به جای جلوگیری از رابطه جنسی فرزندان باید به آنها آموزش داد
تاریخ انتشار: ۱۸ خرداد, ۱۳۹۳
تقاطع – مهدی وزیری: محمود گلزاری، معاون “وزارت ورزش و جوانان” در ایران، چندی قبل در سخنانی گفت که ۴۰ درصد دانشآموزان ایرانی از ۱۴ سالگی رابطه با جنس مخاف را آغاز میکنند. موضوعی که باعث نگرانی این مقام دولتی شده است. در همین ارتباط به سراغ خانم دکتر “شراره شرفه”، پزشک متخصص رواندرمانی مقیم اتریش رفتیم. خانم شرفه، دکترای پزشکی خود را از دانشگاه وین اخذ کرده و تخصص خود در رواندرمانی را از دانشگاهی در سوییس گرفته است. او سابقهی ۲۴ سال فعالیت در بزرگترین مرکز رواندرمانی اروپا در کشور اتریش را دارد.
خانم دکتر شرفه احتمالا شما هم خبر اظهارات آقای گلزاری مبنی بر پایین آمدن سن روابط دخترها و پسرها در ایران را شنیدهاید. به نظر شما، چرا نوجوانان ایرانی به این زودی دنبال یک رابطه با جنس مخالف هستند؟
اگر بخواهیم که روال طبیعت را در نظر بگیریم، این ادعا که نوجوانان ایرانی زود به دنبال یک رابطه جنسی هستند نمیتواند صدق کند. آن زمان که ما به دوران بلوغ میرسیم و تغییرات فیزیولوژیکی در بدن رخ میدهند، کنجکاوی کودکانه ما نسبت به بدن خود و بدن جنس مخالف به مرور تبدیل به غریزه جنسی میشود و باز هم این حکم طبیعت است که برای برقراری توازن و تندرستی جسمی و روحی، میبایست غرایز و نیازهای ما به خوبی و از راه مناسب ارضا شوند. پس زمانی که غریزه جنسی ما خودنمایی میکند، ما ناچار به پیروی از آن هستیم.
جایگاه سکس در این ارتباط چیست؟ با توجه به جدایی جنسیتی در ایران، آیا محدودیتها و تنگنظریهای اجتماعی و مذهبی از عوامل چنین آمارهایی است؟
واژه و یا اصطلاح “دیر یا زود” در این مورد از جمله یک بحث اخلاقی است و ارتباطی با بیولوژی و فیزیولوژی بدن ندارد. شوربختانه انسان در طول قرنها، تا آنجا که میتوان در تاریخ این رد را دنبال کرد، با بدن خود ارتباط کمابیش ناهنجاری داشته است و از بخشهایی از آن یک قلمرو ممنوعه ساخته که مهمترین آن دستگاه تناسلی است. حال چرا انسان چنین رفتاری با خود داشته، دلایل ویژهای دارد که از حوصله این بحث خارج است؛ اما همین اندازه میتوان گفت که تمایل شدید و حتی بیمارگونه بشر به کنترل طبیعت باعث بوده و هنوز هم در بسیاری فرهنگ و رسومها و اعتقادات (به ویژه از نوع مذهبی آن) در دنیا باعث آن است که از جمله غریزه جنسی او تحت تسلط آنچه باشد که “تعلیم و تربیت” نام دارد.
ما از کودکی میآموزیم که با این بخش از بدن خود غریبه باشیم و یا حتی در ارتباط با آن احساس شرم کنیم که اغلب اوقات این احساسات در دوران بلوغ به اوج خود میرسند و سبب به وجود آمدن مشکلات جسمی و روحی میشوند و نیاز به درمان دارند. غریزه جنسی در همه جانوران برای تولید مثل و حفظ نوع مهمترین و تنها هدف است. انسان تنها جانوری است (البته اگر که از خویشاوندانمان میمونهای بونوبو صرفنظر کنیم) که غریزه جنسیاش پا را از مرز تولید مثل فراتر گذاشته و ابزاری است برای لذت بردن جسم و روح او که نقش بسیار مهمی هم در توازن و ثبات زندگیش به عهده دارد. اما از آنجا که این دو نکته، تولید مثل و لذت بردن، دست در دست یکدیگر دارند، رفتار غریزی به ناچار میبایست تا حد محسوسی با حس و رفتاری آمیخته با مسوولیت همراه باشد. بدین معنا که ارضا نیازهای جسم و روح از طریق ارتباط جنسی لزوما نمیباید به تولید مثل ختم شود و این نکته بسیار مهمی است که در مورد نوجوانان ایرانی در ارتباط با آمارهای گفته شده قابل توجه و بحث است.
باز هم در اینجا اگر که بخواهیم منطق طبیعت را در نظر بگیریم، اینکه در برابر هر کنش، واکنشی وجود دارد، پس بدیهی است که محدودیتها، تنگنظریها و فشارهای خانوادگی و اجتماعی نتیجهای جز آنچه میبینیم ندارد و نخواهد داشت. یعنی ارتباطهای پنهانی جنسی نوجوانان که بدون تردید خطر دور شدن از محدوده طبیعی خود را به همراه دارد. دور نگه داشتن دو جنس متفاوت از یکدیگر معضل بزرگی برای یک جامعه محسوب میشود که خسارتهای گوناگون و فراوان فردی و اجتماعی از نتایج آن است.
نقش خانواده چیست؟ به نظر شما خانوادهها و نزدیکان مثل خواهر و برادرها از این مساله آگاهند؟
در این مورد من چون در ایران زندگی نمیکنم و آماری هم در دست ندارم در نهایت میتوانم حدس بزنم و بگویم که آگاهی خانوادهها و نزدیکان در مورد این رفتار نوجوانان بستگی به نوع و کیفیت ارتباط اعضای خانواده با یکدیگر دارد. اگر که اعتمادی برقرار باشد و رابطهای استوار و نزدیک به طور مثال بین خواهر و برادر، امکان آگاهی عضوی از خانواده هم وجود دارد. اما جای تعجب هم نخواهد داشت اگر که بیشتر پدر و مادرها از این نوع ارتباط فرزندان خود آگاهی نداشته باشند.
با توجه به اینکه بهداشت جنسی و آموزش روشهای جلوگیری از بیماریهای جنسی و آبستنی در مدارس جایگاهی ندارد، چه خطراتی میتواند متوجه این دانشآموزان شود؟ راهکاری به نظر شما میرسد برای آگاهیرسانی؟
شوربختانه باید انتظار داشت که جامعه ایران، اگر که بخواهد بدون توجه و رسیدگی با این واقعیت با روال گذشته به پیش رود، دچار دشواریهای بزرگی شود و این دشواریها بیش از آن چیزی است که تا به امروز وجود داشته است. انواع بیماریهای عفونی جنسی با عواقب متفاوت که میتوانند از طریق میکروب و یا ویروس انتقال پیدا کنند و نیاز فوری و ضروری به مداوا دارند، یکی از این مشکلات به شمار میآید. مشکل بارداری در این سن خود داستانی است که میبایست جداگانه مورد بحث قرار بگیرد. کشورهای غربی که سالها است از راههای مختلف مثل آموزش در مدارس سعی در آگاهیرسانی به نوجوانان دارند، قادر بودهاند تا حد محسوسی از ایجاد این مشکلات جلوگیری کنند. به نظر من جامعه ایران، به ویژه نوجوانان و جوانان امروزه بدون تردید کنجکاوتر از نسلهای پیشین هستند که این خود نکته مثبتی به شمار میآید، اما محدودیتها و به قولی تنگنظریهای حاکم بر جامعه به هر حال تاثیر منفی خود را به روی نسل جوان گذاشته و پس از این هم خواهد گذشت اگر که به آسیبهای موجود رسیدگی نشود. نوجوانان ما نه تنها نیاز به آگاهی سالم و درست در مورد بدن و روان خود دارند، بلکه پیش از هر چیز میبایست با صبر و حوصله، درک و تفاهم بزرگترها روبرو شوند. میبایست به آنها این احساس را داد که پیروی از نیاز جسمی و روحی، براورده کردن آنها امری طبیعی است و نه گناهآلود. در این راه هم دیر یا زود چارهای جز آن نخواهد بود که پدران و مادران را در همراهی با فرزندانشان شرکت داد تا به مرور زمان از رفتار پنهانی نوجوانان جلوگیری شود که خود مزید بر علت است.
اینکه در حال حاضر چه شرایط و امکاناتی در ایران وجود دارند تا بتوان این دیدگاه را به مرحله عمل رساند، از محدوده آگاهی من به دور است، اما میتوانم تصور کنم که افراد دلسوزی در جامعه که از آگاهی کافی برخودار هستند، مانند پزشکان و یا مددکاران اجتماعی میتوانند در امر مشاوره نوجوانان فعالیت کنند و در صورت لزوم هم ابزار جلوگیری از بارداری را در اختیارشان قرار دهند.
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar