به گفته “داچیا مارائینی” گاهی درزندگی تصاویری از رنج عریان انسان ها دیده می شود که به تصویر حزن آور عیسی مسیح شباهت دارد که صلیب خود را بر دوش به میعادگاه مصلوب شدندش حمل می کند.
به گزارش «محبت نیوز» در جریان جنبش اعتراضی مردم ایران که بیش از یک هفته هر شبانگاه ادامه داشت، تصویر جهانی شده ای هست که نشان می دهد دختر جوانی روسری سفید رنگ خود را به عنوان نماد حجاب تحمیلی از سر برگرفته و پس ازگره زدن بر بالای چوبی در یکی از خیابانهای پر ازدحام تهران در سکوت توجه عابران را به خود جلب می کند.
به نقل از RFI، تصویرهمراه با سکوت پرمعنای این زن جوان معترض با روسری سفید خود بر بالای چوب برسکوی پیاده رو، ساعاتی بعد به عنوان نماد حرکت های اعتراضی زنان ایران علیه حجاب اجباری از مرزهای ایران گذشت و در مطبوعات متعبراروپا و آمریکا نیز جای گرفت.
به دنبال جهانی شدن این تصویر، یک نویسنده زن ایتالیایی، در مطبوعات این کشور مطلبی را به محتوای پیام این بانوی جوان ایرانی اختصاص داده است که ترجمهی فرانسوی آن درشماره امروز روزنامه لیبراسیون به چاپ رسیده.
“داچیا مارائینی”، نویسنده ایتالیایی می نویسد، به طور معمول در نزاع ها افراد پارچه سفید را به عنوان طلب ترحم و تسلیم در مقابل تهدید بالا میبرند، اما با نگاه به این دختر جوان بیحجاب، متوجه می شویم که این نمایش، نه نماد تسلیم، که نمایش شجاعانه ای درسکوت است که پیامی بسیار گویاتر از هر فریاد با خود دارد.
نویسنده می افزاید: پیام نمایش صادقانه دخترجوان می تواند این باشد که: من می دانم که مرا مورد ضرب و شتم قرار خواهید داد، می دانم که می توانید مرا زندانی یا شکنجه کنید، حتی می دانم که می توانید مرا به مرگ محکوم کنید، اما من با حجابی که به عنوان نماد هویتی به من تحمیل کرده اید اینجا می ایستم، تا بگویم که جانم از تحمیلهای شما به لب آمده است، تا بگویم که دیگر کاسه صبرم لبریزشده است.
من دیگرتحمل این همه نارسایی، بیکاری، فساد گسترده، نداشتن امیدی برای آینده، و ازهمه مهمتر ستم کشیدن به عنوان یک دانشجو و یک زن، را ندارم.
نویسنده در ادامه می نویسد: گاهی درزندگی تصاویری از رنج عریان انسان ها دیده می شود که به تصویر حزن آور عیسی مسیح شباهت دارد که صلیب خود را بر دوش به میعادگاه مصلوب شدندش حمل می کند.
- بیشتر بخوانیم: حمایت جمعی از هنرمندان داخل و خارج کشور از اعتراضات مردمی
نویسنده می افزاید: من ایران را می شناسم با این ملت مغرور و صبور آشنایی دارم، آنها فکرمی کردند که با قیام از استبداد نظام پیشین رها خواهند شد، اما امروز تمامیتخواهان دینی کمرهمت بسته اند تا جزییترین آزادیهای این ملت را ازآنان بگیرند تا جایی که دیگرهیچ اختیاری ازخود نداشته باشند.
نویسنده درپایان می افزاید: برای همه ما مهم است که درمورد آنچه درایران می گذرد بنویسیم. آنقدر موضوع حاد وجود دارد که می توان درباره آنها سخن گفت: باید علیه حکم اعدام، که احتمالن در کمین این دخترجوان زندانی نیز نشسته است، نوشت.
باید از زندانیان سیاسی نوشت، باید درمورد حجاب اجباری، شکنجه و بالاخره درمورد نداشتن حق آزادی بیان در ایران امروز نوشت.
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar