هواخواهی از یک زن دردسرساز شد
رسیدگی به این ماجرا از بیستوششم بهمن 91 به دنبال کشته شدن یک مرد 50 ساله به نام «محمد» در خیابان شوش شرقی در دستور کار افسران کلانتری 116 مولوی قرار گرفت. شواهد نشان میداد این مرد پس از درگیری با یک دختر جوان مورد حمله دو پسر قرار گرفته و با شلیک گلوله از پا درآمده است.جنازه با هماهنگی قضایی به پزشکی قانونی فرستاده شد و ردیابی عاملان جنایت در دستور کار پلیس قرار گرفت.
در این بین همسر قربانی به ماموران گفت: خواهرم مریم از مدتها پیش معتاد بود. وقتی شوهرم از این موضوع خبردار شد قول داد تا به خواهرم کمک کند. او میگفت اگر مریم برای مدتی در کمپ ترک اعتیاد بستری شود، مواد را برای همیشه کنار میگذارد.
این زن ادامه داد: امروز وقتی محمد به مریم گفت قصد دارد او را به کمپ ببرد خواهرم داد و بیداد راه انداخت.با این حال محمد خواهرم را به زور سوار ماشین کرد و با خود برد.نیم ساعتی از این ماجرا نگذشته بود که با من تماس گرفتند و گفتند شوهرم درخیابان کشته شده است.
تلاش برای ردیابی عاملان جنایت آغاز شده بود که مریم لب به اعتراف گشود و پسر مورد علاقهاش «احمد» و دوست او به نام «بهشاد» را عامل جنایت معرفی کرد. چهار روز از این ماجرا گذشته بود که دو پسر جوان بازداشت شدند.
احمد گفت: مدتی بود که با مریم دوست بودم.ما هر دو به مواد مخدر اعتیاد داشتیم و مریم بیشتر اوقات برای گرفتن مواد پیش من میآمد.آن روز مریم به من زنگ زد و گفت شوهرخواهرش میخواهد او را به زور به کمپ ترک اعتیاد ببرد. او از من کمک خواست. من هم با دوستم بهشاد به سمت خیابان شوش رفتیم. وقتی دیدم محمد در خیابان با مریم گلاویز شده و میخواهد او را به زور سوار ماشینش کند و به کمپ ببرد با شمشیر یک ضربه به محمد زدم. بهشاد هم با اسلحهای که همراه داشت تیری به سمت او شلیک کرد. به محض اینکه محمد روی زمین افتاد ما از ترس سوار موتور شدیم و فرار کردیم.
به دنبال اعترافات این مرد، بهشاد قتل را گردن گرفت و به بازسازی صحنه جرم پرداخت. به این ترتیب برای بهشاد به اتهام قتل و برای مریم و احمد به اتهام معاونت در قتل کیفرخواست صادر و پرونده به شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در این میان اما احمد به خاطر تومور مغزی در زندان جان سپرد.
در نشست رسیدگی به این پرونده که دیروز به ریاست قاضی «عزیزمحمدی» و با حضور چهار مستشار تشکیل شد سه دختر قربانی در جایگاه ویژه ایستادند و برای بهشاد حکم قصاص خواستند. آنها اما اعلام کردند از خالهشان هیچ شکایتی ندارند.
سپس همسر قربانی روبهروی پنج قاضی ایستاد و حرفهای تازهای مطرح کرد. این زن گفت: همسرم خواهرم را مدام کتک میزد و بارها او را آزار داده بود. خواهرم خواستگاران خوبی داشت اما شوهرم مانع خوشبختی او شد. تا اینکه محمد خواهرم را مجبور کرد تا با یکی از دوستان معتاد خودش ازدواج کند. خواهرم بعد از ازدواج به دام اعتیاد افتاد و طلاق گرفت. در این مدت شوهرم او را در انباری خانهمان زندانی کرده بود و شکنجه میکرد. من و خواهرم هم از ترس شوهرم جرات شکایت نداشتیم. شوهرم خودش هم معتاد بود و به بهانههای واهی خواهرم را کتک میزد. به همین خاطر من و فرزندانم از خواهرم هیچ شکایتی نداریم.
وقتی بهشاد که چندین پیشینه کیفری در پروندهاش دارد در جایگاه ویژه ایستاد به کشتن محمد اعتراف کرد و گفت: من و دوستم احمد مشغول مشروب خوردن بودیم که مریم با موبایل احمد تماس گرفت و کمک خواست. من و احمد هم که حال طبیعی نداشتیم به خیابان شوش رفتیم و با محمد درگیر شدیم. احمد با قمه به محمد زد و من هم که مست بودم یک تیر به او شلیک کردم اما من قصد کشتن محمد را نداشتم و فکر میکردم تیری که به او شلیک کردهام به پایش برخورد کرده است.
سپس مریم در جایگاه ویژه ایستاد و منکر معاونت در قتل شد. این زن ادعای تازهای مطرح کرد و گفت: من با احمد و بهشاد تماس نگرفتم. من رفته بودم از احمد مواد بگیرم که شوهر خواهرم مرا در خیابان دید و مرا به باد کتک گرفت. همان لحظه احمد و بهشاد هم با او درگیر شدند. این زن در حالی که سرش را پایین انداخته بود، ادامه داد: شوهر خواهرم معتاد بود و بارها تحت تاثیر مصرف شیشه من را آزار داده بود. او همیشه من را شکنجه میداد اما از ترسم هیچ وقت شکایت نکرده بودم.
در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.
قابل توجه کاربران محترم:
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar