روزنامه های تهران، با اتحاد منطقه علیه ایران، کار سخت شده
- 8 ساعت پیش
روزنامه های صبح امروز، سه شنبه ۳ اسفند، سخنان رهبر جمهوری اسلامی را در صفحات اول خود انعکاس داده که از دولتمردان خواسته برای حل بحران و معضلات خوزستان بیشتر تلاش کنند، در همین حال رییس قوه قضاییه هم خواستار آن شده که مصیبت های طبیعی تبدیل به درگیری های سیاسی نشود.
روابط آینده ایران با آمریکا و هم با کشورهای منطقه از جمله مطالبی است که ده ها مقاله درباره آن نوشته شده که به خصوص چرخش ناگهانی ترکیه به سمت اسراییل و سعودی علیه ایران باعث تعجب نویسندگان شده که در عین حال تذکر داده که ائتلاف منطقه ای علیه کشور سخت تر از خصومت بین المللی است.
خوزستان، تهران نیست
علیرضا صدقی در ابتکار ابراز عقیده کرده: حسگرهای بخشهای مختلف جامعه نسبت به بحرانها و معضلاتی که برای خوزستان و دیگر استانهای محروم کشور رخ میدهد، از کار افتاده است. انگار جامعه ایران مسائل مهمتری برای پرداختن دارد و نفس نکشیدن در خوزستان امر مهم و حتی یک بحران ملی نیست.
به نظر نویسنده مقاله ابتکار بیشتر مردم در برابر بحران خوزستان که به مراتب فاجعهبارتر از حادثه پلاسکواست، جای نگرانی عمیق دارد. یکی از شبکههای تلویزیونی صدا و سیما به مدت ۱۰ شبانهروز و ۲۴ ساعته به پوشش خبری حادثه پلاسکو پرداخت و لحظه به لحظه مراحل آواربرداری را منعکس کرد. گرچه اخبار منتقل شده در انحصار صدا و سیما بود و در آن حادثه هم گردش آزادانه اطلاعات وجود نداشت، لیکن به طور مدام خبرهای واقعه منعکس میشد. رویکردی که به هیچ وجه در مورد بحران خوزستان رخ نداد.
و خلاصه مقاله ابتکار این که صدا و سیما با نهایت امساک و تنگنظری با موضوع خوزستان مواجه شده و تا میتوانست از انعکاس خبرهای آن خودداری کرد. رسانههای مکتوب هم توجه چندانی به موضوع نداشتند و تنها به انعکاس موضوع در صفحات داخلی و در نهایت یکی ـ دو مورد صفحه نخست بسنده کردند. دولت هم کارآمد ظاهر نشده و بیشتر مسئله را در بستری سیاسی به تحلیل نشست.
بحران در ذهن مدیریت ایرانی
ولی الله شجاع پوریان در سرمقاله همدلی با طرح این پرسش که چرا کشور ایران در مقابل بحرانهای مختلف طبیعی بسیار شکننده و آسیبپذیر است نوشته ایران جزو ۱۰ کشور حادثهخیز دنیاست؛ در کل دنیا ۴۷ حادثه طبیعی از قبیل زلزله، سیلاب، رانش زمین، صاعقه و... میتواند اتفاق بیفتد که ۳۵ مورد آن اغلب در ایران رخ میدهد! با وجود چنین شرایط و آماری عقل و منطق حکم میکند اولویت اصلی مسئولان بر پیشبینی و پیشگیری از بحران باشد. مقصود از پیشگیری، در برخی موارد جلوگیری از وقوع حادثه نیست، بلکه برنامهریزی برای کاهش تلفات و افزایش توان مقابله با آن حوادث است.
در کشوری با ویژگیهای اقلیمی ایران، حال باید دید که نگرش و رویکرد مسئولان و مردم به حوادث طبیعی چگونه است؟ تا چه میزان ساختمانها و ساختوسازها بر اساس ضوابط ایمنی و استانداردها ساخته میشود؟ مکانیابی ساخت شهرها و اجتماعات انسانی تا چه میزان بر اساس آسیبپذیری مناطق صورت میگیرد؟ چند درصد از محتوای کتب و منابع آموزشی در طول ۱۲سال بر اساس آموزش و مقابله با بحران اختصاص دارد؟ سهم بودجه و اعتبارات برای تقویت نهادهای امدادی و موثر در مدیریت بحران تا چهاندازه است؟ پاسخ به این پرسشها نشان میدهد که مردم و مسئولان برای پیشگیری و جدی گرفتن بحران چندان اهمیتی قائل نیستند و حوادث طبیعی را، استثنایی تلقی میکنند که فقط برای دیگران روی میدهد!
به نظر سردبیر همدلی: واکنش رسانهها و جامعه به بحرانها نیز کلیشهای و مقطعی و بر پایه منازعات سیاسی قرار دارد و پس از هر حادثهای معمولا نوک پیکان انتقادات و تقصیرها را به سمت یک نهاد و دستگاه نشانه میگیریم و فارغ از این که هر نهاد، مسئول، ارگان و جناح سیاسی دیگری هم در آن دخیل بود، همین حوادث با همین سطح تلفات روی میداد، به بهرهبرداری سیاسی و تخریب رقیب میپردازیم. ممکن است برخی تغییرات و مدیریتها تاثیر حداقلی در فروکاستن از سطح بحران داشته باشند، اما واقعیت تلخ آن است که با نگرش و دیدگاه موجود درباره بحران و نحوه مقابله با آن خیلی تفاوتی نمیکند که چه شخص یا چه جریان سیاسی مدیریت کشور را بر عهده دارد.
سالار ایرانزاد در جهان صنعت نوشته: اگر آمارهای به اصطلاح «مندرآوردی» مقایسه ایران با کشورهای ناکجاآباد جهان در زمینههای مختلف مثل اسراف مردم ایران در مصرف برق، مصرف دارو و خوردن نان! چاقی را در مورد غافلگیری نسبت به بارشها هم بتوان تسری داد، احتمالا مسوولان مربوطه در میزان غافلگیری درجهان مقام اول را که هیچ، همه مقامهای اول تا آخر را کسب خواهند کرد زیرا هر سال چندین بار در نقاط مختلف این کشور خشکسالی زده، خانه و کاشانه مردم را سیل (یعنی آبی که از بارش باران حاصل میشود) میبرد و حتی چند نفر کشته میشوند و همچنین راههای روستاهای متعددی مسدود و مردم آنها بدون غذا و دارو پشت برف گرفتار میشوند اما باز مردم و مقامات محترم استانهای بحرانزده ناشی از باران یا برف، غافلگیر میشوند!
در این مقاله آمده: نمونهای نمادین اینکه در بهمن امسال به جهت بارش باران و برف، مدارس چندین شهر در چندین استان تعطیل، برق بعضی شهرها قطع، جادههای زیادی مسدود و عبور و مرور از آنها غیرممکن شد و در عین حال ایران کشوری خشک و لمیزرع شمرده شده و در ردیف کشورهایی مثل سودان قرار داده میشود. با این موازنه و تراز ورود و خروج آب کشور نمیتوان ایران را یک کشور کمآب نامید بلکه باید این بخش از کشور را کممدیر یا اصولا بیمدیر نامید.
معنای شلاق و نقطه جوش و انتقاد
شهرام شهیدی در صفحه طنز شهروند نقل کرده که با انتقاد یک عضو هیات علمی دانشگاه زابل، از مدیریت دانشگاه، آن هم در کانال تلگرام وی به ۴ سال زندان و ۷۵ ضربه شلاق محکوم شده که استاد نمونه و پژوهشگر برتر دانشگاه بوده است به کلمات و ترکیبات آن پرداخته و معانی چند کلمه را بازنوشته:
شلاق: وسیلهای آموزشی. وسیلهای که با استفاده از قانون پاسکال یک منتقد را قانع میکند.
قانون پاسکال: درحالت تعادل، یک سیال، فشار وارد بر آن را بدون کاهش به تمام دیگر نقاط سیال انتقال میدهد.
قانون پاسکال در دانشگاه زابل: فشار وارده بر استاد منتقد، بدون کاهش به تمام نقاط و ارکان دانشگاه منتقل میشود.
نقطه جوش: آستانه درد. نقطهای که درآن قطعنامهدان آدمی مورمورش میشود.
دانشگاه زابل: دانشگاهی است که در قرون وسطی و توسط مخترع گیوتین اختراع شد.
گروه تلگرامی: گروهک تلگرامی، نحله منحوط، یک مشت کلاغ فضول، گروهی که موجب چهل کلاغیزهشدن اخبار میشود.
استاد نمونه: استادی که پس از حضور خودجوش در سلف دانشگاه و خوردن سرمایه ملی پی به گناهان خویش میبرد و داوطلبانه درصف شلاق میایستد.
انتقاد: چیزی که سر سبز را بر باد میدهد. قبلا با زبان سرخ همراه بود. این روزها با انگشت سرخ جهت تایپ!
عضو: کسی که حق حضور دارد اما حق اعلام حضور نه!
چهارسال: دورهای که یک رئیسجمهوری فرصت دارد با برنامههایش کلیه تپهها را مورد عنایت قرار دهد.
چهارسال زندان: فرصتی استثنایی برای دورکردن کسانی از خیال خام رئیسجمهوریشدنشان. بهانهای برای رهایی از کابوسهای مکرر چهار یا هشتساله!!
آخرین گزینه روی میز کشورهای منطقه
رضا نصری در سرمقاله روزنامه ایران نوشته: سالهاست کشورهای منطقه از نبود رابطه میان ایران و امریکا سود میبرند. اختلاف ایران و امریکا برای آنها، هم منافع اقتصادی در پی داشته و هم از نظر راهبردی به نفعشان بوده است. در کنار فواید راهبردی، تداوم تحریم چند ساله ایران تا حدود زیادی به وضعیت اقتصادی و تجاری آنها نیز رونق بخشیده است. به همین خاطر، هرگاه میان ایران و امریکا یک تعامل دیپلماتیک (ولو موقت) برقرار میشود و هرگاه احتمال میرود که سرانجام یک روند مذاکراتی میان این دو کشور به بهبود و عادیسازی روابط منجر شود، این کشورها از تمام اهرمها و ابزاری که در دست دارند برای مختل کردن این روند استفاده میکنند.
این کارشناس حقوق بین الملل ادامه داده اینکه در کنفرانس امنیتی مونیخ، سه کشور از کشورهای رقیب منطقهای- از جمله ترکیه- به فضاسازی و حملات لفظی علیه ایران مشغول شدند، از آن روست که میدانند اگر ایران و حزب جمهوریخواه که کاخ سفید و کنگره را در دست گرفته، برای حل برخی از مسائل فیمابین بر سر میز مذاکره بنشینند، آخرین برگ آنها برای تنشآفرینی میان تهران و واشنگتن نیز از بین خواهد رفت. به عبارت دیگر، در فضای پس از برجام، کشورهای رقیب منطقه «حزب جمهوریخواه» را آخرین «گزینه روی میز» خود برای مهار ایران میدانند و از این رو تلاش میکنند از هر احتمال گفتوگو میان ایران و طیف تندروی واشنگتن ممانعت کنند.
البته نگرانی این کشورها هم بیجا نیست. برخی از مواضع و اظهارات دونالد ترامپ در مورد «برجام» این تصور را نزد بسیاری از تحلیلگران تقویت کرده که انتقاد رئیسجمهوری جدید ایالات متحده به توافق هستهای، بیش از اینکه ریشه در ملاحظات امنیتی و راهبردی داشته باشد، معطوف به این نکته است که برجام برای شرکتهای امریکایی - در قیاس با شرکتهای اروپایی - عواید اقتصادی بسیار کمتری در پی داشته است.
کار برای جمهوری اسلامی سخت شده
کیهان در یادداشت روز خود با تاکید بر این که آمریکا به دولتهای ترکیه، عربستان و اسراییل گفته که از هر طرح و اقدام ضدایرانی حمایت خواهند کرد نوشته: برخلاف آنچه تصور اولیه ما بود اقدام منطقهای علیه ایران و به عبارتی خصومت منطقهای علیه ایران از خصومت سطح بینالمللی علیه ایران موثرتر است و از این رو اگر در سطح منطقه یک جبهه منسجمی علیه ایران شکل بگیرد، کار برای جمهوری اسلامی به نسبت گذشته حساستر میشود.
به نظر سعدالله زراعی در این مقاله: چرا که اعمال بینالمللی علیه ایران وقتی به محیط منطقهای میرسید تا حد زیادی به واسطه روابط درون منطقهای ایران، خنثی میشد اما وقتی فشار در منطقه شکل بگیرد بطور طبیعی با همراهی قدرتهای غربی نظیر آمریکا و انگلیس نیز همراه شده و مقابله با آن برای ایران اسلامی از اهمیت و حساسیت بیشتری برخوردار میشود.
در ادامه یادداشت روز کیهان آمده: اما سخن بر سر این است که اولا این جبههبندی ضد ایرانی بطور واقعی شکل بگیرد و ادامه پیدا کند و طرفهای این جبههبندی ریسک بالای ضدیت با ایران را پذیرفته باشند در حالی که روابط اخیر مقامات کویت و عمان با ایران نشان داد که عربستان حتی قادر به حفظ کشورهای کوچک نزدیک به خود در جبهه مشترک نیست و روابط پاندولی اردوغان با عربستان هم نشان داد که تفکر برتریطلبانه اسراییل، سعودی و ترکیه هم مانع ابقای آنان در یک جبهه واحد میشود.
مرتضی ایمانی راد در روزنامه شرق پیش بینی کرده: مانورهای آتی ترامپ در حوزه سیاست بینالملل درگیری با خاورمیانه و رویارویی با ایران باشد و در توضیح بیشتر نوشته:.هنوز از نوع این رویارویی اطلاعاتی در دست نیست، ولی میتوان پیشبینی کرد ناگهان دست به سیاستهای حسابنشده بزند و منطقه را دچار آشوب کند.
به نوشته این مقاله: بههمیندلیل میتوان سیاست برخورد با ترامپ را به دو دسته تقسیم کرد؛ اول سیاستهای مقابله با ترامپ سرمست که به یک دوره یکساله یا دوساله محدود میشود. سیاست عدم تحریک و وارد بازی ترامپنشدن از جمله سیاستهای مقابله با تحریکات سیاسی اوست. و دوم ترامپی که در اثر مخالفتهای داخلی و شکست سیاستهای اقتصادی و سیاستهای بینالمللی ضعیف میشود و طبیعی است در آن موقع میتوان فعالانه با این سیاستها مقابله کرد.
ترکیه و تکرار خطای استراتژیک
محمدصادق جنانصفت در مقاله ای در مقاله ای در اطلاعات با اشاره به این که ژاپن با کشورهای چین و کره جنوبی همسایه است که نخستین و یازدهمین اقتصاد دنیا به حساب میآیند و بازار بزرگی برای تولیدات ژاپن است قرانسه در اروپای غربی قرار دارد و با کشورهای بلژیک، لوکزامبورگ، سوئیس، آلمان و ایتالیا همسایه است. آلمان و ایتالیا در گروه ۷ کشور بزرگ صنعتی جهان قرار دارند و بازار خوبی برای فروش محصولات آلمان به حساب میآیند نوشته ایران در غرب آسیا با کشورهای ترکیه، روسیه، افغانستان، عراق، جمهوری آذربایجان همسایه است، همسایگانی سازگار اما بی فایده
به نوشته این اقتصاددان: عراق و افغانستان با وجود اینکه دارای جمعیت شیعه قابل توجه هستند و با نظام سیاسی ایران مشکل ندارند، اما شهروندان این دو کشور برای ادامه زندگی خود با بیثباتی مواجه شدهاند؛ در حالی که ترکیه یک اقتصاد نیرومند دارد، اما به دلایل گوناگون فایده اقتصادی ترکیه برای اقتصاد ایران به اندازه فایده بزرگی که از همسایگی با ایران نصیبش شده، فایده نرسانده است. چنان که اقتصاد ایران از همسایگی با روسیه هم به دلایل گوناگون فایدهای نصیبش نشده است.
مقاله روزنامه اطلاعات به این جا رسیده که: ایران هرگز در هیچ اقدامی برای تضعیف ترکیه به مثابه همسایه دیوار به دیوار پیشگام نبوده است و هماره راه را برای تقویت دوستی باز و فراخ نگه داشته است، اما این روزها رهبری ترکیه در مسیری گام برمیدارد که نهتنها برخلاف منافع ایران است و میتواند روزگار را برای ایران دشوار کند.
علی شکوهی هم در مقاله اعتماد نوشته: به نظر میرسد اردوغان در حال ارتکاب دومین خطای استراتژیک خود در منطقه است و آن پیوستن به ائتلافی است که آمریکا و اسراییل برای منطقه در حال طراحی و شکل دادن هستند. مطابق این طرح، اسراییل و عربستان با هم ائتلافی را علیه جمهوری اسلامی ایجاد میکنند و تمامی دولتهای عربی را به پیوستن به این ائتلاف تشویق میکنند.
به نظر این مقاله: ترکیه درصدد است کلیه تعارضات میان اعراب و اسراییل را به فراموشی بسپارد و مسائل داخلی سرزمین اشغالی را به زیان مردم فلسطین و به نفع اسراییل ختم کند. حتی صحبت از این است که طرحهای تازهای را به اجرا در آورند که نتیجه آن حل شدن همه مسائل به نفع تلآویو باشد (مانند اضافه کردن صحرای سینا به غزه و تشکیل کشور فلسطین در آن منطقه و واگذار کردن کرانه باختری به اردن و...) اما معلوم است که این طرحها با مقاومت مردم منطقه روبهرو خواهد شد و این دولتها هستند که با پیوستن به آن خود را در معرض آسیب قرار خواهند داد.
تهدید نظامی ایران نتیجه سخنان دولت است
در زمانی که هر یک از نحله های فکری در کشور در نشریات خود از اتحاد منطقه ای علیه جمهوری اسلامی ابراز نگرانی کرده و راه حلهایی که به نظرشان رسیده مطرح کرده اند. جوان روزنامه سپاه پاسداران انتقاد از دولت را از یاد نبرده و در سرمقاله خود نوشته این که دولتمردان چند بار گفته اند «با توافق هستهای مانع جنگ نظامی علیه کشور شدیم» این تلقی در دستگاه محاسباتی ایالات متحده را بهدنبال دارد که ایران برای «جلوگیری از جنگ » حاضر به مذاکره مستقیم و امتیازدهی به غرب و تعطیلی صنعت هستهای شده و بر اساس این نوع برداشت، همین اهرم را برای تحمیل خواستههای حداکثری به طرف ایرانی در قالب مذاکره و بهواسطه آن «تضعیف توان و اقتدار ایران» در سایر مسائل مورد مناقشه بهکار خواهند گرفت.
محمد اسماعیلی اظهار عقیده کرده: معنای مخالف «برجام مانع حمله نظامی شد» برای امریکاییها این است که ایران به لحاظ دفاعی ـ نظامی «آسیبپذیر» است و برای جلوگیری از ضعفهای دفاعی خود حاضر است تن به خواستههای امریکا در حوزه موشکی هم بدهد. همانند برداشت غربیها از گزاره «خزانه خالی است» در شروع مذاکرات هستهای و ترغیب آنها برای امتیازگیری بیشتر از طرف ایرانی که نتیجه آن متن پیچیده و دارای ابهام برجام شد که نمیتواند مانع نقضهای مکرر شود.
جمله دیگری که تحلیلگر روزنامه جوان یافته تا حاد شدن فضای منطقه علیه جمهوری اسلامی را به بدکاری دولت روحانی نسبت دهد آن جاست که نوشته: بهکارگیری این ادبیات همپوشانی و همافزایی معنایی با عبارت«امریکا میتواند با یک موشک تمام سیستم دفاعی ما را از کار بیندازد» دارد که هر دو اشتباه و اقرار به ناتوانی قدرت و توان ایمنی نظام در مقابل تهدیدات دارد که سطحی از «احساس خودکم بینی»و « احساس خودکوچکبینی نسبت به توان نظامی خود و اقتدار نظامی غرب »است.
ابتذال کلمات
شهروند در سرمقاله خود با اشاره به وضعیت لیلی نوشته ٦ سال زمان زیادی است؟ شاید برای ما یا کسانی که یک زندگی معمول و به نسبت آرامی را میگذرانند، این زمان خیلی زیاد نباشد؛ ولی برای مردمی که درگیر جنگ داخلی و بحران انسانی و سیاسی عمیقی هستند و ناامنی و بیدولتی آنها را در خود غرق کرده است، ٦ سال که سهل است، گذراندن یک روز هم سخت و جانکاه باشد.
نویسنده مقاله با تشریح آن چه بر سر این کشور دیکتاتورزده اما ثروتمند صاحب نفت رفت نوشته: برخی از تحلیلگران از این کشور به نام «سومالی جدید» نام بردهاند. غربیها نیز پس از رسیدن به اهداف خود عملاً خود را کنار کشیدهاند و اصولا حتی اگر بخواهند هم در این مرحله کار چندانی نمیتوانند انجام دهند. لیبی تبدیل به یک زمین مناسب برای کشت و تکثیر و تولید ویروس تروریسم شده است. تاکنون تمامی طرحهای صلح به شکست انجامیده است؛ علت نیز روشن است، رسیدن به صلح و توافق در میان صدها گروه مسلح از طریق گفتوگو عملاً ممکن نیست.
مقاله شهروند در نهایت به این جا رسیده که: امیدی نمیتوان داشت که این مردم بتوانند روی آرامش و رفاه و توافق را ببینند. در کشوری که تبدیل به یک بازار بزرگ برای معاملات خلاف و قاچاق انسان و اسلحه و... شده است، باندهایی وجود دارند که مانع از شکلگیری هرگونه توافق مفیدی به نفع ثبات و آرامش خواهند شد. همه اینها یک طرف، همین که عدهای شروع اتفاقات در لیبی را به نام «انقلاب ١٧ فوریه» میشناسند، یا معرفی میکنند که اکنون در سالگرد آن هستیم، چیزی جز به ابتذالکشیدن کلمات و مفاهیم نیست.
زنگوله پای تابوت
میترا زمانی در ستون طنز جهان صنعت نوشته: خبری خواندم که ناراحتمان کرد. اصلا غرور ملیمان را جریحهدار کرد این خبر! یعنی چی که ما الان با فنلاند فقط ۶۵۵ میلیون دلار تجارت داریم؟ یعنی کشور این قدر کم تبادل؟ قبلا رابطه ما با این کشور ۲۵۰ میلیون دلار بوده و الان فقط ۶۵ میلیون است و بعد دوستان دارند تلاش میکنند این رابطه را بهبود ببخشند؟ آقا جای این کار به فنلاند اعلان جنگ بدهیم که بیشتر صرف دارد! حداقل قیمت دلار یک مقدار میرود بالا و بعد دلارهای مازاد سر از خیابان فردوسی درآورند و سودش در جیب آدمهای خاص میرود. از بنده به شما نصیحت! جای زنده کردن رابطه اقتصادی با فنلاند، یک جنگ زرگری با این کشور راه بیندازیم.اگر سودش از این در سال بیشتر نشد!
طنزنویس در پایان پیشنهاد کرده: به کلیه کشورهایی که با آنها رابطه مالی زیر صد میلیون دلار داریم، همین کار را انجام دهیم، آخر زنگوله پای تابوت که نمیخواهیم داشته باشیم!
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar