یادی از خسرو شاکری، کاوشگر تاریخ جنبش چپ و کارگری ایران
- 2 ساعت پیش
سحرگاه دوشنبه ۸ تیر ۱۳۹۴ ( ۲۹ ژوئن ۲۰۱۵) خسرو شاکری، پژوهشگر اسناد تاریخ معاصر ایران، مورخ و روشنگر سوسیالیست در بیمارستانی در پاریس چشم از جهان فروبست؛ پس از نبردی سخت و توان سوز با بیماری قلبی و بر اثر سکته مغزی.
خسرو شاکری را نخست با پشتکار چشمگیرش در گرد اوری اسناد تاریخی "جنبش کارگری، سوسیال دموکراسی و کمونیستی" ایران میشناسیم و سپس با پژوهشهای ماندگارش در این سه گستره. به این کارنامه، کنشگری سیاسی در جنبش چپ ایران را باید افزود.
تاریخنگاری معاصر ایران، از خسرو شاکری به عنوان پژوهشگری پیشکسوت یاد خواهد کرد که با تلاش پیگیرش نه تنها توانست بخش بزرگی از اسناد تاریخی جنبش کمونیستی، سوسیال دموکراتیک و کارگری ایران را بیابد، از تولیت احزاب و گروه های چپ بیرون بیاورد و به پهنه پژوهش های دانشگاهی بکشاند، بلکه با کنکاش و کاوش در بایگانیها و کتابخانههای گوشه و کنار جهان، گوشههایی از تاریخ چپ و کارگری ایران را که سالهای سال محکوم به فراموشی گزینشی پاره ای از رهبران این احزاب و سازمان ها شده بود، بر اهل پژوهش و کنشگران سیاسی بگشاید.
با خسرو شاکری بود که ایرانیان برای نخستین بار با نام و آثار آواتیس (اردشیر) سلطانزاده، از رهبران حزب کمونیست ایران آشنا شدند که در تصفیه های خونباراستالینی سالهای دهه ۱۹۳۰ شوروی به جوخه تیرباران، سپرده شد.
خسرو شاکری نخستین کس بود که به نشر اندیشههای مصطفی شعاییان، از انقلابیان چپ دهه ۱۳۵۰ که نگاهی نقادانه به تاریخ جنبش کمونیستی ایران داشت، همت گماشت. از این نمونه ها بیشتر می توان به دست داد.
خسرو شاکری مورخ را با اثر بزرگش جمهوری شوروی سوسیالیستی ایران ۱۹۲۱- ۱۹۲۰ می شناسیم. کتابی که در بهرهبری از اسناد و مدارک تاریخی، کممانند است. نیز با کتابهایی چون تقی آرانی در آینه تاریخ، سرچشمههای سوسیال دموکراسی در ایران مدرن به زبان انگلیسی و ایرج اسکندری شاهزاده ایرانی سرخ به زبان فرانسه. و نیز کتاب ها و مقالات دیگر، از جمله مداخلی در دانشنامه ایرانیکا.
خسرو شاکری در تهران و به سال ۱۳۱۷ چشم به جهان گشود. در نوجوانی شیفته آرا و عقاید اندیشههای دکتر محمد مصدق شد که تا پایان عمر گرامیاش میداشت.
در سال ۱۳۳۶ ایران به خارج آمد. دوران دانشجوییاش را درایالات متحده و اروپا گذراند. به کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی (اتحادیه ملی) پیوست و در کنگره چهارم آن سازمان ( دی ۱۳۴۳) دبیر بینالمللی و در کنگره هشتم (اردیبهشت ۱۳۴۷) دبیر انتشارات شد. در همین دوره است که بنگاه انتشارات مزدک را بنیان مینهد.
در بستر خیرشهای دانشجویی دههی۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ مسیحی، به چپ نو میگرود که مرزبندی روشنی با کمونیسم روسی و ارتودوکسی مارکسیستی داشت.
بازتاب این گونه گرایش مارکسیستی، در رساله دکترای او با عنوان تشکیل، تکوین و سرنوشت حزب کمونیست ایران پیداست. هر چند همچنان در کنفدراسیون محصلین و دانشجوایان ایرانی فعال بود، اما بیقراریش او را به امریکای لاتین و شمال افریقا میکشاند.
با انقلاب ۱۳۵۷ به ایران باز میگردد و با کتاب جمعه احمد شاملو همکاری میکند. پس از آغاز سرکوب فراگیر دهه شصت، جلای وطن میکند. در پاریس انتشارات پادزهر و در پاییز ۱۳۶۳ کتاب جمعهها را راه میاندازد که "بنیان آن بر چندگانگی اندیشهها" نهاده شده بود و توجهاش به "نقد ایدئولوژیهای حاکم و ابزارهای آن"، و نیز "شناخت جامعه ایران و همین طور طرح راهحلهای مسائل مبتلا به جامعه ایران".
پس از تعطیل کتاب جمعهها به سال ۱۳۶۸، سودای برپایی پژوهشکده کارگری سلطان زاده را در سر میپروراند که تحقق نمییابد. اگر قلب بیمارش امان میداد، چه بسا همچنان با بیقراریاش سرمیکرد. اما سرانجام به اقامت دايم در پاریس تن داد وشولای استادی تاریخ مدرسهی مطالعات عالی علوم اجتماعی را به تن کرد.
خسرو شاکری شخصیتی کمبدیل بود. تکروانه اندیشید، تکروانه نوشت و تکروانه زیست.
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar