آیا اسلحه ترور منصور را هاشمی رفسنجانی خریده بود؟
- 38 دقیقه پیش
اسدالله بادامچیان٬ عضو شورای مرکزی حزب هیات موتلفه اسلامی٬ بار دیگر بر ادعای خود پافشاری کرده و گفته که اطمینان دارد یکی از سلاحهای ترور حسنعلی منصور را در سال ۱۳۴۳ اکبر هاشمی رفسنجانی تهیه کرده بود.
هفته گذشته که او این موضوع را اعلام کرد٬ دفتر آقای هاشمی و مرکز اسناد انقلاب اسلامی هر دو تکذیب کردند.
بادامچیان به تلویزیون ایران چه گفته بود؟
او ساعاتی پس از مرگ آقای هاشمی در مصاحبهای در تلویزیون ایران درباره ترور حسنعلی منصور گفت: "وقتی قرار شد کار مسلحانه کنیم... توانستیم هفت سلاح کمری و فشنگ تهیه کنیم و آن زمان فکر میکردیم خیلی اسلحه داریم. یکی از این اسلحهها را که حسنعلی منصور با آن به درک فرستاده شد٬ آقای هاشمی رفسنجانی داد."
به گفته این عضو هیات موتلفه٬ بعد از دستگیریها در سال ۱۳۴۳ "مرحوم عراقی تهیه اسلحه را به عهده گرفت و گفت از زمان نواب صفوی این اسلحه را داشته است."
آقای بادامچیان که در زمان حیات هاشمی از منتقدانش بود٬ تاکید کرده که این ادعا را "برای اولین بار" مطرح میکند و به گفته او قرار بوده تا زمان مرگ آقای هاشمی چنین موضوعی گفته نشود.
درباره اکبر هاشمی رفسنجانی بیشتر بخوانید:
آیا واقعا اولین بار است؟
این اولین بار نیست. قبل از مرگ آقای هاشمی این موضوع چند بار مطرح شده و البته خود او رد کرده بود. در کتاب دامگه حادثه٬ از قول پرویز ثابتی٬ مدیر امنیت داخلی ساواک٬ نقل شده: "هیات موتلفه از بقایای فدائیان اسلام بود و در آن٬ محمد مهدی حاج ابراهیم عراقی٬ کارگردان بود که خمینی هم خیلی به وی افتخار میکرد و هاشمی رفسنجانی هم با آنها رابطه داشت. مثلا همین اسلحهای که با آن٬ منصور را کشتند٬ هاشمی رفسنجانی داده بود." (نشر کتاب٬ آمریکا، چاپ نخست ۱۳۹۰ صفحه ۱۵۴)
آقای ثابتی که بر اساس گزارشها نام خودش در فهرست ترورهای موتلفه در کنار منصور بوده٬ برای تایید این ادعا به گفتههای علیاکبر ناطق نوری هم استناد میکند.
آقای ناطق نوری در خاطراتش به بازداشت آقای هاشمی در پرونده ترور حسنعلی منصور اشاره کرده و گفته که آقای هاشمی "کسی است که پیشکسوت است٬ کسی است که در حمله مسلحانه ضد آمریکایی آن موقع حضور داشته است." اما آقای ناطق اشاره مستقیمی به تهیه اسلحه ندارد. (جلد دوم خاطرات علیاکبر ناطق نوری٬ مرکز اسناد انقلاب٬ چاپ دوم٬ ۱۳۸۰ صفحه ۲۴۰)
یک بار هم در سال ۱۳۹۲ بعد از مرگ حبیبالله عسگراولادی از موسسان هیات موتلفه٬ رییس ستاد نماز جمعه تهران از او نقل کرد که آقای هاشمی اسلحه را تهیه کرده بود.
واکنشها به سخنان آقای بادامچیان چه بود؟
واکنشهای رسمی بعد از انتشار این خبر٬ تکذیب ادعا بود.
در زمانی که آقای هاشمی رفسنجانی دیگر زنده نبود تا این موضوع را تایید یا تکذیب کند٬ مسئولان دفتر او اطلاعیه دادند و موضوع را رد کردند.
روزنامه آفتاب یزد هم در یادداشتی نوشت این ادعا بر اساس سند "فقط من میدانستم" آن هم در زمانی که شخصی از دنیا رفته٬ قابل اثبات نیست.
روزنامه قانون مصاحبهای با محمد عبدخدایی٬ از بازماندگان فداییان اسلام٬ انجام داد. او هم مانند آقای بادامچیان گفت که مهدی عراقی٬ به تهیه اسلحه اعتراف کرد و گفت نواب صفوی اسلحه را به او داده است.
البته آقای عبدخدایی میگوید شاید مرحوم عراقی اینطور گفته که برای کسی دردسر درست نکند. چون نواب صفوی سالها قبل اعدام شده بود.
مرکز اسناد انقلاب اسلامی در واکنش به ادعاهای جدید اعلام کرد که به منظور "حفاظت و صیانت از تاریخ انقلاب" بخشی از خاطرات آقای هاشمی را به صورت اختصاصی منتشر میکند.
آقای هاشمی در زمان حیات چه میگفت؟
در فیلمی که مرکز اسناد انقلاب اسلامی چند روز قبل منتشر کرده٬ اکبر هاشمی رفسنجانی٬ نه تنها از مالک اصلی اسلحه و تهیهکننده آن ابراز بیاطلاعی میکند٬ حتی میگوید اطلاع ندارد چه کسی فتوای قتل منصور را صادر کرده است.
به گفته آقای هاشمی٬ حتما یک فتوایی وجود داشته چون در آن زمان نیروها بدون حکم شرعی قتل نفس نمیکردند. او میگوید: "در این مورد چیزهای مختلف نقل شده. من خودم در جریان نبودم که از که فتوا گرفتند. فقط وقتی ما را بازداشت کردند سرهنگ مولوی رییس ساواک تهران که خیلی خشن بود از روی کاغذ چند اتهام برای من خواند. مثلا گفت میخواستی نصیری رو ترور کنی و پول میدادی به خانواده زندانیان و فتوای قتل منصور را از آیتآلله میلانی گرفته بودی که دروغ بود."
آقای هاشمی همچنین درباره اسلحه گفته است: "درباره اسلحه هم من نمیدانم. گروه موتلفه اسلحه داشتند. اینطور نیست که بگوییم همین یک اسلحه را داشتند و از شخص مشخصی گرفتند. مرحوم عراقی گفته بود که از نواب گرفته اما این را هم شما نمیتوانید حقیقی فرض کنید چون کسانی که لو میرفتند سعی میکردند شخص حقیقی را لو ندهند و ساواک را گمراه کنند."
توضیحات جدید چه میگوید؟
عضو هیات موتلفه بعد از موج تکذیبها٬ دوشنبه ۲۷ دیماه٬ بار دیگر بر گفتههای چند روز قبل خود پافشاری کرد و توضیحی به خبرگزاریها نوشت که خلاصه آن این است:
"امام اجازه دادند سازمان جهاد مسلح موتلفه اسلامی تشکیل شود و شرط گذاشتند به شرط آنکه سلاح از جایی و کسی نگیرید یا بخرید یا بسازید.
۷ اسلحه کمری هم خریداری شد و تمرین اسلحه برای اعضای جهاد مسلح نیز با نظارت شهیدان امانی و عراقی شروع شد و سازمان مبارزه مثبت که عنوان کار مسلحانه بود٬ شکل گرفت و بعدا چند اسلحه به این تعداد اضافه شد، از جمله اسلحهای که موضوع بحث است.
مرحوم آیتالله هاشمی با مرحوم حاج ابوالفضل تولیت در قم که فرد متمکن و مخالف رژیم شاه بود، ارتباطات گوناگونی داشت و کمکهای مالی میگرفت. تولیت یک قبضه سلاح کمری نو داشت که آن را به آقای هاشمی داد و آقای هاشمی آن را به عراقی داد و عراقی خواست به حاج صادق امانی تحویل دهد که شهید امانی نپذیرفت و گفت امام فرمودهاند که سلاح از کسی نگیرید؛ یا بخرید یا بسازید.
عراقی این مساله را به آقای هاشمی گفت و او خواست اسلحه را به تولیت برگرداند. تولیت گفت میفروشم و پولش را با آقای هاشمی حساب کرد، بنابراین اسلحه جزو اسلحههای گروه جهاد مسلح قرار گرفت.
در جریان دستگیری آقای هاشمی به علت همین ارتباطات، وی شدیدا شکنجه شد. ولی استوار و مقاوم ماند و اعتراف نکرد. شهید عراقی نیز با همه شکنجه شدید و کشیدن ناخنهایش، مقاومت کرد و گفت اسلحه را من دادهام اما آن را از نواب صفوی گرفته بودم. شهید عراقی خود نیز در خاطراتش به آن اشاره داشته است. در خاطرات ضبط شده از وی در پاریس و در شرایطی که نهضت هنوز پیروز نشده بود و بیان اسامی برای کسانی که در داخل ایران بودند، میتوانست خطرساز شود...."
در جای دیگری از این توضیح آقای بادامچیان میگوید که چند سال قبل به همراه حبیبالله عسگراولادی و جمعی دیگر از اعضای شورای مرکزی مؤتلفه اسلامی به دیدار آقای هاشمی رفته و در آنجا به گفته او "مرحوم حاج حیدری گفته که اسلحهاش را که شما داده بودید و آقای هاشمی با خنده گفت 'اگر الان شما این را بگویید من تکذیب میکنم'. و من گفتم تا شما زنده هستید آن را نخواهیم گفت."
چرا حسنعلی منصور کشته شد؟
حسنعلی منصور٬ نخستوزیر وقت٬ اول بهمن ۱۳۴۳ مقابل مجلس شورای ملی به دست یکی از اعضای موتلفه اسلامی که به لحاظ فکری برآمده از گروه فدائیان اسلام بود٬ ترور شد.
محمد بخارایی٬ از اعضای هیات موتلفه اسلامی٬ عامل اصلی قتل معرفی و به همراه سه نفر دیگر به نامهای صادق امانی٬ رضا صفارهرندی و مرتضی نیکنژاد تیرباران شد.
گزارشهایی درباره هاشمی رفسنجانی:
خشم نیروهای مذهبی از تبعید آیتالله روحالله خمینی یکی از دلایل ترور حسنعلی منصور عنوان شده است. همچنین یرواند آبراهامیان٬ مورخ٬ در کتاب ایران بین دو انقلاب٬ مینویسد عصبانیت از اعطای امتیازهای جدید به شرکتهای خارجی دلیل ترور منصور بود. (نشر نی٬ چاپ ششم ۱۳۸۰ صفه ۵۴۱)
چرا نام هاشمی در این پرونده برجسته است؟
در بعضی از روایات تاریخی اینطور نتیجهگیری شده که در واقع نام آقای هاشمی به عنوان مبارز سرسخت حکومت پهلوی بعد از مرگ حسنعلی منصور به طور جدی مطرح شد.
بر اساس اسنادی که تا کنون منتشر شده و آقای هاشمی در خاطراتش به آنها اشاره کرده٬ او دوازدهم اسفند ۱۳۴۳ یعنی حدود یک ماه و نیم بعد از ترور منصور به اتهام "اقدام علیه امنیت داخلی کشور" و "رابط بین موتلفه و روحانیون قم" بازداشت و از قم به تهران برده شد.
او زمانی در نماز جمعه گفته بود که شکنجههای این دوره٬ بدترین چیزهایی بود که در طی چند بار بازداشت خود پیش از انقلاب٬ تحمل کرده است.
در کتاب دوران مبارزه که مجموع اسناد جمعآوری شده ساواک درباره اوست٬ جایی در متن بازجوییها اعتراف کرده که قبل از بازداشت با آیتالله میلانی٬ شخصی که ادعا میشود فتوای قتل منصور را صادر کرده٬ در مشهد دیدار داشته است. اما او هرگونه رساندن پیام از او یا به او را تکذیب میکند.
ششم تیرماه سال بعد٬ مامور ساواک در گزارش خود میگوید که "مدارک مستدلی در دست نیست" و ارتباط او با گردانندگان هیات موتلفه اسلامی "مسلم نگردیده است" اما ظاهرا اتهام حمایت مالی او از خانواده زندانیان نزدیک به موتلفه و فداییان اسلام از سوی خودش پذیرفته شده است. (نشر معارف انقلاب٬ چاپ سوم ۱۳۸۶)
کدام روایت معتبر است؟
در منابع مختلف گاهی آیتالله میلانی و گاهی آیتالله خمینی به عنوان فتوادهندگان ترور معرفی شدهاند. حتی نام مرتضی مطهری هم برده میشود.
آقای هاشمی بارها گفته بود که "امام با ترور موافق نبود و اجازه ترور منصور را نداد" و عدهای تصور میکنند که به همین دلیل او همواره سعی کرده که از این ماجرا فاصله بگیرد. چون نزدیکترین یار آیتالله خمینی در آن موقع قرار نبوده از فرمانش سرپیچی کند.
در حالی که روایت متفاوت اعضای موتلفه اسلامی این است که آیتالله خمینی با شروطی در جریان و موافق این عمل بود. اینکه روایت درست در این میان کدام است٬ نیاز به تایید منابع مستقل دارد که منافع سیاسی نداشته باشند؛ مخصوصا که راویان واقعی ماجرا از دنیا رفتهاند.
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar