söndag 2 augusti 2015

زنان تاثیرگذار ایران: طاهره قره العین

زنان تاثیرگذار ایران: طاهره قره العین

ایران وایر می نویسد : تاریخ ایران و جهان به زندگی و سرنوشت چهره ها گره خورده است، هر یک خشتی گذاشته اند تا سقفی پدیدار شده، خشت هایی که گاه به قیمت زندگی و جان شان تمام شده است. در این معماری عظیم، زنان و مردان بسیاری نقش آفریده اند. در این میان، زنان ایرانی در این گذار طولانی، نویسنده برگ های بسیاری از کتاب تاریخ دویست سال اخیر ما بوده اند.
تاثیر مهم آنها در افزایش آگاهی عمومی، کاهش تبعیض علیه زنان، ارتقای سواد و موقعیت اجتماعی شان، مقابله با فشارهای مذهبی، مشارکت در پروژه های علمی، سیاست ورزی، موسیقی، سینما و ... یک لیست پر و پیمان فراهم کرده است. مجموعه ای که از امروز ایران وایر منتشر می کند، یک مقدمه است. افرادى که اسمشان در این فهرست آمده، نماینده میلیون ها زن ایرانى هستند که هر روز در ایران و کشورهاى دیگر بر زندگى خانواده و اجتماع خود تاثیر مى گذارند.
 
*********
 
«طاهره قرة‎ا‎‎لعین» دو قرن پیش، در سال 1194 در خانواده‌ای مذهبی به دنیا ‌آمد. پدر و عموهای او همه از مجتهدان شیعه و مشهور شهر قزوین بودند. آن‌ها که هنوز سرشناس هستند، در نزدیکی منزل‎ خود مدرسه و مسجد بزرگ «صالحیه» را برای تحصیل طلبه ها دایر کردند.
طاهره شاگرد همان مدرسه بود و در عین حال شعر و ادبیات را از مادرش یاد ‌گرفت. او در مباحثه‌های مدرسه و خانواده‌اش حضور داشت و دانش‌ او، عموم مردم را مبهوت می‌کرد.
پدر و عموها از پیشرفت او خوشحال بودند چنان که «عباس افندی» در «تذکرة الوفا» از پدر طاهره نقل می کند: «اگر این دختر پسر بود، خاندان مرا روشن می‌نمود و جانشین من می‌گشت.»
طاهره هر جا شعری می‌دید یا می‌شنید که خوشش می‎آمد، جایی یادداشت می‌کرد و در سخنانش به کار می‌برد. او خودش سخنران خوبی بود و یادداشت‌های کوتاه و اشعاری که از او باقی مانده اند، نشان می‌دهند که تسلط زیادی به ادبیات فارسی داشته است.
طاهره با پسر یکی از عموهایش که امام جمعه قزوین بود، ازدواج می‌کند و صاحب سه فرزند می‌شود. اما بعد از ازدواج، به مکتب «شیخیه» گرایش پیدا می‌کند.
شیخیه یک از مکاتب شیعیان است که به حضور واسطه میان مردم و امام غایب شیعیان اعتقاد دارند. عموی طاهره، «شیخ محمد تقی»، معروف به «شهید ثالث» که پدر شوهر او هم بود، از مخالفان سرسخت شیخیه به شمار می رفت.
گرایش طاهره به شیخیه و مخالفت همسر و پدر وی با این موضوع، موجب جدایی طاهره از پسرعمویش شد. با این حال، یکی دیگر از عموهای او حامی شیخیه بود و به این ترتیب، طاهره تنها نماند.
او پس از جدایی به کربلا می‌رود و به تبلیغ شیخیه می‌پردازد. اما با علنی شدن دعوت «سیدمحمدعلی شیرازی»، ملقب به «باب طاهره»، به او گروید و بدون این که تا آخر عمر باب او را ملاقات کند، به جاهای مختلف سفر کرد و به تبلیغ بابیت پرداخت.
طاهره در این مسیر، روزگاری در عراق به سر برد. فعالیت هایش در آن جا مورد اعتراض قرار گرفت، مردم کربلا خانه محل سکونتش را سنگ‎باران کردند، والی شهر او را به بغداد تبعید کرد و با ادامه فعالیت هایش، در بغداد بازداشت شد. با اوج گرفتن ماجراهای او در عراق، سرانجام به ایران تبعید می شود؛ سفری پرماجرا.
در این دوران، خانواده طاهره در ایران، به ویژه پدر شوهرش از مخالفان سرسخت بابی ‌ها بودند و شیخ محمدتقی به عنوان روحانی مذهبی شهر، دستور سرکوب و برخورد با آن ها را صادر کرده بود.
در همان روزها، شیخ محمدتقی در مسجد مشغول عبادت بوده که مورد حمله یکی از بابیان به نام «میرزا عبدالله» قرار می‌گیرد و کشته می‌شود. شوهر سابق طاهره، او را مسبب قتل پدرش عنوان و همه‌جا اعلام می‌کند که این قتل به فرمان طاهره انجام شده است. حاکم قزوین طاهره را زندانی می‌کند اما او به کمک یکی از زندان‎بان ها فرار می‌کند و راهی تهران می‌شود.
زمانی که سرکوب بابیان در ایران شدت می‌گیرد، طاهره بابی‌های سرشناس را دور هم جمع و جلسه‌ای برگزار می‌کند. محل جمع شدن آن‌ها، روستایی به نام «بدشت» از توابع شاهرود بوده است. او بدون روبنده مرسوم در جمع حاضر می‌شود و طی یک سخنرانی اعلام می‌کند که احکام اسلام دیگر مورد قبول بابیان نیست و از این پس آیین باب از اسلام به طور کامل جدا می‌شود.
مورخان او را اولین زن بابی می‌دانند که حجابش را برمی‌دارد. او معتقد به حضور زنان در جامعه و برابری زن و مرد بود؛ موضوعی که در آن دوره برای همه دنیا تازگی داشت.
ماجرای بدشت و حجاب برداشتن طاهره باعث درگیری ماموران حکومت و بابیان شد. طاهره مدت ها مخفیانه زندگی کرد اما چندی بعد به اتهام قدیمی صدور فرمان قتل عمویش دستگیر و به تهران اعزام شد. او سه سال در خانه رییس پلیس تهران در حبس خانگی بود. در طول این سال‌ها، باب اعدام شده بود و بابیان برای انتقام از ناصرالدین شاه، به او تیراندازی کرده بودند. اما این ترور نافرجام مانده و شاه دستور کشتار بابی‌ها را صادر کرده بود.
ناصرالدین شاه ابتدا از طاهره خواستگاری می کند اما طاهره با سرودن یک بیت شعر، به او جواب رد می دهد. در زمان حبس، طاهره در نامه‌ای تقاضای دیدار با ناصر الدین شاه را مطرح می‌کند اما به نوشته برخی منابع تاریخی، درباریان که می‌ترسیدند شاه تحت تاثیر زیبایی و کلام او قرار گیرد، محاکمه  طاهره را جلو می‌اندازند.
طاهره اولین زن ایرانی است که با حکم دو مجتهد به عنوان «مفسد فی الارض» اعدام می‌شود. رهبران مرد بابی را در ملاء عام اعدام کردند اما اعدام طاهره به صورت مخفیانه و در باغ «ایلخانی» انجام می شود. او را با دستمال خفه کردند، در چاه انداختند و سر چاه را با خاک و سنگ پر کردند. طاهره موقع مرگ تنها 35 سال داشته است؛ زنی 35 ساله که در طول زندگی کوتاهش، ماجراهایی به اندازه یک قرن داشته است.
+70
رأی دهید
-3
 
6
 
0
 

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar