عفت، فائزه و اکبر هاشمی رفسنجانی؛ جایگاه زنان در سیاست
- 6 ساعت پیش
اکبر هاشمی رفسنجانی، از معدود روحانیان سیاستمدار ایران بود که حضور پررنگ زنان بیت خود را از کارنامهاش حذف نکرد. زنانی که آقای هاشمی آنها را با نام کوچک میخواند و از بیان دیدگاههای سیاسیشان، حتی در نقد بالاترین مقامهای جمهوری اسلامی، ابایی نداشت.
اولین زن، عفت مرعشی است. فرزند خانوادهای مذهبی و نامدار در کرمان که در ۲۳ سالگی همسر هاشمی، طلبه ۲۴ ساله شد. یکبار جان همسرش را مقابل گلوله نجات داد. همراه او تا کره شمالی، لیبی و سوریه رفت و در روز انتخابات جنجالی ۱۳۸۸ در نقش رهبری معترض، مردم را دعوت کرد که در صورت تقلب به خیابان بیایند. و دومین، فائزه هاشمی؛ زنی که در صدر آرای تهران وارد مجلس شد، ورزش زنان را رونق داد و با وجود مخالفت پدرش، حتی از زندانیان بهایی حمایت کرد.
آیا دیدگاه نسبتا "باز" این روحانی سیاستمدار به بیت خود، تاثیری در وضع زنان در دولت او داشت؟
زنی که حرفش را میگفت
در کتاب عبور از بحران، خاطرات آقای هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۶۰، بیش از ۹۰ بار نام "عفت" برده شده است. در جلد بعدی کتاب مربوط به خاطرات سال ۱۳۶۱، تقریبا نام "عفت" و "مجلس شورای اسلامی" که هاشمی رییس آن بود، به یک اندازه به کار رفته است.
یکی از روزهای فروردین ماه ۱۳۶۰، هاشمی وقتی دیروقت از جلسه سران قوا به خانه باز میگردد، همسرش عصبانی است و از "کمبودها و غلطکاریهای بعضی از مسوولان در کرج و رفسنجان" گلایه دارد. صبح روز بعد هاشمی مینویسد که "با عصبانیت از خانه بیرون رفته" و در مجلس "بیحوصله و کمتحمل" بوده چون با عفت "جر و بحث" داشته است. زنی که به گفته آقای هاشمی در ملاقاتهایش از کمبودها در کشور انتقاد میشنیده و چون نمیتوانسته دفاع کند٬ ناراحت میشده است.
در همین خاطرات میخوانیم که عفت مرعشی چند بار از موضعگیری علیه آیتالله منتظری، گلایه میکند: "عفت و مهدی در ارتباط با مساله آیتالله منتظری اوقات تلخی کردند. با عصبانیت خوابیدم."
و جایی مینویسد "عفت از گفتههای امام در ستایش بنیصدر" ناراحت است.
او به راحتی دیدگاههای سیاسی و مخالفتهای همسرش را که "ناشی از دلسوزی برای نظام" میداند، مطرح میکند و در خاطراتش برای خانم مرعشی جایگاهی فراتر از معمول قائل است.
زنی که عمل میکرد
فائزه هاشمی، دختر دوم و فرزند سوم یکی از قدرتمندترین روحانیان ایران، با شروع انقلاب فرهنگی و بسته شدن دانشگاهها که پدرش از مسببان آن بود، مربی ورزش شد.
خودش میگوید از جایگاهش به عنوان دختر هاشمی، به عنوان "سپر بلا" استفاده شد تا ورزش زنان بعد انقلاب تعطیل نشود.
او بعدا نایب رییس فدراسیون المپیک شد و فدراسیون ورزش بانوان را هم تاسیس کرد تا برای اولین بار بعد از انقلاب زنان را به مسابقات بینالمللی پکن (تیراندازی) برد.
در مصاحبهای با حسین دهباشی در سایت تاریخ آنلاین میگوید: "بابا با آقای خامنهای صحبت کرد تا بالاخره رضایت حاصل شد که اینها بروند. تازه دخترها در رژه با چادر جلوی صورت را گرفته بودند و فقط چشمشمان پیدا بود. اما باز هم کیهان به ما حمله کرد."
سخنان مشهور او برای حمایت از دوچرخهسواری زنان به گفته خودش باعث استقبال مردم تهران از نمایندگی او شد.
در سال پایانی ریاست جمهوری پدر، فائزه هاشمی وارد مجلس شد. او دومین رای بالای تهران را آورد. اما عفت مرعشی اعتقاد راسخ دارد که بالاترین رای متعلق به فائزه بوده و آقای هاشمی بنابر مصالحی راضی شده که دخترش در برابر یک روحانی به نام علی اکبر ناطق نوری نفر دوم اعلام شود: "مادرم میگوید، آمدند، آقای هاشمی را دیدند و او را راضی کردند که من نماینده دوم اعلام شوم. پدرم اما میگوید، نه، چنین چیزی درست نیست. مادرم به هرحال زیر بار نمیرود."
دوچرخهسواری و حمایت از ورزش زنان تنها دلایل تندروان برای حمله به فائزه هاشمی نبود. زمانی که فعالیتهای سیاسی او اوج گرفته بود، مخالفانش در خیابان با به کار بردن دشنامهای جنسیتی او را "بدنام" میخواندند. روزنامهای که مدیرمسئول آن بود، تعطیل شد و بعد از انتخابات جنجالی ۱۳۸۸ چند بار هدفحمله تندروها قرار گرفت. شش ماه به زندان رفت و وقتی که بیرون آمد، به دیدار زندانیان بهایی رفت. تابویی که مشخص بود جمهوری اسلامی بر نمیتابد. حتی پدرش از این دیدار انتقاد کرد. اما او عقب ننشست و از کار خود دفاع کرد.
آیا نقش پررنگ فائزه هاشمی در فضای سیاسی ناشی از شخصیت خود او و مادرش است یا دیدگاه باز هاشمی؟
"هر دو."
این پاسخ محمدتقی کروبی است که این صفات فائزه هاشمی را ناشی از شجاعت او میداند و در عین حال معتقد است آقای هاشمی میتوانست مانند روحانیان محافظهکار دیگر، مانع فرزندانش شود اما "او مردی نبود که در مقابل خواسته فرزندانش بایستد."
آقای کروبی که از نزدیک با خانواده هاشمی رفت و آمد داشته، به فضای بسته آن زمان اشاره میکند. مادرش، فاطمه کروبی، را مثال میزند و میگوید: "زمانی سیفالله وحید دستجردی [که فرزندش بعدها اولین وزیر زن جمهوری اسلامی شد] از منتقدان جدی فعالیتهای اجتماعی مادرم بود و گفته بود که خانمها جایشان در آشپزخانه است و چرا کروبی اجازه میدهد که زنش معاون درمانی بنیاد شهید باشد."
اما در عین حال به اعتقاد آقای کروبی، بیش از استفاده فائزه از نفوذ پدرش، در نهایت این فائزه هاشمی بود که برای هاشمی پدر اعتبار به همراه آورد و در دور دوم ریاست جمهوری بر دیدگاههای پدرش اثر گذاشت.
مهرانگیزکار، حقوقدان و فعال زنان میگوید در بازداشتگاه نگاهش به فائزه هاشمی تغییر کرد و "احترام بیشتری" برای او قائل شد." او میگوید: "از حرفهای قاضی که سعی میکرد از او در برابر من شیطانی بسازد، متوجه شدم این زن، درون حاکمیت، آنچنان که ما فرض میکردیم، پشتیبان ندارد."
"گویی زنی است که برای حقخواهی تربیت شده و اینکه خطر کند تا مرزهای محدودکننده زنان را تا حد امکان، بشکند."
با همه اینها، اکبر هاشمی رفسنجانی در مقام یکی از تاثیرگذارترین مردان جمهوری اسلامی ایران در اوایل انقلاب، جایگاه زنان را متحول کرد؟ نظر مهرانگیز کار "نه" است.
از صیغه تا کت و دامن زنان
اکبر هاشمی رفسنجانی در اوایل انقلاب، با تندترین مواضع علیه جریان غیرمذهبی همراه بود. او در نمازجمعه برای تحقیر سیاستمداران لیبرال، کراوات را "دم خر" نامیده بود.
انقلاب فرهنگی و بسته شدن دانشگاهها که زنان و مردان زیادی را خانهنشین کرد، ۲۶ فروردین ۱۳۵۹ در دانشگاه تبریز کلید خورد؛ وقتی در دانشکده پزشکی دانشجویان علیه هاشمی شعار دادند و او مجبور به ترک جلسه شد. هاشمی رفسنجانی در دفاع از برخورد با دانشجویان مخالف در دانشگاهها در جلسه شورای انقلاب گفته بود: "از خشونت نمیترسیم. امروز شروع شود بهتر از سه ماه دیگر است." او بعدها گفت که مخالف انقلاب فرهنگی بوده است.
صیغه را راه حل "منحصر به فرد" دنیای اسلام در مقابل "بیاخلاقی" میدانست. در حضور سران نظام در سال ۱۳۶۰ گفته بود که باید زمینه روانی متعه را در جامعه فراهم کرد. اقدامی که خانم کار توهین به زنان تلقی میکند.
علیه بیحجابی در نماز جمعه سخن گفته بود و تندترین برخوردها با زنان مخالف حجاب و فعالان سیاسی زن زمانی صورت گرفت که او دست راست رهبر وقت ایران و از مهمترین تصمیمگیران نظام در اوایل انقلاب بود.
محمدتقی کروبی میگوید حرفهای تند و رادیکال هاشمی اوایل انقلاب را باید در قرائت کل جامعه آن زمان ببینید. به اعتقاد او، هاشمی دقیقا به همین دلیل سیاستمدار خوانده میشود که میدانست چطور "روی موج سوار شود" در حالی که حرف و عمل او دستکم در برخورد با خانوادهاش در اوایل دهه شصت تفاوت داشت.
به اعتقاد آقای کروبی، ناگهان بعد از جنگ دیدگاههای آقای هاشمی تغییر میکند: "او متوجه تغییر فضا میشود و میگوید چه اشکالی دارد زنان با کت و دامن بیایند."
همانطور که بعد از خرداد ۱۳۸۸ در چرخشی ناگهانی به حمایت از جنبش سبز معترضان انتخابات برمیخیزد.
'به زنان بیمهری کرد'
در بحبوحه همان برخوردها با زنان و فعالان سیاسی، در مصاحبهای به مجله زن روز در بهار ۱۳۶۱، گفته بود که زنان باید همپای مردان وارد جامعه شوند و بچهدار شدن دلیل این نیست که بعد از آن نتوانند سر کار برگردند و حقوق برابر با مردان بگیرند.
او همچنین از تشکیل دوباره دانشگاه آزاد بعد از انقلاب حمایت کرد. اقدامی که باعث تحول فرهنگ شهرهای کوچک و حضور بیشتر زنان در جامعه شد. و در راه توسعه اقتصادی، طرح کنترل جمعیت در دوره او اجرا شد. این طرح کمک زیادی به زنانی کرد که نمیخواستند در غیاب راههای قانونی جلوگیری از بارداری، تن به زایمانهای ناخواسته بدهند.
فاطمه حقیقتجو، نماینده سابق مجلس مقیم آمریکا، اعتقاد دارد او به عنوان یک روحانی سنتی "در همان حد توانست شرایط بهتری را فراهم کند".
مهرانگیز کار این نگاه را قبول ندارد و میگوید: "در مدت طولانی که هاشمی در قدرت بود و حتی از خامنهای قدرت بیشتری داشت، نمیبینیم که ریسک کرده باشد تا زنان را وارد عرصههای مهم بکند یا حتی جامعه مدنی را به نفع حضور تشکل یافته زنان تقویت کرده باشد."
به گفته او، اولین مشاور زن آقای هاشمی که شهلا حبیبی بود در جلسات هیات وزیران شرکت نمی کرد چون مردان کابینه موافق این کار نبودند و آقای هاشمی به اندازه کافی اصرار نکرد که مشاور منصوب خود را وارد کابینه کند.
مهرانگیز کار میگوید در مجلس ششم که اکثریت با اصلاح طلبان بود، او و سایر فعالان حقوق زنان از اکبر هاشمی رفسنجانی "انتظار" داشتند که به عنوان رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام در کنار مجلس بایستد و قوانین حامی زنان را به تصویب برساند اما "مجمع بی مهری کرد."
جز اصلاح قوانین طلاق در سال ۱۳۷۰ خانم مهرانگیز کار، نکته مثبت دیگری در کارنامه این سیاستمدار در حوزه حقوق زنان نمیبیند.
او با تحسین زنان بیت آقای هاشمی، اینطور تفسیر میکند که "چهره سیاسی رفسنجانی و آنچه در خطبهها در مورد مسایل مرتبط با زنان مطرح میکرد، با منش او در خانوادهاش تفاوت داشت."
محمدتقی کروبی میگوید، تفکر آقای هاشمی به نگاه خانوادهاش نزدیکتر بود اما به عنوان یک سیاستمدار، مصالح وقت را در نظر میگرفت.
مصلحتهایی که حاصل آن گاه حذف زنان و مردان توانایی بود که تنها به خاطر دیدگاه سیاسیشان از صحنه فعالیتهای اجتماعی ایران محو شدند.
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar