همه زنان خانواده هاشمی رفسنجانی
عفت مرعشی، فاطمه و فائزه هاشمی، همسر و دو دختر هاشمی رفسنجانی هستند. شاید زنان خانواده کمتر سیاستمداری در جمهوری اسلامی به این اندازه در عرصه عمومی و در سیاست مطرح بودهاند.
اوایل پیروزی انقلاب بود و به حاشیه راندن زنان از عرصه عمومی آغاز شده بود. حکم حجاب اجباری و برتری دادن به ماندن زنان در خانه، تاکید بر نقش مادری و همسری و اعدام اولین زن وزیر در ایران، همه نشانههایی از روندی بود که تازه آغاز شده بود.
مردان مذهبی در سیاست یکهتاز بودند و هیچجا نشانهای از زنان و دختران و مادرانی که این مردان را به قدرت رسانده بودند، نبود. در چنین فضایی نام عفت مرعشی بر سر زبانها افتاد.
شب ۴ خرداد سال ۱۳۵۸ هاشمی رفسنجانی در منزلش مورد سوءقصد قرار گرفت اما همسرش که به موقع وارد اتاق شده بود خود را روی او انداخت و از اصابت گلوله به سرش جلوگیری کرد. اگر فداکاری عفت مرعشی نبود، هاشمی رفسنجانی کشته شده بود.
این اولین بار بود که نام همسر یک سیاستمدار در رسانهها و در میان مردم چرخید.
عفت مرعشی سالها بعد از این واقعه و در روزگاری که همسرش از اسب قدرت فرو افتاده بود و فرزندانش تهدید به بازداشت و زندان میشدند، یک بار دیگر وارد فضای خبری شد.
سال ۱۳۸۸ و در فضای پرالتهاب روز انتخابات ریاست جمهوری، با صراحت جلوی دوربین خبرنگاری گفت اگر تقلب شد کاندیداها و مردم به خیابانها بیایند.
دختر یک آیتالله بر روی دوچرخه
سالها بعد زن دیگری از این خانواده خبرساز شد: فائزه هاشمی، دختر کوچک آیتالله. او که از سال ۱۳۶۹ ریاست فدراسیون ورزش بانوان را بر عهده داشت، در سال ۱۳۷۲ در سمیناری درباره دوچرخهسواری در پارک چیتگر تهران برای اولین بار در جمهوری اسلامی از شرعی بودن این ورزش برای بانوان سخن گفت و تاکید کرد: «اگر قرار است دوچرخه وسیله حملونقل باشد، نمیتوان انتظار داشت که فقط مردان از آن استفاده کنند. چون شهر از مردان و زنان تشکیل میشود و باید برای دوچرخه سواری زنان نیز فرهنگ سازی شود.»
بیشتر بخوانید: مرگ رفسنجانی؛ خلأ مرد پشت پرده سیاست در آینده ایران
دو سال بعد در انتخابات پنجمین دور مجلس شورای اسلامی، فائزه هاشمی که از حوزه تهران کاندید شده بود با رأیی بالا نماینده دوم تهران شد. یکی از مشهورترین عکسهای تبلیغاتی او عکسی بود که او را سوار بر دوچرخه نشان میداد.
پر شدن فضای شهر از پوسترهای بزرگ دختر یک آیتالله که با چادر سوار بر دوچرخه بود، فضای خشک و ضد زن شهری را تا حد زیادی تغییر داد. فائزه اما نتوانست به درستی از این فرصت استفاده کند. کمکاری او در حوزه زنان، نداشتن ارتباطات عمیق و مفید با بدنه جنبش زنان و تمرکزش تنها بر ورزش زنان، او را از راهیابی به دور بعدی مجلس باز داشت.
البته انتخابات مجلس ششم مصادف بود با برملا شدن قتلهای زنجیرهای و مطرح شدن نام هاشمی رفسنجانی به عنوان یکی از آمران این قتلها و این موضوع نیز در شکست فائزه در انتخابات مجلس بسیار موثر بود.
انتشار اولین روزنامه مختص زنان
فائزه هاشمی که نتوانسته بود وارد ششمین دور مجلس شود، مرداد سال ۱۳۷۷ با انتشار اولین روزنامه مخصوص زنان به نام "زن" بار دیگر به میدان آمد. هرچند عمر این روزنامه نیز مانند نمایندگی فائزه چندان نپایید و انتشارش تنها شش ماه دوام آورد اما نام فائزه را به عنوان یک مدیرمسئول مستقل و پرکار در تاریخ مطبوعات ایران ماندگار کرد.
روزنامه زن در عمر کوتاه خود توانست یک گروه فعال مطبوعاتی را دور هم جمع کند و مصاحبهها و گزارشهای جنجالی زیادی منتشر کرد. این روزنامه برای اولین بار موضوع صیغه را در یک میزگرد عمومی در فرهنگسرای اشراق تهران مورد بررسی قرار داد و از چهرههای منتقد ازدواج موقت برای شرکت در این میزگرد دعوت کرد.
نقد حجاب اجباری، نقد نابرابری دیه زن و مرد و نیز طرح موضوع اجتهاد زنان از جمله مسائلی بود که در این روزنامه مورد بحث قرار گرفت.
هنگامی که در فروردین ۱۳۷۸ روزنامه زن به دلیل انتشار خبری درباره فرح پهلوی توقیف شد، گفتند که هاشمی رفسنجانی از وساطت برای ادامه انتشار روزنامه دخترش خودداری کرده است. این شاید اولین بار بود که فائزه هاشمی چهرهای مستقل از پدر و تا حدی مخالف با مشی سیاسی و مذهبی او از خود نشان داد.
فائزه هاشمی در جریان اعتراضات مردمی به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ بار دیگر وارد فضای سیاسی جامعه شد. عکسها و فیلمهای او در تظاهرات و سخنرانیهای او در حمایت از موسوی و کروبی بارها و بارها در فضای مجازی چرخید. این ورود دوباره به عرصه سیاست اما برایش بدون هزینه نبود.
او در دی ماه ۱۳۹۰ به جرم فعالیت تبلیغی علیه نظام به شش ماه حبس تعزیری و ۵ سال محرومیت از فعالیتهای سیاسی، فرهنگی و مطبوعاتی محکوم شد.
"خط قرمز فائزه، پدرش بود"
یکی از همبندیان فائزه در زندان اوین، در گفتوگو با دویچهوله، مشاهداتش را از شش ماه زندگی در کنار دختر آیتالله با ما در میان گذاشت.
این زندانی سابق، فائزه را شخصیت مستقلی میبیند که به شدت به پدرش احترام میگذاشت و تا حدی مرید او بود: «با فائزه میشد درباره همه چیز بحث کرد الا درباره پدرش. خط قرمز او پدرش بود. وقتی زندانیان دیگر از اعدامها و قتلهای مخالفان در دوران زمامداری پدرش میگفتند او به شدت برآشفته میشد و پدرش را در هیچیک از اینها مقصر نمیدانست.»
همین دختر اما زمانی که پدرش در ملاقات از او میخواهد که از اختلاط با زندانیان مجاهد پرهیز کند و آنها را "منافق" خطاب کند از خواست پدر سرپیچی کرده و میگوید آنچه شما اعتقاد دارید برای خودتان است، ما اینجا در کنار هم زندگی میکنیم و نام این سازمان هم "مجاهدین" است من نمیتوانم نام دیگری برای آن به کار ببرم.
همبندی فائزه میگوید: «آنچه بیش از همه در میان زندانیان مورد توجه بود، شجاعت فائزه بود. او در حالی که در زندان بود مواضع خودش را میگفت و خیلی تند و راحت درباره آقای خامنهای اظهارنظر میکرد، فرقی هم نمیکرد، جلوی رئیس بند یا زندانبانان یا رئیس حفاظت زندان.»
در مقابل اما عده دیگری از زندانیان معتقد بودند بخش بزرگی از این شجاعت به دلیل موقعیت خانوادگی اوست و او به پشتوانه پدرش به این راحتی حرف میزند. این گروه میگفتند: «در واقع ما از او شجاعتریم هرچند درباره خامنهای به تندی او حرف نمیزنیم چرا که هرکدام از ما وقتی بیرون برویم پرونده جدیدتر و حکمهای سنگینتری در انتظارمان است.»
پاسخ خود فائزه اما به این سخن این بوده که دختران و همسران و وابستگان دیگر مردان در قدرت هم هستند که این پشتوانه را دارند اما این شجاعتها را از خود نشان نمیدهند.
"دختری که از پدرش جلوتر ایستاد"
فائزه هاشمی پس از آزادی از زندان و بعد از آنکه همبندی سابقش فریبا کمالآبادی عضو جامعه بهایی نیز آزاد شد به دیدار او رفت. این ملاقات همانطور که پیشبینی میشد با مخالفتهای شدید اصولگرایان و محافظهکاران روبرو شد.
هاشمی رفسنجانی نیز در این موضوع وارد میدان شد و گفت: «فائزه اشتباه بدی کرده و باید آن را تصحیح کند.» فائزه اما بار دیگر مقابل پدر ایستاد و گفت از عمل خود پشیمان نیست.
فاطمه هاشمی؛ چهره اول عکسهای عزاداری پدرش
تنها فائزه نیست که از خانواده هاشمی پا به عرصه عمومی سیاست و جامعه گذاشته است. فاطمه هاشمی فرزند اول رفسنجانی سالها عهدهدار ریاست بنیاد امور بیماریهای خاص بود.
او همچنین از سال ۱۳۸۴ ریاست فدراسیون ورزشی بیماران خاص را هم بر عهده گرفت. حضور فاطمه در عرصه عمومی هرچند به اندازه خواهر کوچکترش نبوده اما میتواند نشان از قدرت زنان در خانوادهیک روحانی سنتی داشته باشد.
همین نشان را با نگاهی به عکسها و فیلمهای عزاداری هاشمی رفسنجانی هم میتوان دید. در بسیاری از این عکسها تنها همسر، دختران و نوههای مونث رفسنجانی اطراف جنازه او حضور دارند و صدای گریههای بلند فاطمه هاشمی در فیلمهای عزاداری نیز شنیده میشود.
نهاد روحانیت به خصوص روحانیت سنتی، مروج اصلی راندن زنان به پشت پرده و حذف صدای زنان از عرصه عمومی است. هاشمی رفسنجانی اما ظاهرا یا نخواسته این سنت را ادامه دهد و یا حریف قدری برای زنان پرقدرت اطرافش نبوده است.
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar