چگونه باید وارد جنگ واقعی با داعش شد
تاریخ انتشار: ۴ آذر, ۱۳۹۴
مکس بوت *
آیا جنگ ساختگی بالاخره تمام شده است؟
این اولین سوالی است که پس از فاجعهی وحشتناک پاریس و کشتار بیش از ۱۲۹ نفر با آن روبرو میشویم. این حملات با فاصلهی کمی از انفجار هواپیمای روسی متروجت که از شرمالشیخ پرواز کرده بود و به مرگ ۲۲۴ نفر انجامید، و پس از بمبگذاریهای انتحاری در بیروت با ۴۱ کشته و در بغداد با ۱۹ کشته اتفاق افتادند.
حدود یک سال پیش در آگوست ۲۰۱۴، آقای اوباما داعش را به عنوان یک خطر واقعی و در حال رشد به رسمیت شناخت. او در واکنش به پخش ویدئویی سر بریدن گروگانهای آمریکایی، کارزار بمباران علیه داعش را آغاز و۳۴۰۰ مشاور امریکایی را برای کمک به نیروهای عراقی در حال جنگ با داعش روانهی عراق کرد. او همچنین اخیرا از فرستادن ۵۰ نیروی ویژه برای همکاری با مبارزان کُرد خبر داد و هدف خود را “تضعیف و در نهایت نابودی” داعش اعلام کرد.
اما این محدودیت شدید در واکنش آمریکا، ذاتا نشان میدهد که او هدف دیگری در سر دارد؛ آقای رییسجمهور بیشتر قصد محدود کردن جغرافیایی داعش را دارد تا نابود کردن آن. او در مصاحبهای بدموقع در روز جمعه (۱۳ نوامبر) اظهار داشت که این هدف در حال دستیابی و داعش در حال “محدود شدن” است. چند ساعت بعد تفنگداران جهادی در پاریس جنایات خود را آغاز کردند. اگر محدود کردن قرار است به این شکل باشد، ارزش تلاش ندارد. ما به تضعیف نیاز داریم نه محدود کردن.
تا زمانی که داعش به مدیریت “خلافت” خود ادامه میهد و دارای دولت است، به الهامبخشی خود ادامه خواهد داد و محل آموزش جهادیهای سراسر دنیا خواهد بود که تعداد قابل توجهی از آنها در اروپا و آمریکا هستند. این واقعیت که در سال جاری، پاریس دو بار مورد حملات تروریستی وحشیانه قرار گرفته است -مورد اول شارلی اِبدو در ماه ژانویه بود– واقعیتی را نشان میدهد که همه دیگر میدانند: با یک استراتژی دفاعی محض نمیتوان تروریسم را متوقف کرد. اتفاقا فرانسه دارای یک سیستم امنیتی قدرتمند است که تواناییهای نظارتی بالایی دارد.اما حتی آنان نیز نتوانستند جلوی این حملات را بگیرند. این سادهاندیشانه است که فکر کنیم ایالات متحده در برابر چنین حملاتی مصون خواهد بود.
تنها راه تضعیف این خطر، مسیر تهاجم است. اینکه به جنگ تصنعی علیه داعش پایان دهیم و جنگی واقعی را علیه آن شروع کنیم. استراتژی این “جنگ واقعی” چه خواهد بود؟ باید از وقایع پس از یازده سپتامبر درس گرفت.ایالات متحده، افغانستان را به صورت سنتی و با یک نیروی عظیم تصرف نکرد. بلکه حجم نسبتا کوچکی از نیروهای عملیاتی ویژه و شبهنظامیان سیا را فرستاد و با نیروی عظیم هوایی از آنان پشتیبانی کرد تا با کمک نیروهای “ائتلاف شمال”، طالبان را سرنگون کنند.
البته این استراتژی، امروز بسیار دشوارتر خواهد بود و نیاز به نیروهای آمریکایی بیشتری خواهد داشت زیرا نه در عراق و نه در سوریه نیروی آمادهای مانند “ائتلاف شمال” وجود ندارد تا به استحکامات داعش حمله کند. پس، هدف باید این باشد که با یک تلاش همهجانبه، سنیها را در عراق و سوریه علیه داعش به حرکت در آورد تا چنین نیرویی به وجود بیاید. این کار تا کنون انجام نشده است چون آقای اوباما مشغول به نظربازی با ایران بوده است، کشوری که سنیها به درستی آن را دشمن خود میدانند. به جای چنگ زدن به این توهم که میتوان با ملاهای ایران برای مبارزه با داعش به دلیلی مشترک رسید، باید به صورت دو مرحلهای سنیها را حمایت کرد و به جنبش در آورد.
سطح اول نظامی است: باید نیروهای اندک موجود در عراق را افزایش داد. حداقل به ۲۰ هزار پرسنل نیاز است که دست بازتری برای برخورد با نیروهای دشمن و خروج از مقر خود برای درخواست حمله هوایی داشته باشند و بتوانند نیروهای محلی را برای مبارزه با داعش بهتر آموزش دهند. نیروهای سطح بالا و عملیاتی ویژه مانند “دلتافورس” (Delta Force) و “سیل تیم ۶” (Seal Team Six) باید رهبران داعش را به طور مستقیم و مداوم هدف قرار دهند. همچنین ممکن است حداقل به چند تیپ نیروی زمینی برای حمله به استحکامات داعش نیاز باشد. اگر آمریکا تعهد خود به این موضوع را افزایش دهد، متحدانش نیز به رهبری فرانسهی خشمگین از او پیروی خواهند کرد.
سطح دوم سیاسی است. باید تلاشی همهجانبه صورت داد تا یک دولت منطقهای سنی مانند دولت کردستان ایجاد شود. دولتی که توسط نیروی شبهنظامی فرزندان عراق و تضمینهای امنیتی آمریکا حمایت میشود. تضمین این امر که استبداد ایران جایگزین استبداد داعش نخواهد شد به سنیها برای جنگ با داعش انگیزه خواهد داد.
منطقه جدید سنی باید تعهد کند که بخشی از عراق باقی میماند و در ازای دریافت سودی از فروش نفت، آب را با باقی کشور شریک خواهد شد. این امر ممکن است امروز دور از ذهن به نظر برسد، اما این دو سطح به موفقیت یکدیگر کمک خواهند کرد. هر چه تعهد نظامی غرب بیشتر باشد، دست بازتری در سیاست عراق خواهد داشت و اعتبار بیشتری نزد اهل سنت کسب خواهد کرد. هر تعداد از اهل سنت که از داعش روی برگردانند، به متحدان نیروی نظامی غرب در منطقه افزوده خواهند شد. ما نه تنها باید با آن دسته از نیروهای امنیتی عراقی که با فرقهگرایان شیعه همراه نشدهاند همکاری کنیم، که مهمتر از آن باید با شبهنظامیان سنی، کرد، و باقی نیروهایی که حاضر به مبارزه با داعش هستند همکاری خود را آغاز کنیم. شاید هم این تنها ناشی از خوشبینی من باشد. در هر صورت، حتی در شرایط کنونی نیز آقای اوباما حاضر به حرکت به سمت چنین مبارزهای با داعش نیست. اگر اوضاع به همین ترتیب پیش برود، این جنگِ تقلبی ادامه خواهد داشت و بر تعداد قربانیان داعش روزبهروز افزوده خواهد شد.
--------------
* مکس بوت (Max Boot)، نویسنده، مدرس، تحلیلگر سیاست خارجی و مورخ نظامی امریکایی است. نسخهی انگلیسی این یادداشت در وبسایت “مجله کامنتری” منتشر شده است.
ترجمه: سیاوش صفوی
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar