیرمنطقی نسبت به یکی از هفته نامههای مشهور به دلسوزی، از خود نشان داد. واقعاً این حجم از عصبانیت و خشونت علیه دلواپسان دل هر دلسوز هتاکی را به درد میآورد. همزمان وزیر به اصطلاح ارشاد و آقای اکبر به ظاهر ترکان هم در اقدامی هماهنگ و منسجم آزادی مطبوعات را نشانه رفتهاند، تا حدی که آقای وزیر ارشاد به جای انجام وظیفه اصلی اش (برخورد با هنرمندان و آثار هنری) میگوید: احتمال لغو پروانه این هفته نامه وجود دارد.
در انتهای ستون طنز ایران آمده: شما خودتان ببینید این دولت با نشریات چه میکند. ببینید از یک توهین ساده و البته بیسابقه چه کوهی ساختهاند. من نمیدانم امروز در برابر توهین اینگونه واکنش نشان میدهند فردا در مقابل تخریبها چه کار میکنند؟ فردا تخریب دلسوزانه را هم همینطور با لغو پروانه پاسخ دهند در مقابل برخورد فیزیکی چه میکنند؟ حتماً آنها هم چوب بیسبال بر میدارند دنبال ما میدوند؟ والله قباحت دارد. دولت اینقدر بیجنبه؟ اینقدر در مقابل توهین حساس؟
آلودگی هوا و مسئولیت اجتماعی مردم
نعمتالله فاضلی در مقاله ای در روزنامه ایران با اشاره به آلودگی شدید هوای تهران نوشته: آنچه بیش از آلودگی هوا افکارعمومی را آزار میدهد فرافکنی، عدم مسئولیتپذیری و کم توجهی به هشدارها و پیامدهای زیانبار این پدیده زیست محیطی است. مسألهای که اثرات مخربی بر سلامت شهروندان دارد و اگر به طور جدی از سوی نهادهای تصمیم گیر و ذیربط برای آن چارهاندیشی نشود با بحرانهایی مواجه خواهیم شد که هزینههای زیادی به جامعه و شهروندان تحمیل خواهد کرد.
این انسان شناس با پرسش ما به عنوان شهروندان در برابر این آلودگی چه کرده ایم. حالا که جان کودکان، سالمندان و بیماران و حتی افراد سالم در خطر است چه مسئولیتی بر عهده ماست؟ نوشته: این پرسش بیش از آنکه پرسشی نظری باشد عملیاتی است. فرض کنید جایی دچار آتشسوزی شده نخستین وظیفه و تکلیف ما کمک به اطفای حریق و برطرف کردن آتشسوزی است. شناسایی متهم و کنکاش در آن لحظه کار ما نیست. در آن مقطع نباید تحلیل کنیم که چرا این مکان آتش گرفته است.
در ادامه مقاله روزنامه دولت با اشاره به این که وضعیت محیط زیست ایران بسیار نامناسب است؛ تنها هوا در معرض خطر نیست نوشته: تالابها، دریاچهها، رودها و منابع زیرزمینی کشور هم در حال از بین رفتن و نابودی هستند و مسئولیت اجتماعی چیزی نیست که بتوان از آن به سادگی گذشت. باید این موضوع را برای مردم نهادینه کنیم. اما این روزها چه مردم و چه مسئولان دولتی توپ را در زمین هم میاندازند و توجهی نمیکنند که در این وضعیت فقط هوا آلودهتر میشود و جان انسانهایی هم گرفته میشود.
نسرین نیکنام در سرمقاله فرهیختگان نوشته ۲۰ روزی میشود که همه هموغم مدیران شهری و محیطزیست آلودگــی هوا شده است. معضلی که روزبهروز صدمات و آسـیبهای پایــداریاش بیشـتر دامان همه را میگیرد و راهکارهای ارائهشده حکم مسکن موقتی را برای درمان این درد دارد. اکثر شهرهای بزرگ و صنعتی دنیا با این معضل درگیر بوده اند اما در کشورهای پیشرفته یک سازمان یا ارگان مستقل برای آلودگی هوا وجود دارد و صفر تا صد راهکارهای اجرایی رفع این معضل از سوی آن نهاد ارائه و اجرا میشود؛ چیزی که کشور ایران با این حجم از آلودگی هوا در اکثر روزهای سال آن را کم دارد.
به نوشته این مقاله: هر چند مدیران و کارشناسان شهرداریها، سازمان محیطزیست، استانداری و فرمانداریها در قالب کمیته آلودگی هوا دور هم جمع میشوند و مشکلات و راهکارهای حل آن را بررسی میکنند، زمانیکه پای اجرا به میان میآید هیچکدام از این نهادها خود را متولی اصلی نمیدانند و کارهای اجرایی را به گردن دیگری میاندازند.
فرهیختگان به این جا رسیده که: برنامه جامع مقابله با آلودگی هوا که در سال ۷۹ تدوین شده بود و باید تا سال ۸۹ ادامه مییافت در دولت نهم تعطیل شد، در حالی که برنامههای جامع محیطزیستی باید از آنچنان پشتوانه حقوقیای برخوردار باشد که حتی دولتها هم نتوانند بهطور سلیقهای آن را تغییر دهند.
سخنرانی درمانی
روزنامه جام جم به تحلیل سخن های دیروز رییس جمهور در جلسه هیات دولت پرداخته و نوشته در متن سخنان دکتر روحانی بارها واژه «باید» تکرار شده است: «باید به طور فوری برای رفع آلودگی هوا اقدامات لازم انجام شود»، «باید برای برجها و ساختمانهای بلندمرتبه، بهخصوص آنهایی که در کریدور جابهجایی هوا قرار دارد، چارهاندیشی شود»، «پلیس باید در این زمینه و نیز موضوع معاینه فنی خودروها، تمام اهتمام خود را به کار ببرد»، «باید در طول سال برای رفع آلودگی هوا برنامهریزی و اقدام شود»، «موتورسیکلتها آلودگی زیادی ایجاد میکنند و باید حداقل برای روزهایی که هوا ناسالم است برای یکی دو روز تردد آنها محدود شده» و ...!
به نوشته این روزنامه مخالف دولت: این ایام که هوای کلانشهرها از مرز هشدار گذشته و نفس کشیدن نه «مفرح ذات» است و نه «ممد حیات»، سخنانی از این دست ـ گرچه همدلانه با مردم تعریف میشود و نشان از نگرانی جدی رئیسجمهور دارد ـ فقط به یک «سخنرانی درمانی» میماند که نه امیدوارکننده است، نه درمانبخش.
جام جم تاکید کرده: در چنین فضای دودآلودی که محیط زیست کمرمق در تنگنا گرفتار آمده، حرفهای دیروز روحانی مخاطبی جز وزرای حاضر ندارد. کاش میشد در این وانفسا به جای «باید» گفتن و تذکرهای پدرانه در خصوص مضرات آلودگی هوا، دستورات صریح، مستقیم و لازمالاجرا صادر کرد و برای عملی شدن آن مهلت محدود به مسئولان مربوط داد.
دکتر محمدعلی فیاضبخش در سرمقاله روزنامه اطلاعات نوشته: آلودگی هوا در دو هفتهی اخیر تهران و برخی شهرها که به سیاهچالهای از دود میمانست، میتواند برای صاحبان بصیرت لااقل یک پیام اخلاقی داشته باشد که به نظرم این است که از این پس موضعی درست، واقعبینانه و منصفانه در برابر این سهگزارهی غلط در پیش بگیریم. گزاره ما خوب هستیم، آنها خوب نبودند. گزاره ما خوب بودیم، اینها خوب نیستند و گزاره ما خوب خواهیم بود، غیر از ما خوب نخواهند بود.
سه گزارهی فوق زبان حال و قال بزرگوارانی است که مصادر امور اجرایی و یا تقنینی را دست به دست میکنند؛ آن زمان که هریک بر کرسی تصمیم و اجرا جلوس کرده است، همهی چیزهای خوب از آن او و در سایهی تدبیرات اوست و لاجرم همهی چیزهای بد متوجه پیش از او. مادام که این خوبها بر مسندها هستند، یا همه چیز خوب است و یا اگر چیزی بد است میراث گذشته است! و نیز گذشتگان و فرو آمدگان از مسندها، از یاد بردهی تصمیمها و برنامههای خود(بخوانید بی برنامگیها)، در منطقه الفراغِ دوری از مسئولیت، ناگاه امروز همه چیز را تیره و تار میبینند و فرصت استنشاق و صرافتمندی سیاهچالههای دود را مییابند.
به نوشته سرمقاله اطلاعات: رسانههای متعلق به دیروزیان و امروزیان جا عوض کردهاند. مدیریتکنندگان دیروز مدعیان امروز شدهاند و معترضان دیروز توجیهگران امروز؛ تا جایی که بالاترین مقام متوّلی حفظ محیط زیست، هم فاجعه را اینقدرها در خور نگاه ونقد نمیبیند و هم امید بهبود را به حداقل پانزده سال آینده موکول میکند. خسخس سینهی فرزندان ما، حلاوت ته ماندههای آب شیرین طهران را از حسّ انداخته است. خشکی سرفهی میان سالانمان استراحت آستانهی بازنشستگی را از ایشان ستانده است. خوبان کاری کنند تا کار از دست نشده است.
وصیت نامه روزانه
پوریا عالمی در ستون طنز شرق نوشته: دولت خیلی ظریف آمد و با گفتوگو مسئله هستهای را رفعورجوع کرد. اما مسئله هوای تهران نهتنها با گفتار ظریف که با رفتار زمخت هم حل نمیشود. به نظر ما حالا که دولت هوای هوا را درست نمیتواند نگه دارد، مرام بگذارد و به بیمارستانها اعلام کند تلفات و نفراتی را که به دلیل آلودگی هوا افقی میشوند مجانی بستری کنند. اینطوری دولت ما را سرپا نگه دارد.
به نوشته این طنزنویس: ما تا الان پولی که بابت هوا خرج درمان و بستری خانواده کردیم، میتوانستیم تا آخر زمستان در جزایر قناری کار پژوهشی کنیم و نفسمان هم باز شود. ولی اگر بخواهیم با خودمان صادق باشیم باید بگوییم وقتش است با توجه به وضعیت هوا، بهصورت روزانه وصیتنامه منتشر کنیم. در هر صورت تا ستون بعدی، در روز شنبه، اگر زنده مانده باشیم، یک فاتحه بخوانید.
سال سختی در پیش است
احمد پور فلاح در مقاله ای در تعادل نوشته: اقتصاد ایران از ســـال ۸۵ تاكنون با دو كاهش چشمگیر در رشد اقتصادی طی سالهای ۱۳۸۷ و ۱۳۹۱ روبهرو شده است. مقایسه عملكرد تولید ناخالص داخلی ملی در فعالتهای مختلف اقتصادی نشان میدهد كه رشد منفی بخش كشاورزی و كاهش تولید و صادرات نفت، زمینهساز كاهش قابل توجه نرخ رشد تولید ناخالص داخلی در سال ۱۳۸۷ بوده است. این درحالی است كه جهش منفی و چشمگیر و كم سابقهیی نیز در سال ۱۳۹۱ رخ داد كه از مهمترین دلایل آن میتوان به نوسانات نرخ ارز و افزایش فشار تحریمهای بینالمللی اشاره كرد.
مشاور وزارت صنایع در این مقاله با اشاره به آمار و ارقام و پیش بینی های مرکز پژوهش های مجلس نوشته: فعلا ابزار كار و پتانسیلهای لازم برای رشد مناسب تولید در شرایط فعلی وجود ندارد و ما به زیرساختها و حمایتهای بیدریغی نیاز داریم تا زمینهساز چرخیدن دوباره چرخ صنعت كشور باشد كه متاسفانه تاكنون این روند به خوبی طی نشده و همچنان شاهد تعطیلی بیشتر واحدهای تولیدی، عدم جذب سرمایهگذاری خارجی و داخلی كارآمد و كاهش شدید اشتغال هستیم بنابراین در چنین شرایطی رشد ./۵ درصدی صنعت برای سال آینده غیرعادی به نظر نمیرسد. با این حال بر این باورم كه رفع تحریمها حداكثر میتواند ۳۵ درصد از مشكلات واحدهای صنعتی را برطرف كند و برای سایر مشكلات باید چارهیی اساسی اندیشه شود.
ضیا مصباح در سرمقاله جهان صنعت نوشته: برای تامین منابع بودجه در ارتباط باکاهش درآمدهای نفتی و پیچیدگیهای وصول درآمدهای مالیاتی، همزمان با ارائه بودجه به مجلس اعلام شده که دولت با تنگنای مالی شدید مواجه است.
نویسنده اشاره کرده:وجود چند برابر نیرو در دستگاههای دولتی و اینکه درصد عظیمی از بودجه لازم است صرف خانواده بزرگ دولت شود و دیگر وظایف نظیر حفظ مرزها، دفاع از کشور در برابر بیگانگان، حفظ امنیت، صیانت از حقوق فردی و اجتماعی آحاد ملت، تولید برخی کالاهای عمومی که بخش خصوصی چندان میل و رغبت تولید آنها را ندارد، زیرساختهای اقتصادی و... در کنار بودجه مصرفی متاسفانه طی سالهای گذشته صرفنظر از میزان درآمدهای نفتی همواره کسری بودجه را همراه آورده است. بهعنوان مثال بودجه عمرانی که یکی از مهمترین وظایف دولت در امر زیرساختهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است همواره فدای دست و دلبازی و حیف و میل هزینههای جاری کشور شده است.
سرمقاله جهان صنعت با تاکید بر این که تا زمانی که درآمدهای نفتی در اختیار دولت باشد، نظام مالیاتی در کشور همچنان یک نظام فشل و عقبمانده باقی میماند نوشته: حالا که دولت از دسترسی به درآمدهای نفتی آنچنانی محروم شده، مسوولان اقتصادی کشور الزاما باید اقتصاد بدون نفت یا بودجه بدون نفت را تجربه کند و منابع واقعی ناشی از فعلوانفعالات اقتصادی را که به صورت مالیات، عوارض، گمرک و سایر منابع حاصل از فروش خدمات دولتی است، مورد توجه جدی قرار دهد.
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar