مرگ انور خامهای؛ آخرین بازمانده ۵۳ نفر
+2
رأی دهید
-0
-
خامه ای در ۲۹ اسفند ۱۲۹۵ در تهران به دنیا آمد. از طرف مادری به فتحلعیشاه قاجار و از جانب پدری به ملا احمد فاضل نراقی از مجتهدین عهد قاجاریه میرسد. یحیی کاشانی پدر خامهای از فعالان انقلاب مشروطیت و سردبیر روزنامههای حبلالمتین و مجلس بود.
تقدیرچنان رقم خورد که انور خامهای از چپگرایان ایرانی بیش از یک قرن عمر کند و خود به تاریخ زنده بدل شود. حجم بالای نوشتههای فلسفی، سیاسی-اجتماعی ، گفتوگوها و خاطراتش از چهرههای به نام سیاسی و ادبی که از او بهجا مانده است، گویای این نکته است.
انور خامهای در طول عمر خود با چهرههای معروف سیاسی و ادبی همچون تقی ارانی، صادق هدایت، جلال آلاحمد، خلیل ملکی و بسیاری دیگر حشر و نشر داشته است
او که صبح ۲۹ آبان ۱۳۹۷ در سن ۱۰۲ سالگی چشم از جهان فروبست، در ۲۹ اسفند ۱۲۹۵ در تهران به دنیا آمد. از طرف مادری به فتحلعیشاه قاجار و از جانب پدری به ملا احمد فاضل نراقی از مجتهدین عهد قاجاریه میرسد. یحیی کاشانی پدر خامهای از فعالان انقلاب مشروطیت و سردبیر روزنامههای حبلالمتین و مجلس بود.
آقای خامهای تحصیلات دانشگاهی خود را در ۱۳۱۳ در رشته شیمی آغاز کرد اما نتوانست تحصیلات خود را به پایان برد چون عضو گروهی شد که بعدها به گروه ۵۳ نفر معروف شد. از نخستین کسانی که پایههای فکری او را شکل داد میتوان از ارانی نام برد. خامهای در خاطراتش جایگاه برجستهای به او داد. در این نوشته تنها به فرازهایی از زندگی خامهای پرداخته میشود که با بخشهایی از تاریخ ایران گره خورده است. همه نقل قولها از خاطرات و گفتههای او گردآوری شده است.
تقی ارانی
نقش تقی ارانی در تربیت نیروهای چپ در سالهای آغازین دهه ۱۳۰۰ غیرقابل انکار است.
بهگفته آقای خامهای شکلگیری گروه ۵۳ بدون حضور تقی ارانی امکانپذیر نبود و نقش او را محوری میدانست. ارانی نخستین کسی بود که تلاش کرد افکار مارکسسیتی را در چارچوب علمی وارد ایران کند. ارانی با راهاندازی مجله دنیا در ۱۳۱۲ نه تنها به تشریح و ترویج اندیشه مارکسیستی پرداخت بلکه بهواسطه آن افرادی را جذب کرد.
ارانی که معلم فیزیک خامهای بود، زمانی مشعل "دنیا" را برافروخت که "حزب کمونیست ایران" بهدلیل سرکوب شدید رضاخان چراغش رو به خاموشی بود. بهگفته خامهای "در پایان سال ۱۳۱۰ عملا هیچ سازمان کمونیستی در ایران وجود نداشت."
در راهی که ارانی پیش گرفته بود، دو تن دیگر او را همراهی کردند: ایرج اسکندری و بزرگ علوی. بهاین ترتیب هسته اولیه ۵۳ نفر میرفت که به شکل یک سازمان درآید.
خامهای میگوید این سه تن بر آن بودند که "معلومات خویش را درباره مارکسیسم" شرح و بسط دهند و "امکانات فعالیت سیاسی" در ایران را که در آن زمان تحت اختناق رضاخان بود، بسنجند. اما ضمن دنبال کردن این دوهدف دریافتند که بدون "تشکیلات" و تبلیغات میطلبد. چنانکه زمانی لنین گفته بود: "یک نشریه منظم ستون فقرات یک تشکیلات است."
آنها به این نتیجه میرسند که وجود مجلهای تئوریک ضروریست و "دنیا" به سردبیری ارانی به این سان متولد شد که بهگفته خامهای "در تاریخ مطبوعات ایران مقامی ویژه، استثنایی و منحصر به فرد دارد."
"دنیا" پیش درآمد گروه ۵۳ نفر میشود.
با شروع به کار "دنیا"، نشستهای هفتگی در منزل ارانی برگزار میشود. خامهای به یاد میآورد که در این دوره، گروه هنوز شکل سازمانی نیافته بود اما در جریان این نشستها، افراد مختلف و دانشجویان شرکت میکردند تا "آموزش و آگاهی" آنها افزایش پیدا کند.
جوانی خامهای در چنین فضایی شکل گرفت.
انور خامهای در سال ۱۲۳۲ به عضویت حزب توده ایران در میآید که برآمده از ۵۳ نفر بود. او سپس از رهبران حزب توده میشود. اما در سال ۱۳۲۶ همراه با خلیل ملکی، جلال آلاحمد، اسحق اپریم و چند تن دیگر از حزب توده انشعاب میکند
۵۳ نفر
انور خامهای در خاطرات خود درباره ۵۳ نفر نوشته است که پس از تجربه موفق مجله دنیا، فکر تشکیل یک حزب کمونیستی در ذهنها شعلهور میشود. اما تشکیل چنین حزبی بدون ارتباطگیری با "کمینترن (بینالملل کمونیست یا بینالملل سوم)" میسر نبود. دراینجا هم یکبار دیگر نقش ارانی برجسته میشود. او به لندن و مسکو میرود و با احزاب کمونیستی ارتباط برقرار میکند.
پس از مدتی یک کمیته مرکزی موقت تشکیل میشود و به گفته خامه ای، نشستهای هفتگی در خانه ارانی و مجله دنیا تعطیل میشود تا زمینه شکلگیری گروه بهطور مخفیانه مهیا شود. ارتباطات خامهای از این پس علنی نیست. هرچند به نظر او، ضرر تعطیلی "دنیا" جبران ناشدنی بود.
فعالیتهای این حزب کمونیستی مخفیانه ادامه داشت هرچند مشخص نبود که چه تعداد از ۵۳ نفری که بعدا دستگیر شدند، عضو آن بودند.
خامهای ماجرای دستگیری ۵۳ نفر را این طور تعریف میکند که در آبادان یکی از اعضای حزب کمونیست دستگیر میشود و این سرآغازی است برای دستگیریهای بعدی. اردیبهشت ۱۳۱۶ خامهای و عدهای دیگر به تدریج دستگیر میشوند که بعدها به گروه ۵۳ نفر معروف میشوند.
خامهای در خانهاش دستگیر شد. او به یاد میآورد ماموران شهربانی به او اجازه میدهند در خانه ناهارش را بخورد اما "هرچه میکوشیدم که لقمهای فرو بدهم نمیشد." سپس او را برای بازجویی به "اداره سیاسی" میبرند و بعد از آن، بازجو میگوید: "ببرینش پیش اون خیاط براش یک دست لباس بدوزه." خامهای میفهمد که منظور بازجو فرستادنسش به زندان است. او سرانجام به دلیل ترویج "مرام اشتراکی"و اقدام علیه "امینت و استقلال کشور شاهنشاهی" به ۶ سال "حبس مجرد" محکوم میشود. انور خامه ای در مهر ۱۳۲۰ آزاد میشود.
او در خاطرات خود از شکنجه دستگیرشدگان یاد میکند و مینویسد بازجویان به نقل از پیامبر اسلام میگفتند "النجات وفیالصدق" یعنی رهایی در راست گفتن است.
انور خامهای در میانسالی در سال ۱۳۴۰ عزم ترک وطن کرد و بیش از یک دهه در اروپا ماند و در این فاصله به تحصیلات خود که از زمان دستگیری ۵۳ نفر نتوانسته بود تکمیل کند، ادامه داد و در رشته اقتصاد و علوم اجتماعی موفق به دریافت دکترا شد و به تدریس و نوشتن و ترجمه پرداختکودتا و حزب توده
انور خامهای در سال ۱۲۳۲ به عضویت حزب توده ایران در میآید که برآمده از ۵۳ نفر بود. او سپس از رهبران حزب توده میشود. اما در سال ۱۳۲۶ همراه با خلیل ملکی، جلال آلاحمد، اسحق اپریم و چند تن دیگر از حزب توده انشعاب میکند.
او و بسیاری از فعالان سیاسی و روشنفکران پس از کودتای ۲۸ مرداد به زندان افتادند.
یکی از فرازهای خاطرات خامهای مربوط به زمان کودتاست و این سوال که آیا حزب توده میتوانسته در برابر نظامیان کودتاچی به محمد مصدق نخستوزیر کمک نظامی کند.
بهگفته خامهای، پیشنهاد کمک نظامی به مصدق در کمیته مرکزی حزب طرح میشود اما نورالدین کیانوری دبیرکل حزب توده مخالفت میکند زیرا "دلیل این مخالفت را نتایج گفتوگوی خود با دکتر مصدق اعلام کرد. گویا دکتر مصدق به او گفته بود که شما هیچ کاری نکنید، تا من خودم توسط نیروهای نظامی کودتاچیان را آرام کنم."
خامهای به دولیل این روایت را صحیح میداند.
دلیل اول اینکه شب کودتا با ملکی تماس میگیرد و احتمال کودتا را یادآوری میکند. در آن زمان ملکی به دولت وقت نزدیک بوده، بر همین اساس به خامهای میگوید با مصدق صحبت کرده و نخستوزیر او را از بسیج نیروها نهی کرده و به ملکی گفته بود: "شما هیچ کاری نکنید و کلوپتان را هم تعطیل کرده و اعضای حزبتان را هم به خارج شهر هدایت کنید. من خودم با نیروی نظامی که در اختیار دارم جلو آنان را خواهم گرفت."
و دلیل دیگر اینکه خامهای میگوید دو ماه پیش از به قتل رسیدن داریوش فروهر (که در پاییز ۱۳۷۷ توسط نیروهای امنیتی ایران کشته شد) با او دیدار داشته است. مصدق تلفنی و حضوری به فروهر همان حرف ملکی را تکرار کرده بود.
خامه ای با وجود اختلاف دیدگاهی که خامهای با حزب توده داشت اما معقتد است که حزب توده میتوانست با نیروی نظامی و سازمان جوانان خود جلوی کودتاچیان را بگیرد.
روزگار سپری شده
انور خامهای در میانسالی در سال ۱۳۴۰ عزم ترک وطن کرد و بیش از یک دهه در اروپا ماند و در این فاصله به تحصیلات خود که از زمان دستگیری ۵۳ نفر نتوانسته بود تکمیل کند، ادامه داد و در رشته اقتصاد و علوم اجتماعی موفق به دریافت دکترا شد و به تدریس و نوشتن و ترجمه پرداخت. او کتاب "رویزیونیسم، از مارکس تا مائو" را در سال ۱۹۷۶ به زبان فرانسوی در پاریس منتشر کرد و بعدها خود را آن به فارسی ترجمه و در ایران به چاپ رساند.
او پس از ۱۴ سال به ایران بازگشت و در دانشگاه تهران مشغول تدریس شد. از انور خامهای حدود ۲۰ کتاب و خاطرات سه جلدی به جای مانده است.
تقدیرچنان رقم خورد که انور خامهای از چپگرایان ایرانی بیش از یک قرن عمر کند و خود به تاریخ زنده بدل شود. حجم بالای نوشتههای فلسفی، سیاسی-اجتماعی ، گفتوگوها و خاطراتش از چهرههای به نام سیاسی و ادبی که از او بهجا مانده است، گویای این نکته است.
انور خامهای در طول عمر خود با چهرههای معروف سیاسی و ادبی همچون تقی ارانی، صادق هدایت، جلال آلاحمد، خلیل ملکی و بسیاری دیگر حشر و نشر داشته است
او که صبح ۲۹ آبان ۱۳۹۷ در سن ۱۰۲ سالگی چشم از جهان فروبست، در ۲۹ اسفند ۱۲۹۵ در تهران به دنیا آمد. از طرف مادری به فتحلعیشاه قاجار و از جانب پدری به ملا احمد فاضل نراقی از مجتهدین عهد قاجاریه میرسد. یحیی کاشانی پدر خامهای از فعالان انقلاب مشروطیت و سردبیر روزنامههای حبلالمتین و مجلس بود.
آقای خامهای تحصیلات دانشگاهی خود را در ۱۳۱۳ در رشته شیمی آغاز کرد اما نتوانست تحصیلات خود را به پایان برد چون عضو گروهی شد که بعدها به گروه ۵۳ نفر معروف شد. از نخستین کسانی که پایههای فکری او را شکل داد میتوان از ارانی نام برد. خامهای در خاطراتش جایگاه برجستهای به او داد. در این نوشته تنها به فرازهایی از زندگی خامهای پرداخته میشود که با بخشهایی از تاریخ ایران گره خورده است. همه نقل قولها از خاطرات و گفتههای او گردآوری شده است.
تقی ارانی
نقش تقی ارانی در تربیت نیروهای چپ در سالهای آغازین دهه ۱۳۰۰ غیرقابل انکار است.
بهگفته آقای خامهای شکلگیری گروه ۵۳ بدون حضور تقی ارانی امکانپذیر نبود و نقش او را محوری میدانست. ارانی نخستین کسی بود که تلاش کرد افکار مارکسسیتی را در چارچوب علمی وارد ایران کند. ارانی با راهاندازی مجله دنیا در ۱۳۱۲ نه تنها به تشریح و ترویج اندیشه مارکسیستی پرداخت بلکه بهواسطه آن افرادی را جذب کرد.
ارانی که معلم فیزیک خامهای بود، زمانی مشعل "دنیا" را برافروخت که "حزب کمونیست ایران" بهدلیل سرکوب شدید رضاخان چراغش رو به خاموشی بود. بهگفته خامهای "در پایان سال ۱۳۱۰ عملا هیچ سازمان کمونیستی در ایران وجود نداشت."
در راهی که ارانی پیش گرفته بود، دو تن دیگر او را همراهی کردند: ایرج اسکندری و بزرگ علوی. بهاین ترتیب هسته اولیه ۵۳ نفر میرفت که به شکل یک سازمان درآید.
خامهای میگوید این سه تن بر آن بودند که "معلومات خویش را درباره مارکسیسم" شرح و بسط دهند و "امکانات فعالیت سیاسی" در ایران را که در آن زمان تحت اختناق رضاخان بود، بسنجند. اما ضمن دنبال کردن این دوهدف دریافتند که بدون "تشکیلات" و تبلیغات میطلبد. چنانکه زمانی لنین گفته بود: "یک نشریه منظم ستون فقرات یک تشکیلات است."
آنها به این نتیجه میرسند که وجود مجلهای تئوریک ضروریست و "دنیا" به سردبیری ارانی به این سان متولد شد که بهگفته خامهای "در تاریخ مطبوعات ایران مقامی ویژه، استثنایی و منحصر به فرد دارد."
"دنیا" پیش درآمد گروه ۵۳ نفر میشود.
با شروع به کار "دنیا"، نشستهای هفتگی در منزل ارانی برگزار میشود. خامهای به یاد میآورد که در این دوره، گروه هنوز شکل سازمانی نیافته بود اما در جریان این نشستها، افراد مختلف و دانشجویان شرکت میکردند تا "آموزش و آگاهی" آنها افزایش پیدا کند.
جوانی خامهای در چنین فضایی شکل گرفت.
انور خامهای در سال ۱۲۳۲ به عضویت حزب توده ایران در میآید که برآمده از ۵۳ نفر بود. او سپس از رهبران حزب توده میشود. اما در سال ۱۳۲۶ همراه با خلیل ملکی، جلال آلاحمد، اسحق اپریم و چند تن دیگر از حزب توده انشعاب میکند
۵۳ نفر
انور خامهای در خاطرات خود درباره ۵۳ نفر نوشته است که پس از تجربه موفق مجله دنیا، فکر تشکیل یک حزب کمونیستی در ذهنها شعلهور میشود. اما تشکیل چنین حزبی بدون ارتباطگیری با "کمینترن (بینالملل کمونیست یا بینالملل سوم)" میسر نبود. دراینجا هم یکبار دیگر نقش ارانی برجسته میشود. او به لندن و مسکو میرود و با احزاب کمونیستی ارتباط برقرار میکند.
پس از مدتی یک کمیته مرکزی موقت تشکیل میشود و به گفته خامه ای، نشستهای هفتگی در خانه ارانی و مجله دنیا تعطیل میشود تا زمینه شکلگیری گروه بهطور مخفیانه مهیا شود. ارتباطات خامهای از این پس علنی نیست. هرچند به نظر او، ضرر تعطیلی "دنیا" جبران ناشدنی بود.
فعالیتهای این حزب کمونیستی مخفیانه ادامه داشت هرچند مشخص نبود که چه تعداد از ۵۳ نفری که بعدا دستگیر شدند، عضو آن بودند.
خامهای ماجرای دستگیری ۵۳ نفر را این طور تعریف میکند که در آبادان یکی از اعضای حزب کمونیست دستگیر میشود و این سرآغازی است برای دستگیریهای بعدی. اردیبهشت ۱۳۱۶ خامهای و عدهای دیگر به تدریج دستگیر میشوند که بعدها به گروه ۵۳ نفر معروف میشوند.
خامهای در خانهاش دستگیر شد. او به یاد میآورد ماموران شهربانی به او اجازه میدهند در خانه ناهارش را بخورد اما "هرچه میکوشیدم که لقمهای فرو بدهم نمیشد." سپس او را برای بازجویی به "اداره سیاسی" میبرند و بعد از آن، بازجو میگوید: "ببرینش پیش اون خیاط براش یک دست لباس بدوزه." خامهای میفهمد که منظور بازجو فرستادنسش به زندان است. او سرانجام به دلیل ترویج "مرام اشتراکی"و اقدام علیه "امینت و استقلال کشور شاهنشاهی" به ۶ سال "حبس مجرد" محکوم میشود. انور خامه ای در مهر ۱۳۲۰ آزاد میشود.
او در خاطرات خود از شکنجه دستگیرشدگان یاد میکند و مینویسد بازجویان به نقل از پیامبر اسلام میگفتند "النجات وفیالصدق" یعنی رهایی در راست گفتن است.
انور خامهای در میانسالی در سال ۱۳۴۰ عزم ترک وطن کرد و بیش از یک دهه در اروپا ماند و در این فاصله به تحصیلات خود که از زمان دستگیری ۵۳ نفر نتوانسته بود تکمیل کند، ادامه داد و در رشته اقتصاد و علوم اجتماعی موفق به دریافت دکترا شد و به تدریس و نوشتن و ترجمه پرداختکودتا و حزب توده
انور خامهای در سال ۱۲۳۲ به عضویت حزب توده ایران در میآید که برآمده از ۵۳ نفر بود. او سپس از رهبران حزب توده میشود. اما در سال ۱۳۲۶ همراه با خلیل ملکی، جلال آلاحمد، اسحق اپریم و چند تن دیگر از حزب توده انشعاب میکند.
او و بسیاری از فعالان سیاسی و روشنفکران پس از کودتای ۲۸ مرداد به زندان افتادند.
یکی از فرازهای خاطرات خامهای مربوط به زمان کودتاست و این سوال که آیا حزب توده میتوانسته در برابر نظامیان کودتاچی به محمد مصدق نخستوزیر کمک نظامی کند.
بهگفته خامهای، پیشنهاد کمک نظامی به مصدق در کمیته مرکزی حزب طرح میشود اما نورالدین کیانوری دبیرکل حزب توده مخالفت میکند زیرا "دلیل این مخالفت را نتایج گفتوگوی خود با دکتر مصدق اعلام کرد. گویا دکتر مصدق به او گفته بود که شما هیچ کاری نکنید، تا من خودم توسط نیروهای نظامی کودتاچیان را آرام کنم."
خامهای به دولیل این روایت را صحیح میداند.
دلیل اول اینکه شب کودتا با ملکی تماس میگیرد و احتمال کودتا را یادآوری میکند. در آن زمان ملکی به دولت وقت نزدیک بوده، بر همین اساس به خامهای میگوید با مصدق صحبت کرده و نخستوزیر او را از بسیج نیروها نهی کرده و به ملکی گفته بود: "شما هیچ کاری نکنید و کلوپتان را هم تعطیل کرده و اعضای حزبتان را هم به خارج شهر هدایت کنید. من خودم با نیروی نظامی که در اختیار دارم جلو آنان را خواهم گرفت."
و دلیل دیگر اینکه خامهای میگوید دو ماه پیش از به قتل رسیدن داریوش فروهر (که در پاییز ۱۳۷۷ توسط نیروهای امنیتی ایران کشته شد) با او دیدار داشته است. مصدق تلفنی و حضوری به فروهر همان حرف ملکی را تکرار کرده بود.
خامه ای با وجود اختلاف دیدگاهی که خامهای با حزب توده داشت اما معقتد است که حزب توده میتوانست با نیروی نظامی و سازمان جوانان خود جلوی کودتاچیان را بگیرد.
روزگار سپری شده
انور خامهای در میانسالی در سال ۱۳۴۰ عزم ترک وطن کرد و بیش از یک دهه در اروپا ماند و در این فاصله به تحصیلات خود که از زمان دستگیری ۵۳ نفر نتوانسته بود تکمیل کند، ادامه داد و در رشته اقتصاد و علوم اجتماعی موفق به دریافت دکترا شد و به تدریس و نوشتن و ترجمه پرداخت. او کتاب "رویزیونیسم، از مارکس تا مائو" را در سال ۱۹۷۶ به زبان فرانسوی در پاریس منتشر کرد و بعدها خود را آن به فارسی ترجمه و در ایران به چاپ رساند.
او پس از ۱۴ سال به ایران بازگشت و در دانشگاه تهران مشغول تدریس شد. از انور خامهای حدود ۲۰ کتاب و خاطرات سه جلدی به جای مانده است.
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar