برجام: ساختمانی روی خط زلزله؟
- 21 دسامبر 2016 - 01 دی 1395
پس از چند هفته جنجال نفسگیر بر سر تمدید تحریمهای ایسا و نگرانی از فروپاشی ناگهانی برجام، به نظر میرسد دولت اعتدالگرا دوباره توانسته تا حدودی بر اوضاع مسلط شود. حسن روحانی از رئیس سازمان انرژی اتمی خواسته برای ساخت پیشرانهای هستهای «برنامه ریزی» و برای تولید سوخت این موتورها «مطالعه و طراحی» کند. دستور به ظاهر پرطمطراقی که حتی از طرف کاخ سفید هم نقض برجام دانسته نشد. جواد ظریف و فدریکا موگرینی به دنبال تشکیل جلسه کمیسیون مشترک رفتهاند. باراک اوباما هم با امتناع نمادین از امضای این مصوبه و قطعی کردن قرارداد بوئینگ سعی میکند روزهای آخرش را با حداقل تنش سپری کند. دورنما البته نامعلوم است، تحولات آینده هم احتمالاً پس از استقرار دولت ترامپ سرعت بیشتری خواهد گرفت. با این حال، وضعیت حداقل فعلاً و برای یک مدت کوتاه «سفید» است.
موج جدیدی که سوم آذر با تهدید غیرمنتظره رهبر در جمع نیروهای بسیجی برخاست، از آغاز بحرانی مصنوعی و غیر ضروری بود. از همان ابتدا شکافی عمیق میان برداشت دولت و مخالفان برجام از مساله تمدید تحریمها آشکار شد. آیتالله خامنهای، نفس «تمدید» تحریم ها را نقض برجام میدانست، حسن روحانی اما «اجرا»ی این تحریمها را. هنوز که هنوز است، مقامات دولتی ترجیح میدهند به جای عبارت حقوقی «نقض» از کلماتی مثل «بدعهدی»، «اهمال»، «دبه»، «تعلل»، «تخلف» و «مغایرت» استفاده کنند.
استدلال اصلی آیتالله خامنهای که هفتم آذر در جمع فرماندهان نیروی دریایی ارتش مطرح شد به ماده ۲۶ برجام اشاره دارد. بر مبنای ماده ۲۶ دولت آمریکا متعهد شده از اعمال تحریمهای جدید هستهای، «بازگرداندن» یا «تحمیل مجدد» تحریمهای لغو شده خودداری کند. حرف رهبر این بود که قانون ایسا در سال ۲۰۱۶ پایان مییابد و تمدید آن به معنای آغاز یک تحریم جدید است.
واقعیت این است که بر مبنای ضمیمه دوم برجام که درباره رژیم لغو تحریم هاست، قانون ایسا به قوت خود باقی است اما اجرای اغلب بخشهای آن مشخصاً در زمینه خدمات بیمه، فروش نفت خام، فروش محصولات پتروشیمی، مشارکت در معادن یا حمل و نقل اورانیوم و نهایتاً سرمایه گذاری در بالادست صنعت نفت ایران «متوقف» می شود. کاخ سفید البته متعهد شده که به این توقف ادامه دهد (بند ۲۱) و هشت سال بعد اقدامات قانونی لازم را برای لغو یا اصلاح این دست از قوانین پیگیری کند (ضمیمه ۵).
بنابراین واضح است که نفس تمدید قانون ایسا به خودی خود نمیتواند ناقض برجام باشد. در واقع چیزی لغو نشده بود که با این تمدید بازگردانده شود. چیز جدیدی هم تصویب نشده است که قرار باشد اجرا شود. از منظر اجرایی هیچ اتفاقی نیفتاده. مساله کلیدی این بود و هست که تحریم ها همچنان اجرا نشوند، امری که ایالات متحده حداقل هنوز به آن پایبند است.
این تفاوت کلیدی میان «تمدید» و «اجرا» ظاهراً حتی برای دفتر رهبری هم روشن بود. کافی است به فرق بزرگ آن چه علی خامنهای گفت با آن چه که دفتر او منتشر کرد، دقت کنیم. آیتالله خامنه ای در سخنرانی سوم آذر تمدید این تحریمها را نقض قطعی برجام دانست. دفتر او اما دو کلمه به اظهاراتش اضافه و سخنانش را این گونه تنظیم کرد: «اگر این تمدید، اجرایی و عملیاتی شود، قطعاً نقض برجام است». این جرح و تعدیل منطقاً نمیتوانست تصادفی باشد.
بیشتر بخوانید: شکاف لاینحل برجام؛ مرز باریک خدمت و خیانت
مساله دیگری هم وجود دارد: ایسا یکی از پایههای حقوقی تحریم های ایران در زمینه تسلیحات شیمایی و بیولوژیک، موشکهای بالستیک، سامانههای پرتاب، و حمایت از تروریسم است. سایر قوانین از جمله قانون تحریم های جامع ایران، مسئولیت پذیری و محرومیت - ۲۰۱۰ به تنهایی لنگ میزنند. بنابراین عدم تمدید قانون ایسا به این معنا بود که دولت آمریکا بخشی از زیربنای حقوقی تحریمهای غیر هسته ای ایران را از دست میدهد. ضمن این که با عدم تمدید ایسا، دولت آمریکا عملاً از چارچوب حقوقی لازم برای بازگرداندن خودکار تحریمها (مکانیزم ماشه) در صورت شکست برجام محروم میشد. طبیعی است که جمهوری خواهان نخواهند چنین هدیه بزرگی را، رایگان و بدون امتیازگیری کادو کنند. مخصوصا حالا که دونالد ترامپ در راه است.
در مقابل ظاهراً دولت روحانی هم میدانست موافقت اوباما با تمدید این تحریم ها، معقول ترین یا شاید تنها گزینه پیش روی برجام است. مشکل این بود که جمهوری خواهان کنگره میکوشیدند با ارایه اصلاحیههای تکمیلی در فرآیند تمدید ایسا، تحریمهای جدیدی را به آن اضافه کنند. این اتفاق و پیامدهای آن در ایران بالقوه میتوانست تیر خلاص برجام باشد. از دیدگاه بخشی از دموکراتها، معامله با جمهوری خواهان بر سر تصویب کامل همان قانون اولیه در قبال عدم استفاده اوباما از حق وتو، به معنای نجات برجام بود و نه نقض آن.
بخش بزرگی از واکنشهای دولتهای ایران و آمریکا از همین زاویه قابل فهم است. در واقع اوباما و روحانی ناخواسته به یک فهم مشترک رسیدند. اوباما نهایتاً از تصویب تحریمها دفاع کرد تا جمهوری خواهان را مدیریت کند. روحانی نیز نهایتاً با رهبری نظام همراه شد، تا مخالفان داخلی برجام را مهار کرده، همچنان ابتکار عمل را در دست داشته باشد.
بازگردیم به مساله نقض برجام. علاوه بر ماده ۲۶ توافق که مستند مواضع رهبری نظام بود، مخالفان دولت حرف دیگری هم داشتند که البته قابل اعتناست؛ این که تمدید تحریمهای ایسا نقض «روح» توافق است. هم پاراگراف هشتم مقدمه و هم ماده ۲۸ توافق، طرفین را ملزم کرده حسن نیت داشته باشند و از هرگونه اقدام مغایر با نص، روح و نیت برجام خودداری کنند. این ماده حتی مقامات ارشد را از لفاظی علیه برجام در سخنرانیهای عمومی منع میکند.
مشکل اما این است که برجام اساساً ساختمانی است که روی خط زلزله بنا شده است.
اگر بخواهیم به روح برجام نگاه کنیم، کاستن از تنشهای ایران و آمریکا بدون تردید یکی از مهمترین نیات و اهداف بالادستی برجام بوده است. از این زاویه، تهران و واشینگتن در یک سال گذشته بارها روح برجام را خراشیدهاند. چه سخت گیریهای بیجای اوفک (دفتر کنترل داراییهای خارجی آمریکا) چه حملات متراکم آیت الله خامنهای هر دو به یک اندازه مخرب بودهاند. هر دو ماده ۲۸ برجام را نقض کردهاند. مهم این نیست کدام خراش عمیقتر بوده، مساله این است که دو طرف بارها اراده کلان توافق را به چالش کشیدهاند: از امضای قانون ویزا در لایحه بودجه ۲۰۱۶ توسط اوباما گرفته تا آزمایشهای موشکی تحریک آمیز ایران و بازی تنش آمیز جمهوری اسلامی در سوریه، بحرین و یمن. در این مدت روح برجام بارها مورد تعرض قرار گرفته است.
مشکل اصلی روح یا جسم برجام نیست. تا زمانی که یک اراده سطح بالا برای تنش و درگیری وجود دارد، تمرکز بر مواد قانونی و مسایل حقوقی چندان راهگشا نخواهد بود. مساله اصلی وجود تندروهایی است که با تمام وجود تلاش میکنند هر چه زودتر از قید و بند این توافقنامه آزاد شوند. هم از بند مواد قانونی اش، هم از قید روحی که خراشیده شده.
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar