سریلانکا، مسیر دیگری برای پناهجویان افغان
- 1 ساعت پیش
در دستکم دو سال گذشته نزدیک به سه صد هزار افغان خود را به اروپا رساندهاند. براساس آمار موجود، بعد از سوریها و عراقیها، بزرگترین گروه پناهجویان در اروپا را افغانها تشکیل میدهند. ایران، ترکیه و یونان تنها مسیر مهاجرت به اروپا برای افغانها نیست؛ آنها همواره برای رسیدن به کشور سومی، مسیرهای دیگری مانند هند، سریلانکا و اندونیزیا/اندونزی را نیز آزمایش میکنند.
فرهاد محمدی، خبرنگار بیبیسی در کابل که اخیرا سفری به سریلانکا از طریق هند داشته، چشم دیدهایش را از مهاجرت افغانها اینگونه بیان میکند.
با وجود بدست آوردن ویزای الکترونیک، سفر سیاحتی من و همکارم به سریلانکا، از شهر خودمان کابل، با نگرانی آغاز شد. آوازههای زیادی از ردمرز شدن افغانها از میدانهوایی/فرودگاه کولمبو پایتخت تجاری سریلانکا وجود داشت.
علت واضحی هم بیان نشده بود اما با جستجو در اینترنت دریافتم که دلیلش، ورود شماری از افغانها به این کشور برای رسیدن به کشور سوم است. همین نگرانی بود که ما را به گرفتن ویزای هند وا داشت تا در صورت اخراج از سریلانکا به جنوب هند برویم و از تعطیلاتمان در آنجا لذت ببریم.
با توجه به روابط سیاسی گسترده میان کابل و دهلی، گرفتن ویزای هند برای افغانها آسانتر از بسیاری از مقاصد، حتی بیشتر کشورهای همسایه است.
راهی هند شدیم تا چند روزی آنجا بمانیم و سپس به سوی کشوری برویم که تا حال ندیده بودیم، سریلانکا.
ساعت ۱۱ صبح از کابل به سوی دهلینو پرواز کردیم. زمانی که از میدان هوایی دهلینو خارج شدیم به محله پهارگنج رفتیم و فردا صبحش خود را به محله بوگل و لاجپتنگر رساندیم. جایی که به خاطر حضور زیاد افغانها از شوخی به آن "افغاننگر" هم میگویند. زیاد بیربط هم نیست؛ از دواخانهها گرفته تا دکانها، خلاصه همه جا، حضور افغانها مشهود است و هر طرف میتوانی افرادی را یافت کنی که به زبان فارسی یا پشتو سخن میگویند.
شمار زیادی از مهاجران افغان در این منطقه جا خوش کردهاند و با گشودن پرونده در اداره مهاجرت سازمان ملل متحد در دهلی، خواهان پناهندگی در کشور سوم شدهاند. یکی از این مهاجران، یکی از بستگانم است که شغل خیاطی دارد.
او یک سال میشود که به امید رفتن به آمریکا، استرالیا یا کانادا در یک آپارتمان حدود ۵۰ متر مربع با همسر و دو دخترش زندگی میکند.
وسایل ابتدایی زندگی در خانه کوچکشان گویای مشقت و ناگزیری شان بود. تنها او نبود، همسایههای بالا و پایین آپارتمان آنها هم یا افغان بودند یا ایرانی که پرونده مهاجرت داشتند.
او با دو دوست دیگرش یک دکان را اجاره کرده و خیاطی میکنند. دوستانش هم قصد مهاجرت دارند. آنها میگویند بررسی پروندهشان و پذیرفته شدن درخواست مهاجرت شان شاید ۶ تا ۱۰ سال طول بکشد اما خود را آماده این چالش کردهاند.
علت تأخیرها در بررسی پروندههای مهاجرت ظاهرا شمار زیاد متقاضیان گفته میشود. به گفته آنها اکثر افغانهای این محل بیکاراند و مصرفشان از افغانستان تامین میشود اما آنها خوشبختاند که حداقل شغلی دارند که اینجا هم به دردشان میخورد.
روز پنجم سفر، ما به یک آژانس مسافرتی در لاجپتنگر رفتیم تا تکت/بلیط سریلانکا را بگیریم. جوان خوش قد و هیکلی مسئول این آژانس بود. وقتی خود را معرفی کردیم، آشنا برآمد.
پسرعمه او مسئول یکی از رسانههای خصوصی در کابل است و از همین طریق معرفی شدیم. او در فضای دوستانه به ما گفت مشکلی در گرفتن تکت وجود ندارد اما "نشود که در میدانهوایی کلمبو دوباره دیپورتتان" (از فرودگاه سریلانکا ردمرزتان) کند.
هرچند از قضیه آگاهی داشتم اما از او توضیحات بیشتر خواستم. او هم صفحه کامپیوترش را برگرداند و گفت "برای همه اینها من تکت گرفتم، اما همه رد مرز شدند." سرانجام با بیم و امید تکت را گرفتیم و پس از شش روز اقامت در هند به سوی سریلانکا حرکت کردیم. سفر با هواپیمای یکی از بزرگترین شرکتهای هوایی هندکه هواپیماهای جدید آنها نسبت که چیزی که در کابل تجربه کرده بودیم، حس خوبی به ما میداد.
پرواز از دهلی تا کلمبو حداقل سهونیم ساعت طول کشید. در میدان هوایی/فرودگاه کلمبو صفهای طولانیای از خارجیان دیده میشد. اکثرشان اروپایی و برای گذراندن تعطیلات پایان سال به آنجا آمده بودند.
ما هم در صفی ایستادیم و منتظر ماندیم تا مامور موظف با زدن مهر دخولی بر پاسپورتهایمان، ما را به سریلانکا خوش آمدید بگوید.
زمانی که نوبتمان رسید، از همکارم اجازه خواستم تا با مامور صحبت کنم. پیش رفتم و پاسپورتها را به مامور دادم. زمانی که پشت پاسپورت هایمان را دید، ابروهایش را بالا کشید و گفت " از افغانستان آمده اید؟" گفتم، بله.
بعد از آن هم چندین سوال دیگر پشت سرهم پرسید. برای چه آمدهاید؟ چند روز میمانید؟ تکت برگشتتان کجاست؟ و چند سوال دیگر. سوال آخرش هم این بود که شغلتان چیست؟
زمانی که گفتم خبرنگاران بیبیسی هستیم و برای تفریح آمدهایم، کمی راحتتر شد و گفت "کارت شناسایی بیبیسی را با خود دارید؟" گفتیم بله، و نشان دادیم.
از ما خواست تا یک فورم را خانه پری کنیم و بعدش یک ورق کوچک ویزا را روی پاسپورت مان چسپاند، مهر دخولی را زد و گفت، بفرمایید. هوای گرم سریلانکا برای ما که از فصل سرما در افغانستان به آنجا رفته بودیم، اولین چیزی بود که توجهام را جلب کرد.
بعد از خارج شدن از میدان هوایی کلمبو سرسبزی این جزیره ما را مجذوب خود ساخت.
روزهای اول تا سوم به سیگیریا، کاندی و سریپادا رفتیم. قله آدم، دریاچه و معبد کندی، صخره سیگیریا از مقاصد مشهور توریستی سریلانکا است.
برای کشورهای عضو سازمان سارک یا جنوب آسیا، تکت ورود به اماکن گردشگری ۵۰ درصد تخفیف داشت. سریلانکا، جزیره عجیب و پر رمز و رازی است.
کشور بودا، کشور آزادی و احترام به عقایدی چون اسلام، مسیحیت و هندویسم. کشور سواحل زیبا، رودهای خروشان، کوههای بلند سبز و جنگلی، درهها و طبیعت مثالزدنی، کشور رنگهای بیشمار و کشور آناناس، ام (انبه)، نارگیل و کیله (موز)، سرزمین کشتزارهای چای، کشور همیشه سبز و بسیار گرم.
اما در عین حال، کشور مساکین که شمار زیادی جمعیتش فقیر است و زاغه نشین و بالاخره کشور مهاجران خارجی خانه به دوش.
مسلمانان در سریلانکا اقلیت هستند، حدود ۱۰ درصد. اما در کلمبو جمعیتشان زیاد است. روز چهارم سفرمان،به گونه تصادفی با عبدالسلام که چند سالی است از هندویسم به اسلام گرویده، سرخوردیم.
عبدالسلام در روزهای آخری سفر با ما و بود کلمبو را برایمان نشان داد.
در مورد مهاجران از او پرسیدم، قصههای زیادی از مهاجران پاکستانی، افغان و ایرانی در سریلانکا داشت. کسانی که، به گفته او، به دو هدف به سریلانکا میآیند. یا خود را ثبت دفتر مهاجرت سازمان ملل متحد در کولمبو میکنند تا از این طریق به کشور سوم پناهنده شوند یا اینکه با قاچاقبران انسان از راه جنوب سریلانکا با کشتی راهی کشورهایی چون مالزیی یا اندونزی شوند.
البته مقصد آخر آنها هم استرالیا یا نیوزیلاند است. عبدالسلام گفت سریلانکا که تازه از شر گروه شورشی استقلالطلب ببرهای تامیل خلاص شده، در مورد ورود مهاجران حساس است و به همین دلیل بسیاری از مهاجران را دوباره از میدان هوایی/فرودگاه ردمرز میکند.
هرچند در کولمبو با هیچ پناهنده افغانی برنخوردیم که در نمایندگی سازمان ملل درخواست پناهندگی داده باشد، اما گفته میشد که پروندههای پناهجویان در آنجا زودتر از دهلینو بررسی میشود و مدت سرگردانی آن کمتر است.
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar